
شعارسال:يادداشت حاضر در پی خوانشی اسطورهای-روانكاوانه از برخی جنبههای «شبكه اجتماعی اینستاگرام» است و در این خوانش سویههای تجاری اصطلاحا فالوورها مد نظر نبوده است.
فرويد ايده نارسيسيسم (خود شيفتگی) را از اسطوره يويانی (نارسيس) گرفته است، نارسيس پسر زيبايی بود كه به هيچ درخواست وصالی پاسخ مثبت نمیداد و گويی «ديگری» برای او موجوديت نداشت. از سويی ديگر «اكو» پریِ پرحرفی بود كه بهوسيله هرا، محكوم به خاموشی ابدی شده بود و تنها میتوانست، آخرين سيلاب كلماتی كه از دهان هركس خارج میشد را تكرار كند. هنگامی كه اكو، نارسيس را ديد، عاشقش شد، اما نارسيس به او نيز هيچ توجهی نكرد تا اكو در فراق وصال، از بين برود. اكو نارسيس را نفرين كرد تا به حال خودش گرفتار شود. نارسيس هنگامی كه تصوير خود را در آب ديد، عاشق خودش شد و از آنجا كه وصال با تصوير خود ممكن نبود، در فراق وصالی خيالی، درمانده و ناكام، تا پايان عمر، فرسوده و تكيده ماند. هاينز كوهات نيز گويی ايده نياز كودك، به دريافت پاسخ انعكاسی از محيط و مخصوصاً مادر را، از اين اسطوره وام گرفته است. كوهات توضيح میدهد كودك در اوايل زندگیاش، نمیتواند ميان خود و بيرون از خود تمايزی قايل شود، كمكم با رشدكردنش، بيرون از خود را به شكل انعكاسی از خود يا اشياء و ابژههايی از خود، درك میكند. كوهات اين انعكاس خود را كه به وسيله ابژههای بيرونی صورت میگيرد را ابژههای خويشتنی مینامد كه بزرگترينشان مادر است.
گويی، كودك مدام نياز دارد تا از سوی والد و مخصوصا مادر، ارزشمند شمرده شود تا بتواند عزت نفس خود را بهوسيله اين انعكاسهای مثبت و آرمانی شده، بسازد و خودش را ارزشمند ادراك كند. در صورت انعكاس نيافتن ارزشمندی و قدرت كودك، اين امر مانع از دستيابی او به تصويری واقعی از توانايیها و محدوديتهای خود میشود و گويی مادر، كودك را صرفا زمانی ارزشمند شمرده است كه او مطابق با خواست و شروط مادر، رفتار كرده است.
اين پذيرش و خواست مشروط كودك، در او حالتی را به وجود میآورد كه گويی مدام، در پی جستوجوی اين ابژه آرمانی شده بيرونی برای تاييد خودش است. به نوعی كودك، جهان را امتدادی از خود میبيند كه در دستيابی به آن، ناكام است. اينگونه است كه زير متن خودشيفتگی، احساس حقارت و عدم احساس ارزشمندی است.
ميل شديد به جذب حداكثری دنبالكننده را میتوان از اين زاويه، به مثابه تلاشی دانست برای جمعآوری ابژهايی كه پنداشته میشود از آن «خود» است. جمعآوریای كه قرار است تصوير مخدوش فاقد قدرت «خود» را ترميم كند. گويی دنبالكنندگان، پسنديده شدنها، آن انعكاس گمشده (صدای اكو) هستند كه نام ما را فرياد میزنند. به تعبيری ديگر، تلاش برای ساخت يك پروفايل آرمانی شده و قدرتمند كه دارای تعداد حداكثری دنبالكننده و تاييد روزانه است، تلاش برای برساخت تصوير «مادر» است. مادری كه رابطه فرد، با او دچار اختلال بوده است. مادری كه كودك نتوانسته، تصوير ارزشمند بودن خودش را در او جستوجو كند و حال به دنبال ساخت اين منبع قدرت است. در چنين وضعيتی است كه فرد، ديگران را نه در مقام فردی مستقل، كه در مقام ابژه و وسيلههايی برای برساخت تصوير قدرتمندانه و كمال مطلوب میبيند.
از سويی ديگر، بسياری از افراد تلاش میكنند تا تصوير صورت و اندام خود را با مكانها، غذاها، لباسها و اتومبيلهای آرمانيشده، همجوار كنند و گويی با تصوير كمال مطلوب و بیعيب و نقص آن اشيا و مكانها همانندسازی و سپس آنها را درونفكنی كنند تا بيش از پيش تصوير خود مخدوش شدهشان را بهبود بخشند. گويی تلاش برای ساخت پروفايل آرمانی و محتويات آن، همان تصويری است كه نارسيس آن را در آب ديد (تصوير خودش).
در اين شرايط، فرد از اين فضای وهمآلود به عنوان مكانيزمي دفاعی در برابر احساس شديد حقارت، طرد و رهاشدگیاش استفاده میكند. گويی نااميدی از يافتن تصوير ارزشمند و مطلوب بودن خود در آيينه سرد و كدر والدين، او را به سوی خودش رانده است و حال تلاش میكند شرايطی را فراهم آورد كه در آن احساس توانایی و مطلوب بودن وجود داشته باشد. اين توانايی صرفا به تصوير مطلوب از صورت و بدن نيز محدود نمیشود، بلكه میتواند با همجواری با افراد مهم، ماركها و… ظهور كند.
در مجموع میتوان، ميل به دنبالكنندگان و تاييد گرفتن از آنان را جلوهای از ميل ناهوشيار به «اكو» دانست، اويی كه نام ما و مطلوبيت ما را فرياد میزند. «اكو» نارسيس را نفرين به ماندن در خود میكند، همانگونه كه فرد تلاشكننده برای برساخت مادر نمادين، در خود و تصوير گمگشته خود میماند.
[هرچند، اکنون فالوورها جنبهی تجاری هم، برای دریافت هزینهی بیشتر در تبلیغات پیدا کردهاند ]
[منتشرشده در روزنامه اعتماد، دی ۹۵]
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جستارها ،تاریخ انتشار: 21 اردیبهشت 1399،کدخبر: - ،www.jostarha.com