شعار سال: اقتصاد ایران در سال ۹۸ حدود ۸ درصد کوچک شده و با وجود این بحران کوچکتر هم خواهد شد. در این میان به یقین بیشترین فشار شرایط اقتصادی بر روی افرادی است که درآمد ثابتی ندارند و با افزایش قیمتها هر روز از توان معیشتی آنها کاسته میشود. هرچند تاثیر منفی این بحران بر رشد اقتصاد، فقط مختص ایران نیست، اما وضعیت فوقالعاده تر و شکننده تری در اقتصاد خواهد داشت. ماهنامه “بازار و سرمایه” در خصوص وضعیت اقتصاد ایران، با دانشآموز روزهای دور مدرسه دارالفنون که اکنون چهرهای شناخته شده در عرصه اقتصاد، سیاست و بینالملل است گفتوگویی انجام داده است. محمدحسین عادلی، سیاست مدار، اقتصاددان، استاد دانشگاه و دیپلمات کهنه کار ۶۸ ساله به بررسی چالشهای پیش روی اقتصاد ایران با در نظر گرفتن بحران کرونا پرداخته است. او رئیس بانک مرکزی در دولت اول هاشمی رفسنجانی بود
اقتصاد ایران با یکسری از مشکلات نهادینه شده، دست و پنجه نرم میکند که بیماری کرونا هم به این مشکلات اضافه شد. تحلیل شما از این شرایط چیست؟ اقتصاد ایران از یکسری بیماریهای مزمن و مشکلات ساختاری رنج میبرد. ساختاری به جهت اینکه برخی از مشکلات بخشهای اقتصادی کشور که نیاز به اصلاحات اساسی و به روز رسانی داشتند همچنان وجود دارند و بیماریهای همیشگی اقتصاد نیز به صورت مزمن تداوم یافته است و عملکرد اقتصاد را تنزل داده است و در طول زمان این مشکلات روی هم انباشته شده اند. تورم، مشکلات مربوط به نرخهای سود و نرخ ارز و کسری بودجه جز بیماریهای مزمن اقتصاد ما به حساب میآیند که از دههای گذشته تاکنون این مشکلات همچنان ادامه دارد.
اما مشکلات ساختاری مانند ساختار بودجه، استقلال در سیاستهای پولی، نظامهای مقرراتی برای تولید، فضای کسب و کار و همچنین آزادیهای اقتصادی برای سرمایهگذاری، از مشکلات ساختاری اقتصاد هستند. به مشکلات ساختاری و مزمنی که وجود دارد در سالهای اخیر تحریم هم اضافه شده که فشار بیشتری بر اقتصاد ایجاد کرده است. اکنون هم ما با پدیده جدیدی به نام کرونا مواجه شدهایم، بنابراین در حال حاضر۴ چالش در اقتصاد وجود دارد که باید با آنها مقابله شود.
در مورد مشکلات ناشی از همه گیری کرونا باید گفت که که این ویروس باعث شده تا تحرک مردم کمتر شود این بدین معناست که مصرف، کاهش پیدا میکند که در پی این موضوع تقاضای کل با کاهش مواجه میشود که طبیعتا بیکاری به دنبال خواهد داشت که این موارد عرضه کل در اقتصاد را بهم میریزد.
در نتیجه کرونا حداقل ۳ مشکل را در اقتصاد به وجود میآورد؛ اشتغال و بیکاری،کاهش تقاضای کل و احتمال کاهش عرضه کل است که باید برای این موارد تصمیمات درست اتخاذ شود. برای مقابله با آن باید دولت با هزینه بیشتر مشکلات را جبران کند. تأمین منابع برای جبران زیانهای کرونا خود یک مشکل است که بر مشکلات دیگر افزون میشود.
اگر بخواهیم با مشکل بیکاری، کاهش تقاضای کل و کاهش عرضه کل مقابله کنیم چه راهکارهایی وجود دارد؟ استانداردها در دنیا این است که دولتها باید پیشقدم شوند و منابعی را به میان آورند و از طریق این منابع ضررهای ناشی از سه مقوله ذکر شده را جبران کنند. در مسئله بیکاری یک بعد آن بیکاری فردی و بعد دیگر آن ورشکستگی کسب و کارهای مختلف اعم از کوچک، متوسط و شاید هم بزرگ است.
دولتها به اجبار باید منابعی را به این موضوع اختصاص دهند تا مشکلات پیرامون آن را کاهش دهند. با اختصاص منابع میتوانند جلوی بیکاری را بگیرند و یا با تزریق کمکهای مالی مانع ورشکستگی حتی موقت برخی از کسب و کارها شوند که با این کار تا حدودی کاهش تقاضای کل و کاهش عرضه کل را هم جبران میکنند.
بنابراین اشتغال و جلوگیری از بیکاری از یک سو، افزایش تقاضا و عرضه کل از سوی دیگر منابع هنگفتی را لازم دارد. به گونهای که ممکن است یک بودجه جداگانه بخواهد.
بنابراین باید هر کشوری با منابعی که امکان آن را دارد به میدان بیاید. ۴۸۴هزار میلیارد تومان رقم بودجه ایران بود که مجلس آن را به ۵۷۰ هزار میلیارد رساند که اگر به این رقم ۲۵درصد اضافه شود شاید تا حدودی برخی از مشکلات جبران شود. البته به بودجه فشار زیادی تحمیل میشود و با کسری بیشتری هم مواجه خواهد شد.
هزینههای ناشی از کرونا تا چه اندازه کسری بودجه را تقویت میکند؟ بودجه ما رسما متوازن تدوین شده بود. اما با وجود این به نظر من و برخی از اقتصادانان درآمدهای بودجه مقداری تخمینی است و تحقق پیدا نمیکند که طبق این نظریه حدود ۸۰ هزارمیلیارد تومان کسری بودجه برآورد میشد. با آمدن کرونا و کاهش برخی از درآمدها مثل درآمدهای مالیاتی و گمرگی به نظر میرسد که اگر دو برابر رقم بالا کسری نیاوریم حداقل ۵۰ درصد به عدد کسری تخمینی بودجه ما اضافه خواهد شد و شاید به رقمی حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار میلیارد تومان برسد.
اما در حال حاضر دولت باید با قدرت به جلو برود و تا حدودی از منابع بانکی و منابع بانک مرکزی استفاده کند تا با چالشهای کرونا مبارزه شود زیرا ضررهای ناشی از بیکاری و ورشکستگی کسب و کارها خیلی بیشتر از ضرر تورم ناشی از خرج کردن دولت است. این بار به نظر نمیرسد که به دولتها انتقاد شود که چرا کسری بودجه زیاد است.
کرونا چگونه کسب و کارهای کوچک را تحت تاثیر قرار میدهد؟ اول باید دقیق مفهوم کسب وکارهای کوچک، متوسط و بزرگ مشخص شود. کسب و کار خرد به کسب و کارهایی گفته میشود که یا فردی باشد یا زیر ۱۰ نفر فعال باشند. اما اگر بین ۱۰ تا ۵۰ نفر باشند کسب و کار کوچک، اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر باشند کسب و کار متوسط و اشتغال ۱۰۰ نفر به بالا را کسب و کارهای بزرگ میگویند.
اما یکسری کارها وجود دارد که به آن روزمعاش و یا کسب و کارهای کوچک گفته میشود یعنی فرد باید آخر شب از کسب و کار خود درآمد کسب کند که این کسب و کار با موضوع قرنطینه، فاصله اجتماعی و سبک جدید زندگی، ضرر زیادی متحمل میشود که قطعا کارهای “روزمعاش” بزرگترین دغدغه کشور خواهد شد.
بنگاههای متوسط چون میزان اشتغالشان بیشتر است میزان بیکاری ناشی از آن هم بیشتر خواهد بود. اما در این میان باید دقت شود که یکسری از کسب و کارها در بخشهای مختلف است که به دلیل تغییر سبک زندگی به خاطر کرونا برای برخی از کالاها و خدمات تقاضا وجود ندارد و در نهایت سبب ورشکستگی این مشاغل میشود.
بنابراین دولت باید ابتدا برای این کسب و کارهای کوچک، اشتغال ایجاد کند و بعد در کسب و کارهای متوسط و بزرگ دولت نباید مستقیما به سراغ کارگرها برود و به آنها کمک کند بلکه باید به سراغ بنگاهها برود و به آنها برای سرپا نگه داشتن بنگاهشان کمک کند. اما در حال حاضر دولت هم مقداری به بنگاهها و هم به کارگران کمک میکند که به عقیده من این روش کمی درهم بوده و نتیجه محور نیست.
به نظر میرسد دولت باید با شناسایی دقیق کارگران روز معاش، درصد بالایی از همان دستمزدی که دریافت میکردند و یا روزی که کسب میکردهاند را پرداخت کند یعنی برای مثلا مدت ۶ ماه این افراد جز کارمندان دولت به حساب آیند و حدود ۷۰درصد درآمدشان پرداخت شود.
همچنین دولت باید کلیه بنگاههای، متوسط و بزرگ را به طور کامل حمایت کند تا این بنگاهها به ناچار کارگری را اخراج نکنند. یعنی نقدینگی لازم به بنگاه تزریق شود تا بنگاه اشتغال را حفظ کند مثلا در این رابطه میتواند محصولات آنها را پیش خرید کند.
تاثیر شیوع ویروس کرونا را بر تولید ناخالص کشور در بخشهای مختلف مثل صنعت، کشاورزی، معدن و خدمات چگونه ارزیابی میکنید؟ وضعیت تولید ناخالص داخلی کشور در چند سال گذشته مثبت نبوده بلکه منفی است. در سال گذشته آمار تشکیل سرمایه در کشور خیلی رقم خوبی را ازآن خود نکرد، و به طور کلی اقتصاد ایران دچار رکود بوده است. با توجه به آمدن کرونا اگر پیشبینیها در سال ۹۹ این بود که میزان تولید ناخالص داخلی یک درصد رشد مثبت و یا یک درصد رشد منفی داشته باشد این رقم دوباره افزایش پیدا میکند.
اما برخی تا ۶ درصد رشد منفی پیشبینی میکنند که به نظر من الان زود است که برآوردی در این حد انجام شود و این رقم نیز بالا و بدبینانه است.
اما در کل به نظر میرسد که رشد اقتصاد ما منفی خواهد بود. در بخش کشاورزی به نظر من کرونا تاثیر زیادی بر این بخش نخواهد گذاشت. بخش کشاورزی نسبت به سالهای گذشته یا رشد کمی خواهد داشت یا در حد همان رشد باقی خواهد ماند.
من به بخش کشاورزی در شرایط کرونا بدبین نیستم حتی این بخش میتواند با توجه به بارندگیهای خوبی که داشتیم رشد کند. بخش معدن هم از وضعیت بدی برخوردار نیست. ولی بخش صنعت ممکن است وضع شکنندهای را تجربه کند زیرا مواد اولیه صنعت، وابسته به واردات است.
تأمین مواد اولیه و قطعات که پیش از این با سختی ناشی از تحریم به دست میآمد اکنون با آمدن کرونا سختتر هم میشود که قطعا در روند تولید اشکال به وجود میآید.
صنعت باید خیلی تلاش کند تا با رشد منفی زیاد روبهرو نشود.در این میان دولت در بخش ساختمان باید با تمهیداتی کار در زیرساختها را افزایش دهد تا بتواند کاهش رشد در بخشهای دیگر را جبران کند زیرا بخش ساختمان عموما وابسته به خارج نیست.
اما برخی از بخشهای خدمات مثل بخش حمل و نقل و توریسم داخلی حتما دچار رشد منفی خواهند شد. در مورد بخش نفت که یک کالای استراتژیک محسوب میشود، نمی توان خیلی به دلیل تحریمها پیش بینی برای آن متصور شد.
اثر کرونا بر سیستم بانکی ایران چیست؟ یکی از چالشهای بزرگی که نظام بانکی با آن مواجه است عدم تعادل در منابع و مصارف است. سیاستگذار پولی و بانک مرکزی در چند سال اخیر با یکسری سیاستهای خوب به دنبال اصلاح این مشکل است، در واقع در آغاز راه اصلاح سیستم بانکی قرار داریم. اما به دلیل هزینههایی که کرونا خواهد داشت و نیازی که برای مقابله با چالش کرونا وجود دارد قطعا به سیستم بانکی احتیاج خواهیم داشت و فشار مضاعف به سیستم بانکی وارد خواهد شد.
بنابراین باید از طریق بانک مرکزی، بازار سرمایه و نقدینگی موجود در جامعه کاری صورت پذیرد تا از فشار مضاعف بر سیستم بانکی کاسته شود. همچنین باید سازوکار استفاده از منابع بانکی هم تصحیح شود. به این نکته هم اشاره کنم که متاسفانه طرحی به نام قانون جامع بانکداری در مجلس وجود دارد که بسیار خطرناک است و جدای اینکه این طرح دارای نواقص عمده و اساسی است که کل سیستم بانکی را بهم میریزد و شیوههای بانکداری و مفاهیم بانکداری مرکزی را از بین میبرد، اگر در چنین شرایطی اجرا شود کلا سیستم بانکی فلج خواهد شد. باید بزرگان کشور جلوی این بی نظمی را بگیرند
شیوع این بیماری بر بازار ارز تاثیرگذار است؟ بازار ارز تابعی از تقاضا برای ارز و همچنین تورم و نقدینگی در داخل کشور است. درحال حاضر تشدید تحریمهای تجارت خارجی از سوی خارج، کنترل شدید تجارت از سوی داخل، و اعمال روشهای امنیتی، جلوی تقاضای عادی ارز گرفته شده است بنابراین نرخ با فشارهای موجود ظاهرا تحت کنترل درآمده است ولی تقاضاها برای آینده انباشت میشود و اثر خود را در آینده بروز میدهد.
اما همیشه اقتصادانان معتقدند که به جای اینکه قیمت ارز چند سال سرکوب شود و سپس یکباره چند برابر شود، هرسال با توجه به تورم و تقاضا اجازه آزاد شدن قیمت ارز داده شود. اگر این اتفاق هرساله رخ دهد و نرخ ارز بتواند واقعیات اقتصاد را منعکس کند مسلما تقاضا کنترل میشود و با جهشهای زیاد قیمت ارز، مواجه نخواهیم بود بنابراین بازار ارز هم با سیاستهای کنترلی و هم سیاستهای واقعی اقتصادی که متناسب با تورم است باید مدیریت شود.
و روند بازار سرمایه ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ من با تحلیلهای برخی از کارشناسان در مورد بازار سرمایه موافق نیستم. برخی از این کارشناسان به اشتباه رشد بورس ایران را با کاهش شاخص بورس دنیا به دلیل کرونا مقایسه میکنند و هجوم مردم به بورس را منطقی نمی دانند و به بهانه ریسک ریزش شاخص بورس از استقبال مردم به بورس انتقاد میکنند.
این تحلیلها به نظر اشکال دارد زیرا اولا سه عامل در ارزیابی سهام شرکتها اثر دارند؛ اول ارزش اقلام دارایی آن شرکتها، دوم، سودآوری شرکت در آینده و سوم، عرضه و تقاضای سهام در بازار. حال با توجه به این تعریف جواب این سوال که چرا بورسهای خارج در زمان کرونا سقوط میکنند ولی شاخص بورس ایران افزایش مییابد، مشخص میشود.
ارزش سهام در ایران بالا میرود زیرا تورم در کشور بالا رفته است و ارزش اقلام دارایی شرکتهای ما نیز با تورم بالا میرود بنابراین بدون آنکه شرکت کاری انجام داده باشد ارزش زمین و ماشینآلاتش بالا رفته و ارزش سهامش نیز بالا میرود، عمده افزایش شاخص بورس به همین دلیل است.
همینطور که ارزش خودرو یا خانه شما از سال پیش بالا رفته در حالی که مستهلک هم شده است همین طور ارزش کارخانجات هم بالا میرود اما در خارج ارزش سهام به دلیل نبود تورم از این قاعده پیروی نمیکند بلکه بر اثر عامل دیگر یعنی چشمانداز سودآوری آینده است که تعیین میشود و چون در حال حاضر چشمانداز اقتصاد رکود است بنابراین شاخصها نزولی میشوند.
البته در ایران هم بعد از بالا رفتن قیمتها، بخاطر تورم قیمتها تابع سود آوری هر بنگاه در آینده خواهد بود و رشته اس که دچار رکود شود ارزش سهمش کاهش مییابد. عامل دیگر هم عرضه است. عرضه سهم کم است و تقاضا زیاد. نقدینگی در کشور ما خیلی زیاد است یعنی ۲ هزار و ۵۰۰ هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی در کشور وجود دارد که باید در بازاری سرمایهگذاری شود.
در بازار پولی که سیستم بانکی کاهش نرخ سود داده است، از طرف دیگر خرید طلا و ارز امنیتی شده است و تورم هم طبق اعلام دولت ۴۲ درصد است بنابراین مردم برای حفظ ارزش پول خود به دنبال سرمایهگذاری سودآور هستند تا ارزش پول خود را با توجه به تورم حفظ کنند و در حال حاضر بهترین مکان برای سرمایهگذاری، بورس است.
بنابراین هجوم مردم به سمت بازار سرمایه اقدام خوبی است و از اینکه ۸ هزار میلیارد تومان در یک روز معامله در این بازار وارد میشود، باید مورد استقبال قرار گیرد. البته باید توجیه کافی برای مردم از ریسکهای داتی بازار سرمایه ارایه شود.
حال باید چه کاری صورت پذیرد تا قیمتها در بورس زیاد افزایش پیدا نکند و به حباب تبدیل نشود؟ برای این موضوع دو راه وجود دارد. راه اول این است که دولت و شرکتها عرضه سهام داشته باشند. زیرا هرچه عرضه بیشتر شود قیمتها کاهش پیدا میکنند. برخی از افراد در کشور به طور سنتی فکر میکنند که اگر برخی از شرکتها و هلدینگهای بزرگ کشور در بورس عرضه شوند به شرح وظایف آنها خدشه وارد میشود.
اما اینگونه نیست اگر دولت بتواند نقش هدایت کننده اصلی را داشته باشد مشکلی پیش نمی آید. اتفاقا دولت میتواند با پولی که به این بازار میاید، صرف کارهای توسعهای در کشور کند.
راه دوم شفاف سازی و اطلاع رسانی بسیار پیشرفته است. با این هجوم مردم به بورس بهتر است یک شبکه رسانهای به نام بورس بوجود آید تا شفاف سازی انجام دهد و مردم اطلاعات لازم را برای سرمایهگذاری در بورس از این شبکه دریافت کنند.
ویروس کرونا چه اثری بر زوایای مختلف تولید خواهد گذاشت؟ مهمترین اثرش این است که تقاضا برای برخی کالا و خدمات کم میشود. کرونا ضرورت جابجایی به وجود میآورد یعنی تولیداتی که تقاضا برای آن کم شده، باید از آن بازار بیرون بیایند و شغل خود را جابجا کنند و منتظر ورشکستگی نباشند. یعنی همه تولیدکنندگان باید یک ارزیابی از چشم انداز دوسال آینده داشته باشند تا براساس آن کسب و کار خود را پیش ببرند. به عبارت دیگر، باید عوامل تولید جا به جا شوند.
اثر ویروس کرونا، بر بسته شدن فضای بینالمللی بر روی اقتصاد کشور را چگونه بررسی میکنید؟ البته هنوز زود است که در مورد فضای بینالمللی یک ارزیابی داشته باشیم. واقعیت این است که کرونا فضای بینالمللی را بهم ریخته است. حضور ترامپ در راس آمریکا یک فضای جدید یک جانبه گرایی و ملی گرایی به وجود آورده بود که بقیه دنیا همراه آن نبودند و فقط آمریکا در این میان منزوی بود.
اما اکنون با آمدن کرونا برخی از ارتباطات بهم ریخته است که در این شرایط دو سناریو میتوان برای آن فرض کرد.سناریوی اول این است که اگر ترامپ مجددا انتخاب شود، ممکن است یک جانبه گرایی و ملی گرایی افزایش پیدا کند که فضای بینالمللی و همکاری بینالمللی بسته تر شود و سناریوی دوم این است که ترامپ مجددا رئیس جمهور آمریکا نشود و فضای یک جانبه گرایی و ملی گرایی خیلی رشد پیدا نکند و فضای چندجانبه گرایی مجددا به طور نسبی بروز پیدا کند.
اما به نظر میرسد از نظر ایران، هرچه دنیا در جهت بینالمللی شدن پیش برود به نفع ما است. زیرا فضا بازتر است و چه شرایط ما تحریمی باشد و چه نباشد امکان حرکت ما در فضای بینالمللی بیشتر خواهد بود و ما میتوانیم با مانورهای بینالمللی اقتصاد را پیش ببریم. اما اگر به سمت ناسیونالیزم پیش برود، روابط ما بسته تر خواهد شد اما بالاخره جایگزینهایی مثل اتحادیههای منطقهای و غیره وجود دارد.
و ایران باز هم میتواند مشکلات خود را حل کند. ولی در این میان اگر میخواهیم اقتصاد بدون نفت داشته باشیم، باید اقتصاد ما بر تجارت خارجی ما استوار باشد. یعنی تجارت خارجی یک منبعی است که میتواند جایگزین نفت در اقتصاد کشور شود. در واقع کشور به یک فضایی نیاز دارد تا بتواند در تجارت خارجی خود مانور بدهد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری کارخانه دار ، تاریخ انتشار: 20 شهریور 1398، کدخبر : ،www.karkhanedar.com