شعارسال: موسم حج و عرفه از راه رسید و حاجیان از سراسر کشور آمادهاند تا بعد از سالها انتظار، لباس احرام بپوشند و مناسک حج را بهجای آورند.
*سودای حاجی شدن و رمی جمرات بعد از سالها انتظار
همین حس را سال گذشته زنان و مردان ایرانی در چنین ایامی داشتند و سودای حاجی شدن و رمی جمرات را در سر خود می پروراندند؛ برخیها در صف انتظار اینکه نامشان برای حج تمتع درآید گیسها سفید و قدها خمیده کردند.
پیرها آرزویشان را با خود به آن دنیا بردند، جوانها پیر شدند و همچنان انتظار حاجی شدن را میکشیدند.
نخستین سالروز شهادت
مظلومانه شهدای منا که به واقع باید آنها را هم مدافع حرم نام برد، فرا رسید، چرا که
شجره ملعونه و آل خبیث سعودی عظمت و صلابت این روح بلند را برنتافت و انتقام سیلیای
را گرفت که در دمشق، بغداد و خیلی سالهای قبل در شلمچه و طلائیه خورده بود تا بهترین
بندگان خدا را با لبهای تشنه در لباس احرام و ذکرگویان به شهادت برساند.
* حاجیانی که حجشان به امضای خدا رسید
حاجیانی که حجشان به امضای خدا رسید و از نسل حسین(ع) بودند و گناهی جز محبت امیرالمؤمنین(ع) و خاندانش نداشتند، گرفتار خدعه و نیرنگ نسل یزیدیان شدند.
آل سعود باید بدانند در راهی که ما با امامان شروع کردهایم حتی اگر هزاران شهید دیگر هم تقدیم کنیم باز هم ذرهای از علایق و عشقمان به ائمه اطهار(ع) کم نمیشود.
این کینه سخیف آل سعود از در خانه علی(ع) آغاز شد و در منا سر باز کرد و بندگانی که سالها برای تشنگی حسین(ع) اشک ریختند، لبتشنه جان دادند و بهزودی مهدی فاطمه(عج) آن گونه که شایسته این قوم پلید است از آنها انتقام خواهد گرفت.
* صحرای عرفات، دلتنگ زائران ایرانی
این روزها خانه خدا و صحرای عرفات دلتنگ زائران ایرانیاش است و شاید غربت بقیع از همه سالهای قبل بیشتر بود اما امسال همه ایران بقیع، عرفه، مکه و مناست.
نام منا، یادآور مظلومیت کسانی است که تنها با «سلاح الله اکبر» و «اللهم لبیک»، لبتشنه به قتلگاه هدایت شدند.
* تنفر از نام آل سعود/ انتظار 10ساله
استرس، شبنخوابی و تنفر از نام آل سعود حس و حالی است که هر کدام از خانوادههای شهدای منا دارند چراکه نام منا تداعیکننده دشت کربلاست؛ بیش از 7 هزار انسان بیگناه بر اثر بیکفایتی و حیله آل سعود به شهادت رسیدند.
محمد حسنپور، یکی از جانباختگان حادثه منا در سال گذشته است، دخترش به خبرنگار میگوید: پدرم 10 سال منتظر ماند تا نوبتش شود و بعد از اینکه اسمش درآمد سر از پا نمیشناخت و با شور و شوق خاصی در کلاسها و دورههای آموزشی مناسک حج شرکت میکرد.
لیلا حسنپور از استقبال پدر و مادر در روز اعزام به سرزمین وحی سخن گفت و اظهار کرد: ما آنان را به بهترین شکل ممکن بدرقه کردیم و یکماه تمام منتظر ماندیم و روزشماری میکردیم تا زودتر این دو عزیز به خانه برگردند.
* پدرم رفت و دیگر برنگشت
وی اضافه کرد: بالاخره عید قربان از راه رسید و از آنجایی که پدر همیشه دلش پیش ما بود و از حال ما لحظه به لحظه با تماس تلفنی خبردار میشد، در همین تماسها از حال و هوای آنجا برایمان میگفت.
وی با بیان اینکه پدر طبق عادت این چند روز ساعت 7:30 دقیقه صبح روز عید قربان در حالی که خط خودش مشکل داشت با گوشی دوستش با خانه تماس گرفت، ما در حال قربانی کردن بودیم و با شنیدن زنگ تلفن، خواهر کوچکم گوشی را برداشت، پدر حال و احوال همه را جویا شد و گفت خانمهای کاروان را دیشب به منا بردند و برگشتند و ما آقایان امروز در راه رفتن به منا هستیم و این آخرین صحبتهایی بود که پدر با ما داشت، رفت و دیگر برنگشت.
* آرزو داشتیم پیکر پدر شناسایی شود
هنگامی که خبر فاجعه منا را شنیدیم، شب و روز جلوی تلویزیون بودیم تا ببینیم سرنوشتشان چه شده است.
ساعات اولیه اتفاق، دعا میکردیم پدرم جزو شهدا نباشد، بعد که فهمیدیم همه آقایان کاروان آنها به منا رفتند، دعایمان تغییر کرد و آرزویمان این بود پیکرش شناسایی شود و برگردد که خدا دعایمان را بیجواب نگذاشت و پیکر پدر با اولین گروه به کشور بازگشت و 17 مهر ماه در زادگاهش به خاک سپرده شد.
خانم حسنپور که دیگر حلقه اشک در چشمانش تاب نیاورد و بر پهنه صورتش جاری شد و بر روی چادرش غلتید از حال و هوای مادر گفت که بعد از شنیدن خبر حادثه، سراسیمه به سمت چادرهای هلال احمر که برپاشده در نزدیکی محل حادثه رفت تا خبری از همسرش بگیرد اما هیچکسی پاسخگو نبود.
* مادرم تنها مانده بود/ هنوز منتظریم حاجیمان برگردد
وی ادامه میدهد: دلیل اینکه مادرم و خانمهای دیگر کاروان از این مهلکه جان سالم بهدر بردند این بود که خانمهای شیعه را شب به مراسم میبرند و برمیگردانند.
مادرم آنجا تنها
مانده بود و وقتی برگشت آدم قبلی نبود و عوض شد؛ لیلا با صدای بغضآلود، از ماه ذیالحجه
میگوید که با آمدنش تمام اتفاقات سال گذشته را برای او و خانواده ترسیم میکند و از
اینکه هنوز باورمان نمیشود و منتظریم تا حاجیمان برگردد.
* هیچوقت آلسعودیها را نمیبخشم
در این لحظه، دخترک لیلا، که قاب عکس حاج بابای خود را در آغوش میفشرد، گفت: آخرین جمله پدربزرگ این بود که ما همه خوبیم و در راه منا هستیم.
وی اضافه کرد: من هیچوقت آلسعودیها را نمیبخشم که باعث شدند پدربزرگ عزیزم با لباس سفید احرام با لب تشنه به شهادت برسد.
* صلاحیت نداشتن آلسعود در میزبانی/بیاعتنایی به پیکرهای نیمهجان
لیلا حسنپور در ادامه به رفتار وقیحانه و بیمسؤولیتی آل سعود اشاره کرد و گفت: آنها نشان دادند بهعنوان میزبان، هیچ صلاحیتی در کار ندارند چراکه میتوانستند با باز کردن راه یا امداد بعد از فاجعه جان خیلیها را نجات دهند اما اینکار را نکردند، آل سعود، یک مکتب و نگاه انحرافی است و ارتباطی با اسلام ندارد.
برخی از شاهدان عینی اظهار میکردند نیروی امنیتی عربستان پیکرهای نیمهجان که گاهی صدا هم میزدند را همراه با شهدا داخل کانتینر میریختند؛ لعنت خدا بر این قوم کافر باد.
* پیگیری حادثه منا توسط مسؤولان به صلابت پیگیری مقام معظم رهبری
وی در پایان گفت: مسؤولان ذیربط به ما قول پیگیری دادند و از ما اجازه گرفتند که در کنسولگری ایران در عربستان بهجای ما اقدام کنند اما تا این لحظه اتفاق خاصی رخ نداده است.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 22شهریور1395، کدخبر: 13950621001319: www.farsnews.com