آقای روحانی در ساختار عینی قدرت فعلی، پذیرشی ندارد که امیدوار باشد با حمایت آنان به مرکز قدرت باز گردد و تنها گزینه او در این مسیر بازگرداندن نام نیک و سرمایه اجتماعی خود است. آنچه در ماههای پایانی از رئیس جمهور منتخب ملت انتظار میرود، بازگشت به وعدهها به رای دهندگان خود در حوزه مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی است.
شعار سال: ماههای پایانی دولت یازدهم در پیش است؛ شاید سختترین زمان برای ملت و کمترین انتخابها برای دولتی که چونان شناگری دست و پا بسته در میان سهمگینترین طوفانها به دریا میافتد و باید خود را به ساحل نجات برساند. سؤال» چه باید کرد؟ به سادگی با "چه میتوان کرد؟ «عوض میشود؛ معضل بزرگ سیاستمداران ایران از همان سالهای نخستین انقالب تا امروز ناتوانی در مرزبندی بین سیاست داخلی و سیاست خارجی و نکشاندن دعوای درون خانواده به بیرون است.
تردید ندارم که اگر در ماجرای اشغال سفارت آمریکا رقابتها و تسویه حسابهای بازیگران سیاست داخلی با هم نبود، هرگز گروگانگیری این همه طولانی نمیشد واین چنین خسارات و تبعات بلندمدت برجای نمیماند. این واقعیت تلخ هنوز هم ادامه دارد و از ابزار سیاست خارجی برای پیشبرد منافع شخصی و جناحی و تسویه حساب با رقیب داخلی استفاده میشود. کاری که به سادگی در چند ماه باقی مانده دولت میتوان انجام داد آن است که گرههایی که بر دست وپای دولت زده شده کمی باز شود تا حداقل غرق نشود و همه را هم با خود نبرد. اگر مقداری فشارهای فرهنگی و سیاسی بر طبقه متوسط کم شود، وحدت و انسجام ملی افزایش مییابد و میتوان در فضای جدید با انتخاب رئیس جمهور و شوراهای متفاوت و دارای انگیزه و برنامه، امید را به جامعه بازگرداند تا اعتماد و سرمایه اجتماعی ازدست رفته بازسازی شود.
همه اینها چه باید کرد است که به سادگی قابل انجام است، اما به دلیل ترجیح منافع شخصی و جناحی قطعا غیرممکن است. بعضی گمان میکنند که امکان گشایش در روابط خارجی با ً عدم انتخاب دونالد ترامپ وجود دارد؛ اگر مسلم بدانیم که ترامپ انتخاب نمیشود که البته نهایت خوشبینی است، تازه باید بدانیم که دولت جدید آمریکا در آذرماه وارد کاخ سفید میشود و هیچ دلیل منطقی برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها در بدو ورود ندارد. از نظر بایدن که دیگر تا ۴ سال نیاز به رأی مردم ندارد و حاال باید در قامت رئیس جمهوری ایاالت متحده همه گروههای ذی نفع ازجمله لابی صهیونیستی را راضی کند، هیچ عجلهای وجود ندارد. به هرحال او همچون باراک اوباما و ترامپ مایل است غیر از مسئله هسته ای، مسائل مهمتر خود را با ایران به نفع آمریکا حل کند.
اکنون که بی سابقهترین تحریمهای آمریکا، ایران را در موقعیت خطرناکی قرار داده است، بی میل نخواهد بود اگر ضربه نهایی را هم نمیزند، حداقل با امتیاز برنده باشد و بازگشت برجام و لغو تحریمها بدون مذاکره جدی و طولانی قابل تصور نیست. از سوی دیگر باتوجه به در پیش بودن انتخابات ایران در خردادماه ما ه رقبای داخلی هم تمایل ندارند مشکلات به دست این دولت حل شود و آمریکا نیز ترجیح میدهد با دولت بعدی که مدت طولانی تری بر سر کار خواهد بود به تفاهم برسد.
به همین لحاظ از نظر سیاست خارجی در چند ماه آینده گشایش متصور نیست یا لااقل در شرح وظایف دولت فعلی نخواهد بود. اگر از این دو راه حل کلان که به یک امر برمی گردد و اساس آن ترجیح منافع ملی و یکپارچگی همه جناحها و گروهها برای حل معضلات است، بگذریم، تنها باید به امید کارهای کوچک و مقطعی باشیم.
معضلات امروز مردم ما بر کسی پوشیده نیست؛ دولت در بودجه سال جاری با کسری عظیم منابع ناشی از عدم فروش نفت عدم بازگشت ارز و مطالبات ارزی، کاهش درآمد مالیاتی و گمرکی به دلیل کرونا، تورم، رکود و کاهش فزاینده ارزش پول ملی روبروست. ابتکاراتی مانند پیش فروش نفت به مردم برای جذب نقدینگی و پرهیز از استقراض از بانک مرکزی هم با کارشکنی رقبای سیاسی داخلی به جایی نمیرسد. در همین حال اراده سیاسی لازم برای تصمیمات بزرگ نیز وجود ندارد یا ابزارهای آن در دست دولت نیست.
مطابق روال معمول همه دولتها در سال پایانی تمایل بسیار برای افتتاح طرحهای نیمه تمام وجود دارد که با سد بلند کمبود اعتبارات مواجه است. به نظر میرسد غیر از روند غالب روزمرگی و مواجهه با بحرانهای فوری تمام تلاش دولت جذب حداکثر نقدینگی ممکن از طریق فروش سهام شرکتهای دولتی استقراض از بانک مرکزی فروش اوراق مشارکت استفاده از صندوق ذخیره ارزی و هر روش دیگر برای تأمین هزینههای جاری و اتمام طرحهای نیمه تمام عمرانی است.
باز هم به سوال نخستین برگردیم. با توجه به همه تنگناها، غیر از امور جاری روزمره، آیا دولت و به ویژه شخص رییس جمهورکار دیگری میتواند بکند؟ وقتی اکثریت مردم و عمدتا طبقه متوسط جدید برای ریاست جمهوری آقای روحانی را دوباره برگزیدند و درمقابل رقبا به او اعتماد کرد ند، چه چیزی در او دیدند؟ سرمایه اقبال عمومی و اعتماد اجتماعی در آن مقطع چه شد؟ به گمان من تصویر آقای روحانی در اذهان مردم در سال ۹۶، یک جنگجو بود که درکنار جهانگیری، در برابر دو نامزد همسوی دیگر، برای ادامه مسیر خود و تحقق وعدهها مصمم مینمود، اما در اندک زمانی چهره جهانگیری به عنوان نماد اصلاح طلبی، محو و مخدوش شد و در مقابل با ورود دو رقیب دیروز به مسئولیت دو قوه دیگر وگسترش اختیارات مجمع سران قوا، رئیس جمهور در موضع اقلیت و انفعال قرار گرفت و بی اعتمادی به صندوق رای فرا گیر شد.
درست است که رئیس جمهور در عرصه اقتصادی دست و پا بسته است، اما هنوز شخص دوم مملکت، تنها منتخب مستقیم همه ملت و مسئول اجرای قانون اساسی است. آقای روحانی حتی اگر نیم نگاهی به قدرت در آینده هم داشته باشد، در ساختار عینی قدرت فعلی، پذیرشی ندارد که امیدوار باشد با حمایت آنان به مرکز قدرت باز گردد و تنها گزینه او در این مسیر بازگرداندن نام نیک و سرمایه اجتماعی خود است. آنچه در ماههای پایانی از رئیس جمهور منتخب ملت انتظار میرود، بازگشت به وعدهها به رای دهندگان خود در حوزه مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی است.
رئیس جمهور میتواند در مورد بسیاری اصول مغفول قانون اساسی رسما و علنا موضع گیری کند و تذکر قانون اساسی بدهد. در مورد حصر ده ساله بدون محاکمه یا اخبار برخوردهای فرا قانونی با زندانیان وتداوم محدودیت آزادیها یا دست اندازی دیگر نهادها و صدا و سیما به فضای رسانههای دیجیتال ومجازی در برابر طرحهای مطرح برای محدود ساختن انتخابات و بسیاری موارد مشابه علنا و قاطعانه موضعگیری کند. او میتواند لوایح جدیدی در راستای حقوق ملت به مجلس بفرستد با آن که میداند تصویب نمیشود تا به صورت یک مطالبه همگانی در آید.
میشوددوباره منشور حقوق شهر وندی را از فراموشخانه دولت در آورد و هر روز تکرار کرد. وزارت کشور و ارشاد میتوانند در این فرصت باقی مانده به نهادهای مدنی در صف انتظار مجوز، توجه فوری کنند. این سیاهه بسیار طولانی است. دولت برای ورود به عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همیشه با این هجمه رقبا مواجه میشود که در این وانفسای بحران اقتصادی و کرونا جای این بحثها نیست.
رئیس جمهور باید بداند برای اقتصاد بیش از این کاری نمیتواند انجام بدهداما میتواند در فرصت باقیمانده، اعتماد به نفس رای دهندگان خود یعنی طبقه متوسط جدیدرا به عنوان رکن اصلی توسعه و تنها تکیه گاه قابل اتکا در مسیر بحرانی آینده، تقویت کند واز تشدید انسداد و سرکوب سیاسی قابل پیش بینی پس از خود تا حدودی بکاهد تا چراغ امید همچنان روشن بماند و سرمایه اجتماعی اصلاح طلبی در مقابل براندازان و خشونت طلبان حفظ شود. البته میدانم انتظار چنین اقداماتی از رئیس جمهور و دولت، دعائی دور از حاجت است، اما چه کنیم که در این زمانه سخت تنها سلاح ما دعا و بکاست
مسعود سپهر استاد علوم سیاسی دانشگاه شیراز
سایت شعار سال، برگرفته از فضای مجازی