شعار سال: اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست در یادداشتی نوشت: از چند روز قبل پیشبینی میشد، آتشسوزیهای جنگل حیران از آذربایجان به ایران رسید. آذربایجان به دلیل درگیری با ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ توجهی به این موضوع ندارد، البته ما هم نسبت به این آتشسوزیها بیتوجه هستیم.
البته دو سال قبل در جنگلهای مریوان در ظرف یکسال، بیش از ۷۰۰ آتش سوزی داشتیم، زیرا میگفتند اشرار وارد جنگل شدند و برای مهار آنها مجبور به آتش زدن جنگلها شدهاند. در جنگل گلستان نیز در مواردی دیده شد که ۱۴۰هکتار جنگل سوخت و مسئول سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ابراز داشت که اتفاقی نیفتاده و مسأله خاصی نیست، در صورتی که اگر فردی خودش جنگلبان باشد و آن جا را دوست بدارد باید از این اتفاق گریه کند و ناراحت باشد.
مقامات ما توجه و ارزشی برای جنگلها قائل نیستند. در کشور روسیه وقتی جنگلها دچار آتشسوزی شدند، از آمریکا خلبانانی به روسیه رفتند و عمل اطفاء حریق انجام دادند، این در حالی بود که وقتی این خلبانان به روسیه رسیدند، پوتین برای استقبال از آنها به فرودگاه رفت.
این درحالی است که جنگلهای خائیز ما پودر و خاکستر شد، هر بار که در مورد این جنگلها چیزی مینوشتم، ابراز میداشتم که این جنگلها جزو مناطق بکر و طبیعی طبیعت هستند و طبیعت این جنگلها را حفظ میکند، با این حال آن را از دست دادیم. در خائیز تنها دو نفر موجب این حادثه شدند، اگرچه باید توجه داشت که هر جا آتش سوزی اتفاق میافتد، این مردمند که به حفظ جنگلها کمک میکنند.
به عنوان مثال در آمل آتش سوزی شد، مردم به بالا رفتند و کپسولهای گاز و ضد آتشی که به افراد داده میشد را با الاغ به مناطق آتش سوزی شده میبردند و کمک میکردند، اگرچه دراین اتفاق تعدادی از این کپسولها خالی بود. ما اکنون نه بالگرد و نه هواپیما داریم و نه کشورهای همسایه ما میتوانند به ما کمک کنند؛ بنابراین این موضوع یا همت میخواهد، یا علاقه و ابزار و امکاناتی که ما هیچ کدام از اینها را نداریم.
اگر بادی با سرعت دو تا سه ۳ متر بر ثانیه که خیلی هم آهسته است به سمت آتشسوزیها در جنگل حیران برود، آن را پخش میکند و آن را به جنگلهای هیرکانی میرساند، این در حالی است که جنگلهای هیرکانی در دنیا بینظیرند. باید توجه داشت که ما عدهای جنگلبان داریم و عدهای هم محیط بان، محیط بانان تحت نظارت سازمان حفاظت از محیط زیست هستند، اگر کمکی میکنند از روی علاقه و عرق میهنی این کار را میکنند.
جنگلبانان نیز زیر نظر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هستند. محیطبانان در چند منطقه حفاظت شده، پارک ملی، تشکیلات و پناهگاههای حیات وحش و… فعالیت دارند، در حالی که هرچه جنگل وجود دارد، تحت نظر جنگل بانان است و این دو موضوع متفاوت هستند. با این حال نه محیط بانان، وسایل و تجهیزات دارند و نه جنگلبانها صاحب این تجهیزاتند.
اکنون هر ۱۷هزار هکتار جنگل، در اختیار یک جنگلبان است، این به معنای آن است که ۳۰هزار زمین فوتبال را به دست یک نفر بسپاریم، در این شرایط طبعاً کنترل همه شرایط از عهده یک نفر بر نخواهد آمد. حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد آتشسوزیها به دست بشر است که یا عمدی و یا سهوی صورت میگیرد. گاهی اوقات ممکن است افراد به دلیل سهلانگاری و ساده انگاری مرتکب آتش سوزی شوند، مثلا در جنگل برای خود آتش به پا میکنند و به هوای آنکه باد آن آتش را خاموش میکند، منطقه را رها میکنند که این موضوع سهوی است.
اکنون کافی است که از تهران به سمت فیروزکوه، آمل، بابل و ساری برویم، در طی مسیر حداقل ۳۰۰ الی ۴۰۰ کامیون را خواهیم دید که مملو از بار چوب جنگلی هستند، حال اینکه چقدر از این مقدار قاچاق است و چقدر قاچاق نیست اطلاعی در دست نیست، بنابراین توجه به این نکته حائز اهمیت است که چه تعداد از جنگل بانان میتوانند پاسخگوی حفاظت از جنگلها باشند؟ آیا با تجهیزات و مدیریت موجود میتوان جلوی قاچاق و اتفاقاتی مثل آتشسوزی را گرفت یا خیر؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی مدارا، تاریخ انتشار: 30 دی 1399، کد خبر: 4959563، www.modara.ir