شعار سال: «شنیدهام هجده میلیارد تومان! هفت خان را چند نفر دیدهاند؟ شنیدهها میگوید کم بازدیدترین تولید پلتفرمهاست… نه برای مردم تماشا دارد و نه برای تولیدکننده بازدید. اما برای مجری اش در این زمستان اقتصادی و در کوران توصیهٔ مردم به مقاومت و صبر، هجده میلیاردتومان دستمزد داشته که همان اول هم پرداخت شده …»؛ این سطرها، اشاره کوچکی است که پوریا ذولفقاری، منتقد سینما به دستمزد محمدرضا گلزار برای اجرای مسابقه اینترنتی «هفت خان» کرد، اشاره به موضوعی که از سوی گلزار نه تایید شده و نه تکذیب، اما چندان دور از واقعیت هم به نظر نمیرسد، واقعیتی که نه فقط به این برنامه و مجری آن بلکه به بسیاری از برنامههای ساخته شده در صدا و سیما هم قابل تعمیم است! جدا از این مساله که یک برنامه مسابقه محور که در نماوا ارائه میشود، چه درآمدی میتواند داشته باشد که فقط دستمزد مجری آن ۱٨ میلیارد تومان است (!) «هفت خان» تا این لحظه نشان داده که همان «برنده باش» تلویزیون است که به دلیل شک و شبه در شیوه درآمدزایی، پخش آن متوقف شد! طنز ماجرا در آن است که جایزه برنده نهایی این مسابقه ۱۰۰ میلیون تومان است یعنی تقریبا ۰.۵ درصد دستمزد مجری! اما همانطور که گفته شد «هفت خان» تنها نماینده برنامههای میلیاردی نیست چراکه این خوان نعمت برنامه سازی، پیشتر در صدا و سیما پهن شده بود.
هزارتوی برنامهسازی در صدا و سیما
امروز دیگر کیست که چیزی از مشکل کمبود بودجه سازمان صدا و سیما چیزی نداند. بهانهای که پی در پی با توسل به آن برنامههای محبوب را کنار میزنند و اگر هم پای پول وسط نباشد، با اعمال سلیقههای شخصی پربینندهها را وتو میکنند. در کنار این، صدا و سیما همچنان و با وجود کاهش منابع تبلیغاتی به دلیل مشکلات متعدد اقتصادی، از محل آگهیها هم درآمدی سرشار دارد که آن را به صورت مستقیم از خزانه دریافت کرده است. فقط یک قلم از اینها مربوط به درآمد صدا و سیما از پخش تبلیغات در جریان پخش سه بازی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی بود که آن را چیزی بیش از ۲۰۰میلیارد تومان برآورد کرده بودند! این منابع هرچند در کنار تأمین حقوق ۴۰ هزار نیروی کارمند، بازنشستگان، هزینههای شبکههای استانی و فرامرزی و …، باید پاسخگوی ساخت برنامههای بسیاری نیز باشد، اما به نظر نمیرسد چندان اندک باشد. چرا بودجههای ریز و کلان بسیاری به برنامه سازانی داده میشود که بیننده ندارند یا شمار تماشاگرانشان بشدت محدود است. برنامههایی که به قیمت پر کردن آنتن، مثل قارچ هر لحظه سر برمی آورند، اما مخاطب ندارند. برنامههایی که حتی با اجرا توسط ستارههای پرطرفدار سینما هم نمیتوانند مخاطبان را حتی به خود کنجکاو کنند! پاسخ یک فرمول ساده است.
پشت پرده هزینههای میلیاردی برنامهها
در اقتصاد ایران سالهاست هزینههای فراوانی صرف امور تبلیغاتی میشود. برندها و شرکتهای مختلف از حضور در عرصه تبلیغات اهداف مختلفی دارند؛ از حفظ برند گرفته تا دستیابی به بازارهای جدید و قدرتنمایی برای رقبا. شرکتهای زیادی در حوزه اقتصاد ایران فعالیت دارند که به واسطه درآمد کلان امکانات خوبی برای فعالیتهای تبلیغی دارند و حتی بدون نیاز به جذب مشتری جدید، نیازمند هزینه کردن بودجه تبلیغاتی خود هستند. وقتی در یک ساختار اداری و سازمانی بودجههای چند میلیاردی برای تبلیغات وجود دارد، حاشیههای فراوانی شکل میگیرد تا این بودجه چگونه و کجا خرج شود. مثلا شرکتی که امکان هزینه کردن پانزده میلیارد تومان در بخش تبلیغات را دارد، همیشه با پیشنهادهای وسوسه برانگیزی از سوی شرکتهای تامین کننده آگهی مواجه است تا این بودجه را به خدمت آن شرکتها ببرد و البته در چنین شرایطی بخشی از بودجه کلی تبلیغات – حداقل ۵ تا ۱۰ درصد- تحت عنوان «سهم آورنده» به فرد یا افرادی داده میشود که زمینه ورود آن سرمایه به شرکت تبلیغاتی را فراهم کردهاند. حالا در چنین شرایطی هرچقدر بودجه بزرگتری در گردش باشد، درصد بیشتری با عنوان «سهم آورنده» نصیب افرادی میشود که در تصویب و شکل گیری این بودجه نقش داشتهاند. همین فرمول ساده که سینمامثبت به آن اشاره میکند، راز و رمز دستمزدهای میلیاردی است که این روزها در برخی بخشهای فرهنگی میان افراد دست به دست میشود و برای ساخت برنامههایی که بتواند چنین بودجههایی را جذب کند، میان افراد مسابقه برپا میشود! مدیر روابط عمومی یا مدیر یک شرکت در این حالت برای به دست آوردن مبلغی چند صد میلیونی که بیش از حقوق یکسالش است نیازی نیست از هفت خوان رستم عبور کند؛ کافی است پروژهای فرهنگی – تبلیغاتی تعریف کند و سقفی چند میلیاردی برای آن تعبیه کند. حالا اگر حاصل کار هم برنامهای بی کیفیت و بی اهمیت از آب درآمد مهم نیست؛ مهم پولی است که در پشت صحنه جابجا شده است.
اسپانسرینگ با مثال!
شاید بتوان برنامههایی که احسان علیخانی میسازد را از معدود برنامههای پربیننده تلویزیون قلمداد کرد. با این حال علیخانی همواره نسبت به درآمدهایی که از اسپانسرهای برنامههای شبکه ۳ مانند «بهار نارنج»، «ماه عسل» و «عصر جدید» داشته، در پیکان انتقاد رسانهها قرار گرفته و هر از گاهی هم تلاش کرده تا به بخشی از انتقادات پاسخ دهد. پاسخهایی که مثل پاسخهای مهران مدیری، افکار عمومی را خیلی قانع نکرده است. شرکت «به پرداخت ملت» از اسپانسرهای برنامههای احسان علیخانی در شبکه سوم سیما است. این شرکت در صورتهای مالی خود اعلام کرد که در سال ۱۳۹۸، مبلغی در حدود ۳۴۲ میلیارد و ۸۰ میلیون و ۶۸۰ هزار و ۸۳۶ ریال پول تبلیغات پرداخت کرد و آن را در ردیف ۲ هزینههای داری و عمومی صورت مالی، منتشر کرد که به نسبت سال ۹۷ با کاهش ۱ میلیارد تومانی هم مواجه بود. شرکت «به پرداخت ملت» که از اسپانسرهای احسان علیخانی است، در یادداشت ۷-۱ در صورتهای مالی خود اشاره کرده عمده هزینه آگهی و تبلیغات این شرکت در سال نود و هشت، شامل مبلغ ۱۱۹ هزار و ۴۰۰ میلیون ریال، به تبلیغات میان برنامه «عصر جدید» و «بهار نارنج» شبکه ۳ سیما، اختصاص یافت که هر دو برنامه، به تهیه کنندگی و اجرای احسان علیخانی روی آنتن رفت و از برنامههای پربیننده سال نود و هشت بود. در واقع دریافتی این دو برنامه احسان علیخانی از «به پرداخت ملت»، ۱۲ میلیارد تومان بود. اگر چه کسی چنین نظری ندارد که این مبلغ، در اختیار احسان علیخانی قرار گرفته یا به حساب ایشان واریز شده است. با این حال این بخشی کوچکی از گردش مالی قسمتی در این برنامه هاست.
هرچند عصر جدید از برنامههای نسبتا پربیننده صدا و سیما بود، اما این فرمول در بسیاری از برنامههای مسابقه محور تلویزیون که از سال گذشته تاکنون به اوج رسیده، اما علنا خروجی درستی ندارد نیز اجرا میشود. روندی که در این بحران اقتصادی موجود، با دامن زدن به دستمزدهای میلیاردی، شکاف بین مردم عادی و طیف مثلا فرهنگی و هنری در جامعه را بیش از پیش میکند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از فراز، تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: - www.faraz.ir