پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۳۵۳۰۵۲
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۷
بسیاری معتقد بودند که بورس یک نماد سرمایه داری است وباید تعطیل شود. یادم است دریک جلسه‌ای مخالفت‌های زیادی بود و یکی ازبهانه هایشان این بود که بورس باعث میشود تا شرکت‌ها مالیات کم بدهند، چون شرکت‌های بورسی معافیت مالیاتی داشتند. آن‌ها معتقد بودند که معافیت از مالیات این نشرکت‌ها به ضرر دولت است، البته دارایی از این حرف بدش نمی‌آمد وطرف مخالف‌ها رامی گرفت.
شعار سال: تاسیس رسمی بورس در ایران در بهمن ماه سال 1346 صورت گرفت . پیروزی انقلاب اسلامی با ایدئولوژی ضد سرمایه داری ِ این نهاد نو پا را دچار چالش های اساسی کرد برخی از انقلابیون ِ در ضرورت و کارکرد های آن تردید کردند و بسیار دیگر ِ آنرا با اقتصاد اسلامی در تعارض می دیدند و خواهان برچیده شدن آن بودند بهمین دلیل با تصویب قوانین ضد حاکمیت بخش خصوصی مثل قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران و قانون ملی شدن بانکها و بیمه ها ِ تعداد زیادی از صنایع بزرگ ِ متوسط و کوچک مشمول بندهای الف و ب و ج و دال قانون حفاظت شدند و کلیه بانکها و بیمه ها خصوصی ِ ملی و سهامشان در اختیار دولت قرار گرفتند و علاوه بر اینکه لطمه سنگینی به تولید و اقتصاد کشور وارد کردند از 105 شرکتی که سهامشان در بورس پذیرفته شده بود 55 شرکت و بانک و بیمه مشمول قوانین فوق الذکر شدند و از بورس خارج و تعداد شرکتهای باقیمانده که آنها هم وضع بلاتکلیفی داشتند به 50 شرکت کوچک و متوسط تقلیل یافت.
 
به سبب این اقدامات، بورس از بهمن ۵۷ به کما رفت و کسی سراغی از آن نگرفت تا اینکه به مدد تلاش‌های دبیرکل جدید بورس و همراهی بانک مرکزی و سایر سازمان‌های اقتصادی اهمیت آن در یک اقتصاد روزآمدو پویا دوباره مورد تاکید قرار گرفت که مسوولیت این تلاش‌ها بر دوش الله وردی رجایی سلماسی بود.

رجایی سلماسی بعنوان دبیرکل بورس بعد از انقلاب بمدت ۱۷ سال سکان این نهادمالی را دراختیار داشت. مدیری با تجربه که اکنون فارغ از نوع عملکرد‌های مدیران فعلی و پیامد‌های خوب و بد آن برزندگی میلیون‌ها سهامدار، بورس را مانند فرزند خلف خود میداند که مانند هر پدری از موفقیت فرزند خود خشنود است و از افتخارات آن برخود می‌بالد و بصورت طبیعی ِ از ناکامی‌ها و نارسایی‌های آن اندوهگین است.

او طی ۱۷ سال نخست توانست با کوشش‌های فراوان، بازار سرمایه را به بسیاری از افراد، دستگاه‌ها و سازمان‌ها بشناساند و راه توسعه این بازار را هموارسازد و اکنون و با افتخار میگوید که بالغ بر ۵۰ میلیون در بازار سرمایه کد سهامداری دارند و وجود بورس علاوه بر معاملات متعارف، یکی از عوامل توسعه و شفاف سازی عملکرد مالی شرکت‌های تولیدی و خدماتی می‌باشد و مهمتر از همه اینکه بورس قادر است تا اقتصاد کشور را از نگاه صرف به سیستم بانکی (بانک محوری) برای تامین منابع مالی مورد لزوم بنگاه‌های اقتصادی برهاند ومنابع مالی مورد لزوم واحد‌های تولیدی، خدماتی و حتی دولت را برای تامین کسری بودجه از طریق عرضه‌های اولیه و انتشار اوراق بدهی و اسناد خزانه، تامین و از وابستگی آن‌ها به سیستم بانکی بکاهد

البته الله وردی رجایی سلماسی که بعداً بصورت مامور از بانک مرکزی به دبیرکلی بورس انتخاب شده بود و در دوره خدمت در بانک مرکزی مدتی معاونت بانک مرکزی و مدتی مسولیت اداره نظارت بر بانک‌ها و مدتی هم بعنوان مامور از طرف بانک مرکزی مدیریت یکی از بانک‌های خصوصی را بعهده داشته و آشنایی کاملی از بازار پول و سرمایه پیدا کرده بود، پس از کناره گیری از بورس و به همراهی دوستان بانکی و صنعتی خود موسسه اعتباری سامان اقتصاد را راه اندازی نمود.

موسسه‌ای که بعدا به بانک «سامان» تبدیل و ایشان از ابتدای تاسیس در شهریور ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۹۱ بعنوان مدیرعامل و رئیس هئیت مدیره در آن بانک اشتغال داشت و در سال ۱۳۹۲ از آن سمت کناره گیری و اعلام کرد قصد دارد کاملاْ بازنشسته شود و باقی عمر خود را به استراحت و مطالعه بپردازد.

در این گفتگو به زندگانی حرفه‌ای و تجربی و مروری بر خاطرات او درباره بورس و بازار‌های مالی در ایران پرداخته ایم که میتواند میراثی ماندگار و تجاربی ارزشمند برای نسل‌های جدید باشد.

جناب آقای رجایی سلماسی ِ ابتدا در بازه زندگی شخصی و خانوادگی خودتان برای ما بگویید:

من در مهر ماه سال ۱۳۱۵ در شهر سلماس (شاهپور آن موقع) متولد شدم.

پدر من خیاط بود و یک زندگی معمولی داشتیم من بعد از ۴ خواهر به دنیا آمدم و بهمین دلیل اسم من را الله وردی گذاشتند یعنی خداداد.

تحصیلات ابتدایی و دوره اول متوسطه را در سلماس و دوره دوم متوسطه را در ارومیه گذراندم و پس از آن مدت ۴ سال در سلماس به شغل معلمی اشتغال داشتم در سال ۱۳۳۸ در دوکنکور دانشگاه در تهران شرکت کردم و در هر دو قبول شدم که از بین این دو (شیمی و حسابداری) رشته حسابداری را برای ادامه تحصیل انتخاب نمودم و ضمن اشتغال به تحصیل حسابداری در آموزشگاه عالی حسابداری نفت (که بعداْ به دانشکده حسابداری و علوم مالی نفت تغییر نام داد) در سازمان تامین اجتماعی استخدام شدم.

صبح‌ها در یکی از شعب سازمان کار میکردم و بعدازظهر‌ها به دانشکده که محل آن در دانشکده فنی دانشگاه تهران (خیابان انقلاب فعلی) قرار داشت میرفتم پس از اخذ لیسانس در دی ماه ۱۳۴۳ از تامین اجتماعی به بانک مرکزی رفتم و در نظارت بر بانک‌ها مشغول کار شدم و در سال ۱۳۴۴ هم فوق لیسانس حسابداری را گرفتم. مدت سه سال و نیم هم از طرف بانک مرکزی ماموریت یافتم بعنوان قائم مقام در بانک اصناف که (در حال ورشکستگی بود) خدمت کنم که خوشبختانه توانستیم با کمک بانک مرکزی آن بانک را از ورشکستگی نجات دهیم و به بانک ایرانشهر تبدیل کنم که پس از انقلاب در بانک تجارت ادغام گردید و من هم به بانک مرکزی برگشتم و تا بهمن ۵۷ (پیروزی انقلاب) مدتی مسئولیت دبیرخانه هئیت پذیرش و مسئولیت اداره نظارت بر بانک‌های تجاری را بعهده داشتم و پس از پیروزی انقلاب تا قبل از دبیرکلی بورس به معاونت مالی و اداری رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شدم.

فکر ایجاد بورس در ایران به چه سالی برمی گردد؟ و توسط چه کسانی رقم می‌خورد و نتیجه آن چه می‌شود؟

در سال ۱۳۱۱ و زمان رضا شاه در ایران، به فکر تاسیس بورس افتادند که در آن سال تعدادی از شرکت‌های نساجی هم راه افتاده بودند. در مجلس آن زمان صحبت شد که اگر بخواهیم سهام این شرکت‌ها را بفروشیم باید چکار کنیم؟. در همان زمان افرادی که از خارج به ایران برگشته بودند، می‌دانستند که در خارج برای اینکار، سازمانی به نام بورس دارند. آن‌ها گفتند بازاری درست می‌کنیم که بتوان در آن سهام کارخانه‌ها را معامله کرد. بورس یک کلمه فرانسوی است و گسترش آن هم بیشتر در کشور‌های اروپایی مثل هلند، بلژیک و فرانسه بوده است.

درست است که فکر تاسیس بورس در ایران به سال ۱۳۱۱ برمی گردد، اما این روند طولانی شد تا جاییکه در سال‌های ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ از متخصصان بلژیکی و هلندی دعوت کردند به ایران بیایند تا مطالعاتی برای تاسیس بورس داشته باشند. اما در حین مطالعه این کارشناسان، جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۱۸ آغاز شد؛ بنابراین آن‌ها از ایران رفتند و به دلیل مشکلات سیاسی که آن زمان در کشور بود این کارشناسان دیگر به ایران نیامدند.

در سال ۱۳۳۳ ازطریق اتاق بازرگانی وبانک ملی پیگیری شد، اما عمدتا این مجاهدت برای تاسیس بورس ازسال ۱۳۳۹ بعد ازتاسیس بانک مرکزی و با کوشش بانک مرکزی به ریاست کلی مرحوم مهدی سمیعی وبانک توسعه صنعتی ومعدنی به ریاست مرحوم خردجو واتاق بازرگانی به ریاست مرحوم محمد خسروشاهی وسایرسازمان‌های ذیربط شروع شده وتاسال ۱۳۴۵ قانون بورس اوراق بهادار تهران، آئین نامه ها، مقررات، شرایط و وظایف کارگزاران بورس وبویژه قانون اصلاح قانون تجارت دررابطه باشرکت‌های سهامی خاص و عام (۱۳۵۱) تهیه وتصویب شده است. در این راستا، شورای عالی بورس و هئیت پذیرش اوراق بهادار و سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تشکیل و هئیت مدیره سازمان و دبیرکل آن انتخاب گردید.

این فعالیت ها، زیر نظر کدام نهاد یا سازمان پیگیری می‌شد؟

مسئولیت این پیگیری‌ها با بانک مرکزی بود. بانک مرکزی یک ساختمانی در خیابان فردوسی داشت که در اختیار بانک کارگشایی بود که دربهمن ماه ۱۳۴۶ بورس رسما در آن ساختمان تاسیس شد. در آن زمان من که در بانک مرکزی بودم و از آنجا که تقریبا بورس را می‌شناختم، برای دیدن مراسم تاسیس بورس رفته بودم. آن موقع من فوق لیسانس خود را گرفته بودم و خیلی خوشحال بودم که در ایران بورس رسما کار خود را آغاز کرده است، اما اصلا فکر نمی‌کردم که یک روز اولین دبیرکل بورس بعد از انقلاب خواهم شد.

در سال ۱۳۵۵ و پس از اتمام ماموریت در بانک اصناف (سپس ایرانشهر) به بانک مرکزی برگشتم و از بانک مرکزی مامور شدم بمدت ۶ ماه در دبیرخانه هییت پذیریش اوراق بهادار بعنوان سرپرست آن دبیرخانه مشغول کار شوم (در آن دوره دبیرخانه‌های شورای بورس و هئیت پذیرش تحت مدیریت بانک مرکزی بود رئیس شورای بورس رئیس کل بانک مرکزی و رئیس هئیت پذیرش اوراق بهادار قائم مقام بانک مرکزی بود) بعد از ۶ ماه من به بانک مرکزی برگشتم و رئیس اداره نظارت بر بانک‌های تجاری شدم که انقلاب شد پس از انقلاب معاون مالی اداری رئیس کل بانک مرکزی و مدتی هم مشاور رئیس کل شدم و در اذر ماه ۱۳۵۹ به سمت دبیر کل سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار منصوب شدم
 
بسیاری معتقد بودند که بورس یک نماد سرمایه داری است وباید تعطیل شود

قبل از انقلاب بورس در چه شرایطی بود؟

قبل از انقلاب از بهمن ماه ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۷، ۱۰۵ شرکت و بانک و بیمه در بورس پذیرفته بود، اما معاملات محدود بود مردم بورس را نمیشناختند و کل معاملات ۱۱ سال تا انقلاب حدوداً ۱۵۰ میلیارد ریال (۱۵ میلیارد تومان) سهام و اوراق قرضه و اسناد خزانه و اوراق گسترش مالکیت در بورس داد و ستد شده بود قبل از انقلاب طبق قانون سهیم شدن کارگران در سهام شرکت‌های تولیدی ۴۹ ٪ سهام کارخانه‌ها بکارگران داده شد (۴۰ ٪ به کارگران و ۹ ٪ بشرکت سرمایه گذار ملی ایران) در این راستا سازمان گسترش مالکیت واحد‌های تولیدی تشکیل شد که بابت ۴۰ ٪ ارزش سهام واگذار شده به کارگران اوراق بنام اوراقی گسترش مالکیت باتضمین دولت چاپ و منتشر نمود این اوراق بابت بهای سهام واگذار شده در اختیار کارفرمایان و صاحبان کارخانه‌ها قرار گرفت و در بورس هم پذیرفته شد دولت پرداخت اوراق را در سررسید تضمین کرد دارندگان این اوراق میتوانستند در صورت نیاز قبل از سررسید اوراق را دربورس بفروشند ضمناْ بدهی کارگران به دولت از محل سود سهام متعلقه سالانه کارخانه (مصوب مجمع عمومی سالیانه) بکارگران سازمان، به گسترش مالکیت واحدی تولیدی پرداخت میگردید.

پس با این ترتیب ۱۱ سال از تاسیس بورس گذشت که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد؛ در زمان انقلاب چه اتفاق‌هایی برای بورس تازه نفس افتاد؟

تا دوسال بعد از انقلاب یعنی از اواسط سال ۱۳۵۷ بورس تعطیل بود. زیرا بطوریکه قبلاْ گفته شد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اغلب مشمول قانون حفاظت یا ملی شده بودند و بقیه هم بلاتکلیف بودند ضمناْ دبیرکل بورس مرحوم ظابطیان از بورس رفته بود بورس دبیرکل نداشت، جلسات هئیت مدیره تشکیل نمی‌شد کارگزار‌ها از ۱۶ نفر به ۴ نفر تقلیل پیدا کرده و جلسات معاملات تعطیل شده بود در نتیجه بورس به تعطیلی اجباری کشیده شده بود.

بدلیل آغاز جنگ و شرایط انقلابی کمتر کسی سراغ بورس را میگرفت و اکثریت مردم هم از عملکرد بورس بی اطلاع بودند و اصلاْ نمیدانستند بورس چکار میکند کجا هست. دقیقاْ آن‌هایی هم که با بورس آشنایی داشتند. بورس را بعنوان یک شرکت مضاربه‌ای میپنداشتند بطوریکه تابلوی بورس را هم کنده بودند تا اینکه من در آذرماه ۱۳۵۹ از طرف بانک مرکزی بعنوان دبیرکل بورس معرفی شدم تا مجدداْ بورس را راه بندازم زمانی که به بورس رفتم دیدم از ۱۶ کارگزار قبل از انقلاب، فقط ۴ کارگزار باقیمانده و آن‌ها هم بعلت نگرانی از وضعیت اجتماعی و ناامنی، از اطاق‌های خود بیرون نمی‌آیند و جلسات هم تشکیل نمی‌شود؛ لذا اولین کاری که کردم هئیت مدیره بورس را راه انداختم و تنها اوراقی که بعداز انقلاب در بورس معامله میشد اوراق گسترش مالکیت بود، زیرا اوراق قرضه و اسناد خزانه را می‌گفتند ربوی است و معاملات آن‌ها متوقف شده بود و همانطوریکه در پیش گفته شد از ۱۰۵ شرکت پذیرفته شده در بورس ۵۵ شرکت مشمول بند‌های قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شده و یا طبق قانون ملی شدن بانک‌ها و بیمه‌ها در سالل ۱۳۵۸ در اختیار دولت قرار گرفته و یا سهام شان به بنیاد‌ها وسازمان صنایع ملی واگذار شده بود و سهام شرکت‌های باقی مانده که اغلب شرکت‌های کوچک و متوسط بودند در حالت بلاتکلیفی به سر میبردند و هیچ معامله‌ای روی سهام آن‌ها صورت نمیگرفت و اوراق گسترش مالکیت هم که معامله روی آن‌ها صورت میگرفت در سال ۱۳۶۲ دولت دستور داد سود آن‌ها هم پرداخت نشود لذا معامله اوراق مزبور هم متوقف شد.

چه افرادی با تشکیل بورس موافق و چه افرادی مخالف بودند؟

بورس خودش هم در حالت بلاتکلیفی بود من در سال ۱۳۶۰ زمانی که مرحوم دکتر نوربخش رئیس کل بانک مرکزی شد پیش ایشان رفتم. نمیدانستم که میخواهند بورس بماند یا نه. چون خیلی‌ها با بورس مخالف میکردند. از ایشان در این باره سوال کردم. گفتند گزارشی تهیه کنید تا به شورای عالی بورس ببریم ببینیم میخواهند فعالیت بورس ادامه داشته باشد یا خیر.

باتفاق کارشناسان بورس یک گزارش مستدلی تهیه کردیم و دلایل خود مبنی بر لزوم ادامه فعالیت بورس و نقش آن در توسعه اقتصادی کشور را توضیح دادیم در اولین جلسه شورای عالی بورس بعد از پیروزی انقلاب که، با حضور نمایندگان دولت، شورای انقلاب، اتاق بازرگانی و رئیس کل بانک مرکزی و حتی رئیس کل سابق بانک مرکزی (مرحوم سمیعی) برگزار شد این گزارش را ارائه کردیم در این جلسه بحث‌های زیادی صورت گرفت و خوشبختانه هم نماینده شورای انقلاب و هم نماینده دولت (مرحوم عالی نسب) و سایرین موافق بودند تنها یک نفر مخالف بود و بقیه با تداوم فعالیت بورس موافقت نموند که خوشبختانه بورس ماند.

با توجه به مخالفتی که از سوی بعضی گروه‌ها ابراز میشد اگر این جلسه تشکیل نمیگردید و تصمیم گیری نمیشد معلوم نبود که چه بر سر بورس می‌آمد، زیرا همانطوری که گفته شد بسیاری مخالف وجود بورس کشور بودند، اما چون من با بسیاری افراد در دولت آشنا بودم در حضور من مخالفت نمی‌کردند، اما وقتی من نبودم بسیاری ازهمان افراد با تشکیل بورس مخالفت میکردند. شرایط آن زمان برای بورس خیلی حساس شده بود. مرزبودنی ان بودن بورس فقط یک جلسه بود که شکرخدا نتیجه مثبتی ازآن حاصل شد.

دلیل این همه مخالفت بااین سازمان چه بود؟

بسیاری معتقد بودند که بورس یک نماد سرمایه داری است وباید تعطیل شود. یادم است دریک جلسه‌ای مخالفت‌های زیادی بود و یکی ازبهانه هایشان این بود که بورس باعث میشود تا شرکت‌ها مالیات کم بدهند، چون شرکت‌های بورسی معافیت مالیاتی داشتند. آن‌ها معتقد بودند که معافیت از مالیات این نشرکت‌ها به ضرر دولت است، البته دارایی از این حرف بدش نمی‌آمد وطرف مخالف‌ها رامی گرفت.

وقتی ازمن پرسیدند به آن‌ها گفتم اشتباه فکر می‌کنید، درست است که شرکت‌های پذیرفته شده در بورس معافیت مالیاتی دارند، اما حساب و کتاب شان شفاف است، حسابرس دارند ومالیات واقعی می‌دهند، اما ممکن است شرکت‌های خارج از بورس حساب سازی کنند تا مالیات پرداخت نکنند. این حرف‌ها را درجلسه‌ای که آقای ماجدی قائم مقام وزیر هم بودند، گفتم و ایشان پیشنهاد کردند این حرف‌ها را پیش وزیر آقای ایروانی هم بگویید، زیرا ذهن آقای ایروانی را هم نسبت به بورس خراب کرده اند. یک بار که شب هم بود همراه با مخالفین بورس پیش وزیر رفتیم و بعد از کلی بحث و استدلال آقای ایروانی قبول کردند که بورس بماند. به هرحال کار ساده‌ای نبود، اما بورس را نگه داشتیم.

من برای نگه داشتن بورس جلسات زیادی رفتم از سازمان برنامه و بودجه گرفته تا حضور آیت الله‌های قم. حتی درروزنامه‌های مختلف از جمله روزنامه کیهان بر علیه بورس می‌نوشتند من با همه آن‌ها مصاحبه می‌کردم تا دیدگاه‌ها در مورد بورس تغییر کند که بالاخره با ارتباطاتی که با سازمان‌های مختلف داشتیم و دلایلی که آوردیم کارخود را کرد و خوشبختانه بورس درتاریخ ایران ماند.

یعنی می‌توانیم بگوییم که پابرجا ماندن بورس مدیون روابط شما بوده است؟

بله. اما رئیس جمهوروقت مرحوم هاشمی رفسنجانی ومرحوم دکترنوربخش و آقای دکترحسین عادلی روسای کل وقت بانک مرکزی مساعدت‌های زیادی برای رشد و توسعه بورس انجام دادند.

قطعا نظر روحانیون هم در این باره مهم بود؟

بله. نظرمشورتی مرحوم آیت‌الله رضوانی در جلسه شورای بورس مهم بود ایشان از مشاورین بانک مرکزی بودند. با توضیحات من برای آیت الله رضوانی بالاخره پذیرفتند که بورس بماند، اعلام نظرایشان درنتیجه آن جلسه شورای عالی بورس هم خیلی تعیین کننده بود.

درادامه چه اتفاقی افتاد؟

بعد ازآن جلسه رفتیم وخودمان را برای راه‌اندازی هیات مدیره، شورای بورس، هیات پذیرش، هیات داوری که ارکان بورس بودند آماده کردیم. اینکار‌ها بتدریج انجام شد وسال ۶۸ هم با تصویب قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بحث خصوصی سازی مطرح و زمینه مساعدی برای حضور شرکت‌های تولیدی که کمتروابسته به دولت بودند دربازارسرمایه فراهم شد.

در واقع درزمان مرحوم رفسنجانی تصمیم گرفتند به اقتصاد ومالکیت خصوصی و تولید رونق بدهند وقرار شد بورس را فعال کنند. بخشی ازسهام شرکت‌ها مصادره شده بود. یعنی مشمول بندهای”ب وج”شده بودند، بند “ب” شامل شرکت‌هایی می‌شد که متعلق به حدود ۵۲ نفر بودند واشخاص طاغوتی بشمار می‌آمدند. بند “ج” مشمول شرکت‌هایی می‌شد که بدهی به بانک‌ها داشتند ودولت تصمیم گرفته بود که بانک‌ها در مقابل طلبی که ازشرکت‌ها دارند، درصدی ازسهام آن‌ها رابگیرند.

قبل از انقلاب هم بخشی از سهام، سهام کارگری بود که به کارگران و کشاورزان اختصاص داده شده بود. برای مثال در شرکت ایران خودرو، تمام کارگران دارای سهام ایران خودرو بودند که ازسال ۱۳۵۷ تاسال ۱۳۷۰ هیچ سودی به آن‌ها داده نشده بود و وضعیت سهام آن‌ها نامشخص بود. اگرهم افزایش سرمایه داده بودند، معلوم نبود چه میزان افزایش سرمایه به آن‌ها تعلق گرفته است. جهت اصلاح نابسامانی‌های موجود درشرکت‌های تولیدی تصمیم گرفتند از طریق بورس مشکل کارگزاران را حل کنند مثلاً برای ایران خودرو محاسبه کردند که دراین ۱۳ سال چه مقدارسود تعلق گرفته است وگفتند کسی که دارای ۱۰۰ سهم بود، به او ۳۴۰ سهم دیگرهم داده شود. به این صورت برای سهام داران افزایش سرمایه تعلق گرفت وسهام قابل معامله شد و سود گذشته هم پرداخت گردید.

از این کار استقبال شد؟

اولین سهمی هم که بازار را رونق داد سهام شرکت سرمایه‌گذاری ملی متعلق به بانک مرکزی بود که در آبان ماه ۱۳۶۸ در بورس عرضه شد. استقبال خیلی خوبی از سهام این شرکت شد. چون متعلق به بانک مرکزی بود، اعتماد زیادی نسبت به آن وجود داشت. تقاضا آن قدر زیاد بود که کارگزاران فرصت نداشتند حتی تقاضا‌ها را بگیرند. من دیدم اوضاع برای کارگزاران خوب نیست به کارمندان بورس گفتم که به کمک کارگزار‌ها رفته و تقاضا‌ها را برای آن‌ها جمع‌آوری و بینشان توزیع کنند.

این اتفاق سال ۶۸ افتاد و قرار شد دولت به تدریج سهام را به بخش خصوصی واگذار کند. از نیمه دوم سال ۱۳۶۸ با تصویب برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خصوصی سازی بنگاه‌های اقتصادی بویژه آنهائی که چسبندگی کمتری به دولت داشتند مورد توجه قرار گرفت.

در سال ۱۳۷۱ در زمان آقای دکتر حسین عادلی رئیس کل وقت بانک مرکزی و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهورکه خوشبختانه هر دو طرفدار بورس بودند با کمک آن‌ها ساختمان حافظ که یکی از ساختمان‌های بانک کار سابق بود و پس از ادغام آن بانک در بانک تجارت، مالکیت آن به بانک تجارت منتقل شده بود تخلیه شد و بورس به آنجا نقل مکان کرد.

کم کم وضعیت بورس بهتر شد و معاملات فزونی گرفت. سیستم معاملاتی بورس را مکانیزه کردیم و شاخص بورس وسیستم معاملات پایاپای ایجاد کردیم. درقدیم چک بین کارگزارفروشنده وخریدار رد و بدل می‌شد، اما با ایجاد سیستم پایاپای این مشکل حل شد.
 
بسیاری معتقد بودند که بورس یک نماد سرمایه داری است وباید تعطیل شود

قبل از مکانیزه شدن بورس، روندمعاملات چگونه بود؟

ساعت ۹ شروع معاملات بازار بود که دبیر کل یا نماینده اش با یک چکشی زنگ آغاز جلسه را به صدا در می‌آورد ومعاملات با نام خدا شروع می‌شد. کارگزاران در دور یک میز بزرگ در سالن می‌نشستند. درابتدا تابلوی معاملات تخته سیاه بود و خرید وفروش سهام با گچ نوشته می‌شد و سپس تابلوهائی برای هر صنعت اختصاص داده بودند که اخرین قیمت سهام هر صنعت در پایان معاملات روی یک کارت مخصوص نوشته و در تابلو اعلانات نصب میشد و بعد با همان چکش پایان جلسه اعلام می‌شد.

تاسال ۱۳۷۳ که هنوز سیستم مکانیزه نشده بود، به همین روش عمل می‌شد. معاملات سهام رونق پیداکرده بود وپول زیادی وارد بازارمی شد و تعداد شرکت‌ها اضافه می‌شد بنابر این تنها راه حل مکانیزه شدن بورس بود.

در سال ۱۳۷۳ سیستم کامپیوتری را در بورس پیاده کردیم، تابلو‌ها را عوض کردیم و اوایل ۱۳۷۴ مرحوم هاشمی رفسنجانی سیستم کامپیوتری بورس را افتتاح کرد. ما سیستم مکانیزه بورس را از کشور کانادا خریداری کردیم. اولین معامله با سیستم الکترونیکی بورس با حضور مرحوم هاشمی با خریدن سهمی از طرف ایشان برای یک خیریه انجام شد. در روز افتتاح تالار الکترونیکی، مرحوم رفسنجانی به مردم توصیه کردند که به جای مخفی کردن پولهایتان دربالش، پس انداز‌های خودرا به بورس بیاورید، مردم استقبال کردند بنابراین حجم معاملات افزایش یافت.

بعد از الکترونیکی کردن بورس، عضو فدراسیون‌های بین المللی بورس‌ها و منطقه‌ای شدیم. البته قبل از انقلاب ما عضوفدراسیون بین المللی بورس‌ها بودیم، اما وقتی انقلاب شد از این فدراسیون خارج شده بودیم بعد از عضویت فدراسیون بین المللی بورسها، با کمک استانبول و بورس‌های منطقه اورآسیا فدراسیون منطقه اروپا و خاورمیانه را ایجاد کردیم مابه عنوان نایب رئیس فدراسیون بورس منطقه‌ای در مجامع بورسی شرکت می‌کردیم. همچنین از روسای بورس‌های منطقه‌ای دعوت کردیم به ایران آمدند و جلساتی در تهران و اصفهان داشتیم یک جلسه هم مرحوم رفسنجانی رئیس جمهور با روسای بورس‌های منطقه‌ای تشکیل داد که ایشان سخنرانی نموند بعد از آن در شهرستان‌ها هم شروع به فعالیت کردیم و کارگزاران در شهر‌های مشهد، کرمان و یزد شروع به ایجاد نمایندگی کارگزاری کردند.

اولین سهم معامله شده قبل و بعد از انقلاب را به یاد دارید؟

اولین سهم قبل از انقلاب سهم بانک صنعت و معدن و نفت پارس بود که معامله شد و اولین سهمی که بعد از انقلاب بازار را فعال کرد سهم شرکت سرمایه گذاری ملی بود که آن زمان آقای طهماسب مظاهری که دبیرکل بانک مرکزی بودند خیلی کمک کردند تا این سهم در بورس عرضه شدو خیلی هم از این سهم در بازار سرمایه استقبال شد و به قدری جمعیت به ساختمان حافظ آمده بودند که ما نگران ساختمان بودیم اصلا جا برای ایستادن نبود. هم زمان کار در بورس را از طریق تلویزیون، رادیو و مطبوعات آغاز کردیم.

الان شرایط خیلی با آن زمان فرق کرده است. آن زمان بورس را زیاد نمی‌شناختند من که وارد بورس شدم، تمام سهام داران قیمت سهام شان صفر بود و مردم نسبت به بورس بدبین شده بودند. انرژی زیادی برای بازگرداندن اعتماد مردم به این بازار و فرهنگ سازی برای ورود افراد به بازارسرمایه صرف کردیم. خوشبختانه درمدت زمانی نه‌چندان طولانی هم تا حدودی اعتماد مردم به بورس جلب شد.

آقای رجایی بورس با هدف کمک به خصوصی سازی تاسیس شد به نظر شما بورس چه کمکی به خصوصی سازی کرده است؟

ببینید! قبل از فعال شدن بورس در سال ۱۳۶۸ هیچ نهاد مالی و سرمایه گذاری در کشور وجود نداشت و این بورس بود که باعث بوجود آمدن نهاد‌های سرمایه گذاری و بطور کلی ایجاد بازار سرمایه شد

حتی با تجمیع مبالغ خرد هم می‌توان کمک بزرگی به شرکت‌ها کرد و این امر هم از طریق بازار سرمایه شدنی است. موضوع دیگر این است که بازار سرمایه مکمل بازار پول است. بخش واقعی اقتصاد احتیاج به منابع دارد، و این منابع باید از بازار‌های پول و سرمایه تامین شود.

معمولاً در اقتصاد‌های پیشرفته منابع کوتاه مدت از طریق بانک‌ها و منابع بلند مدت از طریق بازار سرمایه تامین میگردد. اما از آنجاکه اقتصاد ایران بانک محور است نقش بازار‌ها جابجا شده است، خوشبختانه به تازگی بازار سرمایه جای خود را باز کرده است. در حال حاضر در بازار سرمایه علاوه بر سهام اوراق بدهی مختلف، اوراق مشارکت و اسناد خزانه و اوراق تبعی و ... معامله میشود بنابراین تامین مالی بنگاه‌های اقتصادی از طرق مختلف از جمله عرضه اولیه، انتشار اوراق بدهی، اوراق مشارکت و اوراق تبعی انجام میگردد که خود دولت هم از این بازارمثل بخش خصوصی با انتشار اسناد خزانه و اوراق بدهی استفاده می‌کند؛ بنابراین تاثیر بازار سرمایه در اقتصاد زیاد شده است. به عنوان مثال در سال ۱۳۹۹ دولت استفاده زیادی از بازار سرمایه برای تامین منابع مورد نیاز خود داشته است. الان ۵۰ میلیون کد سهامداری دارند، یعنی ۷۰% مردم ایران سهامدار بورس هستند و بورس جایگاه خود را در اقتصاد تا حدود زیادی پیدا کرده است. کشور‌های پیشرفته، بیشترین موفقیتشان مدیون بورس پیشرفته شان است.

اجرای شش برنامه توسعه‌ای طی ۳۰ سال گذشته هم باعث شد که اغلب شرکت‌ها، بانک‌ها و بیمه‌ها خصوصی شده وبنگاه‌های اقتصادی بزرگی مانند بانک‌ها، بیمه‌ها، فولادها، پتروشیمی‌ها ونیروگاه‌ها وارد بورس شوند. خصوصی سازی از ریاست جمهوری مرحوم هاشمی در سال ۱۳۶۸ آغاز شد که واقعا هم شروع خوبی بود و بعد از آن هم ادامه پیدا کرد. در زمان مرحوم هاشمی برنامه اول اجرا شد و در زمان آقای خاتمی برنامه سوم تصویب شد که اجازه تاسیس بانک‌های خصوصی داده شد. در زمان آقای احمدی نژاد قوانینی در جهت پیشرفت بورس از جمله قانون بازار سرمایه تهیه و تصویب شد؛ و در زمان آقای روحانی کار‌های زیادی برای اعتلای بازار سرمایه انجام گرفت همه این‌ها در جهت تقویت خصوصی سازی در ایران صورت گرفت هرچند ناکافی بود.

البته باید بگویم که هرچندهمه دولت‌ها برای رونق بازارسرمایه تلاش داشتند، اما شناخت عمیق مرحوم هاشمی رفسنجانی از تعاملات بین المللی، اقتصاد آزاد وبازاررقابتی بی نظیر بود و تنها رئیس جمهوری هم که به ساختمان بورس آمد مرحوم هاشمی رفسنجانی بود، ایشان خیلی به بورس علاقه‌مند بودند گاهی مواقع ایشان ما را به هئیت دولت دعوت میکردند تا درمورد بورس توضیح دهیم. یعنی درآن زمان و دور‌های بعدی تاکنون حمایت ازبورس همه جانبه بوده و هست و همه رئیس جمهور‌ها ازبورس حمایت کرده اند.

خصوصی سازی در ایران با حاشیه‌های زیادی روبرو بوده است. از جمله به وجود آمدن خصولتی‌ها و در حال حاضر هم بسیاری از خصوصی سازی‌ها توسط قوه قضائیه ابطال شده اند، برخی معتقدند که با خصوصی سازی ها، مشکلات دیگری بر مشکلات اقتصادی افزوده اند، آیا شما این دیدگاه را قبول دارید؟

زمانی که من دبیرکل بورس بودم، برنامه این بود تا شرکت‌هایی که مشمول بند «ب»، «ج» و «د» در قانون حفاظت توسعه صنایع ایران شده بودند، به تدریج به بورس برگردانده شوند. حتی بنیاد‌ها، بانک‌ها و سازمان صنایع ملی هم تعداد زیادی از سهام زیرمجموعه خود را به بورس آوردند و فروخته شد (سازمان صنایع ملی پس از واگذاری سهام منحل شد.)

این کار در همه سال‌ها انجام شد و همه دولت‌ها هم موافق خصوصی سازی بودند، اما یک واقعیت وجود دارد و آن این است که دولت‌ها هیچوقت نخواستند تا شرکت‌های خوب خود را از دست بدهند و شرکت‌هایی را که به بورس آوردند، و بخشی یا تمام سهام آن‌ها را فروختند بجای اینکه قصدشان کم کردن تصدی دولت و خصوصی سازی واقعی باشد بیشتر نظرشان کسب درآمد و منابع مالی جهت تامین کسری بودجه خود بوده است و به مین جهت در واگذاری‌ها قیمت گذاری‌ها چندان منصفانه نبوده است.

البته در این واگذاری‌ها، خصوصی سازی‌هایی صورت گرفته که ظاهرا خصوصی سازی بوده، اما هنوز مدیریتش در دست دولت است وقتی مدیریت آن مجموعه را دولت انتخاب می‌کند دیگر خصوصی سازی معنی پیدا نمی‌کند. خصوصی سازی واقعی زمانی است که انتخاب هئیت مدیره هم با بخش خصوصی باشد.

مثلا ایران خودرو از زمانی که من دبیرکل بورس بودم در بورس معامله می‌شد و تعداد زیادی از سهم هایش هم دست کارگران ایران خودرو بود و بخش زیادتری هم در دست سازمان گسترش و نوسازی بود، اما هنوز هم هئیت مدیره و مدیرعامل ایران خودرو را دولت انتخاب می‌کند. اما باید اذعان نمود شرکت‌هایی که به بخش خصوصی واقعی داده شده اند، خیلی خوب عمل کرده اند مگر اینکه نیت بدی پشت خصوصی سازی بوده که با مشکل مواجه شده است.

آیا بورس الان درست و کامل کار می‌کند و اگر نه چه کار‌هایی برای اینکه به بورس واقعی تبدیل شود باید صورت گیرد؟

یکی از مشکلات بورس ما این است که دولتی شده است. مدیر سازمان بورس را شورای عالی بورس انتخاب می‌کند رئیس شورای عالی بورس وزیر دارایی است و اعضایش هم غالباً وابسته به دولت هستند. به نظر من بورس باید خصوصی باشد تا دولتی. اعضاء شورا باید بیشتر خصوصی باشند. همچنین مقرارتی که برای بورس وضع می‌شود باید با هماهنگی با کارشناسان بورس و نهاد‌های بازار سرمایه صورت گیرد.

قبلا در دانشگاه‌ها واحد‌های درسی درباره بورس وجود نداشت، اما الان این درس در اکثر موسسات آموزش عالی تدریس می‌شود و دوره‌های تخصصی در این رابطه در بورس‌های پیشرفته برای کارشناسان ایرانی برگزار میشد؛ بنابراین امروزه افراد متبحر با تجربه زیادی در بورس وجود دارند و باید از این افراد برای بهبود و تعمیق بورس بهره ببرند.

همچنین افراد فرصت طلب در بورس نباید فعال باشند. این افراد شناسایی و از بورس خارج شوند. در ادامه متذکر می‌شوم که باید کانون سهامداران خرد تشکیل شود. سهامداران خرد سال‌ها به دنبال یک تریبون برای گفتن حرف‌های خود هستند. گاهی سهامداران عمده در شرکت‌ها حق سهامدران خرد را تضعیف می‌کنند که باید بورس از حق سهامداران خرد دفاع کند.

کار‌های زیاد زنجیرواری باید انجام شود تا بورس ما یک بورس کامل و جامع شود. اگر بورس کوچکترین آسیبی ببیند کشور لطمه می‌خورد. بیش از ۵۰ میلیون نفر در کشور کد سهام داری دارند و با توجه به رشد حبابی قیمت‌ها در سال ۱۳۹۹ تعداد زیادی دچار خسارت و ضرر و زیان شدند و از عملکرد بورس ناراضی هستند و اعتماد مردم به بورس کاهش یافته است باید مقصران این امر در سال ۱۳۹۹ مشخص شوند در مدت کوتاهی چگونه شاخص بورس در ظرف ۶ ماه ۴ برابر میشود و قیمت سهمی ۵ برابر می‌شود. بازارسرمایه به دلیل اینکه سرمایه‌های اندک را هم جذب می‌کند مورد توجه تمام اقشار جامعه است، اما سایر بازار‌ها از قبیل بازار مسکن، ارز و سکه سرمایه‌های کلان تری را می‌طلبد به همین دلیل مردم برای آنکه بتوانند سرمایه ودارایی خود را در مقابل تورم و کاهش ارزش پول ملی حفظ کنند به بورس آورده اند؛ بنابراین باید نظارت همه جانبه بر بازار وجود داشته باشد؛ که بنظر من متاسفانه نظارت در بورس بسیار ضعیف است.

تجربه مهمی که در سال‌های فعالیت خود به دست آورده اید را به عنوان یک توصیه به جوانان علاقمند به این حرفه بفرمایید؟

در اینجا لازم میدانم در ارتباط با حمایت بورس از سهامداران خرد یکی از خاطراتی را که در این رابطه بیاد دارم عرض کنم. در یکی از سالهائیکه دبیرکل بورس بودم عده‌ای سهامدار خرد یک شرکت شکایت کردند که در مجمع عمومی سالانه آن شرکت که متعلق به یک بنیاد بود در تقسیم سود سالانه حقشان ضایع شده و سهامدار عمده بخشی از سود شرکت را به موسسه خیریه بخشیده است

از آنجا که دو نفر از اعضای هئیت امنای آن شرکت از مراجع تقلید و علمای عظیم اشان بودند و احتمالاً از این جریان خبر نداشتند من باتفاق آقای فهیمی راد که معاون بورس بودند به قم رفتیم و خدمت آن دو بزرگوار رسیدیم و جریان را خدمتشان عرض کردیم خوشبختانه بلافاصله دستور دادند مبالغ برداشتی از سود سالیانه سهام برگشت و بسهامداران پرداخت گردید و موجبات رضایت سهامداران خرد فراهم شد و همچنین برای حصول اطمینان از شفافیت و صحت اطلاعات که در زمان تقاضای پذیرش و یا موردی از پذیرش به بورس میدادند اعضای هئیت پذیرش از واحد‌های تولیدی درخواست کننده بازدید میکردند و یا هر سال کارگزاران ضمن بازدید از واحد‌های تولیدی که سهامشان در بورس معامله میشد با مدیران شرکت‌ها در جلسات حضوری به مذاکره و گفتگو می‌نشستند و ابهاماتشان را برطرف میکردند.

بنظر من هرکاری یا سمتی که به فردی سپرده میشود باید اولاً آن فرد توانائی انجام آن کار یا سمت را داشته باشد و اگر تخصص با توانائی انجام آنرا نداشته باشد نباید بپذیرد ثانیاً وظایف محوله را بدرستی و با رعایت ضوابط و مقررات مربوط به آن کار بایست انجام دهد و منافع جامعه را برمنافع شخصی ترجیح دهد.

زمانی که من به عنوان دبیرکل بورس انتخاب شدم، روز‌هایی بودکه به سرمایه‌گذاران زالوصفت می‌گفتندونزدی کبودکه کلابورس از بین برود. بورس و کارگزاران بورس با محدودیت‌های بسیاری مواجه بودند، زیرا بورس ما سنتی بود که دوران انقلاب را گذرانده بود و در این راستا مکانیزه شدن را هم تجربه کرده بود.

من همه تلاش خود را برای حفظ بازاری که تقریباً تعطیل شده بود، به کار گرفتم. با ۵۵ شرکت بورسی و ۴ کارگزاربورس راتحویل گرفتم ودرمهر ۱۳۷۶ بورس را با ۲۶۰ شرکت و ۲۴ کارگزارتحویل دادم. انجام این کار‌ها اصلا ساده نبود، اما من عاشق کشورم و کارم بوده و هستم. عشق و تلاش در هرکاری موفقیت آن کار را تضمین می‌کند.

ضمناً لازم میدانم از شخصیت‌ها و همکارانی که در آن شرایط سخت در پیشرفت و توسعه بورس نقش داشتند و با من همکاری صمیمانه نمودند بویژه مرحوم جناب دکتر نوربخش، جناب وهاجی قائم مقام وقت بانک مرکزی جناب دکتر عادلی و جناب آقای مظاهری و کارگزاران محترم بویزه مرحوم کریشچی و آقای معینی، اقای سلطانی (که عضو هئیت مدیره بورس هم بودند) همکاران محترم آقایان حسن فهیمی، پرویز گلستانی، مرحوم زرگانی نژاد و آقای جهانی، آقای کوچاری، مرحوم رجب زاده، آقای دکتر آرمان و مرحوم دکتر مشیرزاد و خانم‌ها ملکی، فرودی، سلیمانی، قمصریو مرحوم خانم کشاورز و سایرین که اسامی شان را فراموش کرده ام تشکر و سپاسگزاری کنم؛ و برای درگذشتگان غفران الهی مسئلت نمایم.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از کارخانه دار، تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۰، www.karkhanedar.com
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین