شعار سال: شیوع ویروس بیماری کرونا در ایران و دیگر نقاط جهان، نه تنها جان مردمانی را ستانده یا تهدید کرده که نان آنان و گذران زندگیشان را نیز به مخاطره افکنده یا به لحاظ روحی دچار ترس از تبعات آن ساخته است.
در آمریکا میلیونها نفر شغل خود را از دست دادهاند و در ایران مهمترین دغدغه پس از سلامت و مصون ماندن از کرونای ناشناخته، حفظ مشاغل و قدرت خرید است تا جایی که هر بار که رییس جمهوری از کمک به بنگاههای اقتصادی و تخصیص 50 هزار میلیارد تومان به آنها سخن میگوید این شرط را هم ذکر میکند که «چنانچه کارگری را اخراج نکرده باشند.»
می دانیم دست دولت ایران به خاطر تحریمهای واقعاً ظالمانۀ آمریکا و سُست عنصری اروپاییان مدعی در پایبندی به برجام و در نتیجه محدود شدن منابع درآمدی و کاهش قیمت حداقل نفت ممکن برای فروش و نیز هزینه دراموری که می توانست به بخش خصوصی سپرده شود، بسته است اما همۀ کمکها منوط و مشروط به هزینه و اختصاص بودجه نیست.
گاه، یک تصمیم یا یک مصوبه سودی به مردمان میرساند که اختصاص هزار میلیارد تومان بودجه هم نمیتواند.
چرا که دولت امکانات و اختیاراتی دارد و به نمایندگی از مردم میتواند تصمیمات بزرگ بگیرد.
مصدق، پول نداشت اما با لوایحی که میداد به نفع مردم کار میکرد.
به تعبیر آقای مصطفی ملکیان به جای دلبستن به مفاهیم انتزاعی باید سراغ خود آدمها و انسانهای گوشت و پوست و استخوان دار برویم و با این نگاه هر کاری که از رنج آنها کم کند ستودنی و هر کاری که رنجی را متوجه آنها کند نکوهیدنی است.
حسن روحانی نباید تصور کند تنها یک سال و اندی باقی مانده چرا که دکتر مصدق طی تنها 6 ماه که اختیار تصویب قوانین را از جانب مجلس، کسب کرده بود دست به کارهای بزرگ زد. (البته قصد مقایسه ندارم و می دانم که آقای روحانی در این مدت به اندازۀ علی امینی هم از خود اصلاح طلبی نشان نداده چه رسد به مصدق!)
اما این گفتار سیاسی نیست و می خواهد بگوید رییس جمهوری نباید تصور کند هر تصمیم و مصوبه به پول نیاز دارد و همه مثل 50 هزار میلیارد تومان کمک به بنگاه های اقتصادی و وام یک میلیونی به 17 میلیون سرپرست خانوار مستلزم تأمین اعتبار در بانک مرکزی و همکاری بانک های عامل است.
مصدق، به کشاورزان مستقیماً پول نداد اما قانون 20 درصد بهرۀ مالکانه را به نفع آنان تصویب کرد. قانون بیمه های اجتماعی کارگران در همین زمان 6 ماهه تصویب شد و سازمان تأمین اجتماعی بعدها با همین الگو شکل گرفت و آن قدر از ملی شدن نفت گفته می شود که از ملی کردن شیلات و خدمات او به کشاورزان و کارگران کمتر گفته میشود. آن هم از جانب مردی که خود شازده قجر و زمیندار بود.
خانهدار شدن کثیری از کارمندان در شرق تهران نیز حاصل یک مصوبه دو سه سطری دربارۀ اراضی نارمک به دستور شخص دکتر مصدق بود و همۀ اینها ناشی از اراده آن مرد بود نه پول. چون پولی اصلاً در کار نبود و پولهای کلان از دهۀ 50 وارد اقتصاد ایران شد.
این تصور که هر کار عمومی پول می خواهد از دهه 50 به بعد که پول نفت به بودجه ریخت شکل گرفت وگرنه مگر آن همه کار عمرانی در دورۀ رضاشاه با پول نفت انجام شد؟
این همه مقدمه برای این است که صاف و پوستکنده به دولت و مجلس یا ستاد ملی مهار کرونا بگوییم: میتوانید از رنج مستأجرانِ نگران از تمدید نشدنِ قرارداد خانه یا محل کار بکاهید.
کمک پولی کنید؟ نه!
قانونی تصویب کنید یا فرمانی صادر کنید یا مصوبهای بگذرانید که به موجب آن «همۀ قراردادهای اجاره به صورت خودکار و با تنها 10 درصد افزایش به مدت یک سال دیگر خورشیدی تمدید شود».
یا یک لایحۀ یک سطری با این مضمون به مجلس بفرستید یا خود نمایندگان طرحی با این مضمون تصویب کنند یا اگر این مصوبات گرفتار هفت خوانِ شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و تازگیها نظر «هیأت نظارت بر حُسن اجرای سیاستهای کلی» میشود خود رییس جمهوری بر اساس اختیارات کرونا فرمان فوقالعاده صادر کند.
ماجرای اف.ای.تی .اف نشان داد اختیار تصویب قانون مورد نظر را از او گرفتهاند. تحریمها و خاصه خرجیها و انواع انتظارات نهادهایی که از بودجۀ خود نمیگذرند نیز پول زیادی در کف دولت باقی نگذاشته اما میتواند فرمان صادر کند و در همین ستاد کرونا از تصویب بگذراند. همانگونه که افزایش قیمت بنزین را در ستاد هماهنگی اقتصادی قوا تصویب کردند.
با این حساب مستأجری که قرارداد خانه یا مغازه یا کارگاه تحت اجارۀ او اول خرداد 1399 به پایان میرسد تا سال بعد آسوده خاطر خواهد بود و قرارداد به لحاظ حقوقی به صورت خودکار تا اول خرداد 1400 معتبر است. اصلا شاید زمینهای شود تا بعدها قراردادها چند ساله و البته با احتساب نرخ رسمی تورم شود. کاری که ظاهرا در آلمان انجام میشود.
شاید گفته شود نقض مالکیت خصوصی و دخالت دولت است. اما باید یادآور شد:
1. کرونا، راهکارهای سرمایهسالارانه را به جد به چالش کشیده و جهان، دوباره به رویکردهای عدالتمحورانه با دخالت دولتها توجه نشان میدهد. نمی شود عده ای رنج کرونا را متحمل شوند و دیگرانی نان آن را بخورند. وقتی اروپا به رویکردهای سوسیالیستی روی خوش نشان میدهد و در آمریکا برنی سندرز تا مرحلهای میتواند خود را بالا کشد نمی توان هر رویکرد عدالت جویانه و انسانی را با انگ سوسیالیستی رد کرد.
مگر دولت، در تعیین حداقل دستمزد دخالت نمیکند؟ اگر قرار بر منع کلی دخالت بود دولت در حداقل دستمزد و جلوگیری از اشتغال کودکان نیز نباید دخالت میکرد. قابل توجهتر این که در حکومتی که به نام شرع برپاست دولت ازدواج شرعی اما غیر قانونی را ثبت نمیکند. پس این که دولتها دخالت نمیکنند یا نباید دخالت کنند افسانه است.
از این رو دولت میتواند لایحه بدهد یا مجلس طرح بدهد یا اگر قرار است سر و کله انواع و اقسام اظهار نظر کنندگان مانند اف. ای. تی. اف پیدا شود با اختیارات کرونا به سرعت به تصویب برساند: «تمدید خودکار تمام قراردادهای اجاره با حداکثر 10 درصد افزایش به مدت یک سال»؛ بیتبصره و استثنا و بی اگر و مگر.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت عصرایران، تاریخ 5 اردیبهشت 99، کد مطلب: 725024: www.asriran.com