شعار سال: در این میان با این که جسته و گریخته به راههای جلوگیری از شیوع این ویروس اشاره شده، اما این موضوع که چرا رسانههای جهان ویروس کورونا را مترادف با چین میدانند، اشارهای نشده است.
حالا نیویورکتایمز در مقالهای تحت عنوان «چرا اپیدمی کرونا از چین آغاز شد؟» به قلم یی-ژنگ لیان سردبیر سابق اکونومیک ژرونال هنگکنگ به این موضوع پرداخته. مقالهای که میکوشد ریشهها و دلایل فرهنگی این اپیدمی را مورد بررسی قرار دهد.
در این مقاله که با اشاره به نامگذاری «کووید-۱۹» به ویروس جدید کرونا آغاز میشود، گفته شده که در اوایل شیوع این ویروس آن را تنها با نام «ووهان» میشناختند، و آن هم به این دلیل که اپیدمی کرونا از آن شهر چینی آغاز شده بود. اما طبق دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی، که بهخاطر جلوگیری از تاثیرات منفی این نوع نامگذاری مکانها و شهرهای مشخص با نامگذاری بیماریها به مکانهای شیوعشان مخالف است، جدیدا نام «کووید-۱۹» به این ویروس اطلاق میشود، با اینکه همچنان در دنیا تقریبا همه آن را مرتبط با چین میدانند، حتی اگر چینیها با این موضوع به شدت مخالف باشند. یی-ژنگ لیان در ادامه به یک مجله استرالیایی اشاره میکند که چندی پیش در صفحه اولش کرونا را یک ویروس چینی نامید. موضوعی که باعث اعتراض و شکایت یک دانشجوی چینی ساکن ملبورن شد که بر این باور بود که «این ویروس چینی نیست».
در ادامه مقاله چنین آمده که «البته که این یک ویروس چینی نیست، حتی اگر ردپای آن به غاری در چین برسد». و در ادامه به این حقیقت عجیب اشاره میشود که «اپیدمیها اغلب پدیدههایی اجتماعی و سیاسی هستند، مانند اغلب قحطیها که با اینکه به بارندگی ربط دارند، اما در اصل بیشترشان دلایل انسانی داشتهاند». در سطور بعدی مقاله به این موضوع اشاره شده که «همهگیری ویروس کرونا نیز به خوبی نشان میدهد که چگونه فاکتورهای فرهنگی میتوانند باعث شوند که یک ویروس ساده به یک بحران جهانی تبدیل شود». نکته کوبنده و تکاندهنده مقاله نیویورکتایمز درباره کرونا اینجاست که خود را نشان میدهد: «و هر دو فاکتوری که این بحران جهانی را موجب شدهاند، چینی هستند»!
در واقع روزنامه نیویورک تایمز در مقاله «چرا اپیدمی کرونا از چین آغاز شد؟» مینویسد که اپیدمی شدن بیماری کرونا در چین ریشههای فرهنگی دارد. نویسنده این روزنامه با اشاره به تجربه مشابه انتشار ویروس سارس در چین (که آن نیز مدت زیادی جهان را گرفتار کرد) بر این باور پا میفشارد که رفتارهای اجتماعی موجود در فرهنگ چین بیشترین تاثیر را در پخش این نوع بیماریها دارند؛ که اولین رفتار در این بین «سابقه طولانیمدت چینیها در تنبیه و تادیب پیامآوران اخبار بد» است.
یی-ژنگ لیان در ادامه واقعیتهای تاریخی گوناگونی را که شاهد این مدعا هستند، پشت سر هم روایت میکند. از جمله اینکه در آغاز شیوع بیماری، پزشکی که در فضای مجازی درباره ریسک همهگیری ویروس هشدار داده بود، به زندان ووهان انداختند- که در روزهای اخیر خبر رسیده که در اثر «کووید-۱۹» از دنیا رفته است. به این نیز اشاره شده که در سال ۲۰۰۲ ابتلای جامعه به ویروس سارس تا حدود یک ماه از رسانهها پنهان نگه داشته شد، که آن نیز موجب شد که موج اول بیماری با شدت و سرعت بخش عظیمی را تحت تاثیر قرار دهد. در همان زمان پزشکی که درباره این بیماری با رسانهها صحبت کرد، به زندان انداخته شد.
اگرچه این مثالها همه درباره سالهای اخیر هستند، اما به این معنا نیست که این رفتار اجتماعی را حزب کمونیست چین موجب شده است. اتفاقا سابقه چینیها در پنهان کردن واقعیتهای ناپسند و مجازات افرادی که از واقعیت تلخ سخن بگویند یک مسئله تاریخی و هزاران ساله در چین است که به دوران کنفوسیوس در حوالی سال ۶۰۰ قبل از میلاد بر می گردد. در مقاله گفته شده که وقتی یکی از شاگردان مورد علاقه کنفوسیوس راز یک رباخوار را برملا کرد، او را کشتند و جسدش را چرخ کردند، چنان که کنفوسیوس از آن به بعد هرگز نتوانست گوشت چرخ کرده بخورد.
در ادامه با اشاره به ضربالمثلهایی چون ” موقع نشان دادن راه به کسی مراقب خودت باش که در چاه نیفتی” و ” درختی که بلندتر از جنگل رشد کند اسیر توفان میشود” و نظایر آنها از کتاب آوازها که به کتاب اشعار کلاسیک چین نیز معروف است به سابقه فرهنگی چینیها در زمینه پنهان نگه داشتن اخبار بد اشاره میکند و سپس با اشاره به زندانی شدن صدها هزار نفر از تحصیکردگان چین در پی انتقاد از دولت در دوران مائو «رویه تنبیه و مجازات کسانی که واقعیات تلخ را می گویند» را یک سنت دو هزار ساله در جهت ثبات قدرت عنوان کرده و میگوید که این مسایل باعث میشوند مردم و متخصصین جرات نکنند راجع به خطر بیماریهای واگیردار حرف بزنند و این باعث فراگیر شدن بیماریها میشود.
نویسنده مقاله در بخش بعدی به فاکتور فرهنگی دیگری اشاره دارد که در همهگیر شدن چنین بیماریهایی نقش دارد و آن چیزی نیست جز عادات غذایی چینیها، که آن نیز به دلیل فهم متفاوت چینیها از قدرت خاص برخی غذاهاست که باعث میشود این ملت در زمینه غذا خوردن رفتار خطرناکی داشته باشند. درواقع به باور نویسنده چینیها فکر میکنند که بیماری زمانی ایجاد میشود که بدن از خون و انرژی خالی شود و برای جبران این خالی شدن و جلوگیری از ان به جای استفاده از دارو با غذا و خوردنیها ممکن میشود. در این زمینه این عقیده که «هر غذایی که به شکل قسمتی خاص از بدن است برای همان قسمت از بدن مفید است» باعث میشود عادات غذایی عجیبی (مانند خوردن خفاش برای افزایش روشنایی چشم، مار برای توانایی مردان، حیوانات و گیاهان عجیب برای زیبایی و جوان سازی زنان و..) در دستور کار قرار گیرد و این نیز باعث بیماریهایی میشود. بهخصوص که چینیها بر این عقیدهاند که این غذاهای عجیب هر چه خام و تازه باشند خاصیت بیشتری دارند و مقدار بیشتری از خون و انرژی به بدن ما وارد میکند.
البته اینگونه نیست که خوردن غذاهای عجیب منحصر به چینیها باشد. نه. ملتهای زیادی از این نوع غذاها دارند. اما نکته در این است که این نوع باورها در چین پذیرفتهتر از جاهای دیگر است. برای همین است که میتوان حرف آنهایی را که میگویند کرونا ویروس بر اثر عادات فرهنگی چینیها به وجود آمده است، میتوان باور کرد. حداقل اینکه میتوان با دقت بیشتری درباره ریشههای چنین بیماریهایی مطالعه کرد. چون اگر این اتفاق نیفتد، بیتردید نوبت به ویروسها و بیماریهای دیگر خواهد رسید و چه بسا آنها مرگبارتر و همهگیرتر از کرونا و سارس باشند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری شفقنا، تاریخ: 09 اسفند 98، کد خبر: 896853، www.shafaqna.com