شعارسال: معماری و شهرسازی بر اساس هنر با ضوابط قانونی، اصول اخلاقی، شرعی و سابقه فرهنگی خلق میشوند.
تماشای معماری یک تمدن نگریستن به فرهنگ آن است و این یعنی نظام معماری و شهرسازی و ارتباط مستقیمش با فرهنگ و در نتیجه هرگونه آشفتگی در نظام مذکور میتواند فرهنگ و نظامات اجتماعی را دچار چالشهای جدی کند و خود اهمیت قوانین معماری و شهرسازی را در حفظ و تعالی اخلاق و اعتقادات ساکنان خود و هویت مردمان یک کشور را که از عرف مورد قبول آن اجتماع متاثر است بیشتر پدیدار میکند.
چنانچه محیط کالبدی، مبتنی بر اصول فرهنگی طراحی شود، میتواند بسترتحقّق تعالی ارزشهای جامعه باشد و در عین حال، محیط کالبدی میتواند به نوعی طراحی شود که بستری برای استحالهی هنجار های اعتقادی گردد.
شهر اسلامی چگونه خلق میشود؟
اگر بخواهیم منشاء و دلایل انحراف و بحران هویت در معماری و شهرسازی معاصر ایران را بررسی کنیم باید رابطه آفرینش و نمو شهرسازی معاصر را با سه وجهیِ عرف، شرع و قانون واجزای تشکیل دهنده آن را به تفسیر موشکافی کرد تا در نهایت رابطه این سه وجهی در معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی اصلاح شود و نباید فراموش کرد که شهر شرعی یک موجود است که این موجود باید در یک شهر عرفی درستی جای بگیرد و آن وقت است که میتوانیم بگوییم که یک شهر اسلامی ایجاد و معماری و شهرسازی مطلوب خلق شده است.
عرف در معماری و شهرسازی سلیقه، عادت و تمایل ساکنین شهر در معماری که متاثر است از فرهنگ و اعتقادات آنان یا خلاف فرهنگ اصیل آن جامعه که بنا به دلایلی جهت دهی شده است و منظور از شرع در شهرسازی شامل ضوابط و دستورالعملهای مطابق با احکام فقهی، اخلاقی و اعتقادات ساکنان آن شهر است.
مشکل معماری و شهرسازی امروز ایران در واقع عدم ارتباط و تاثیر صحیح آن در مثلثی با اضلاع عرف، شرع و قانون است که خود دستخوش تاثیرانحراف است. سه ضلعیای که گاه اضلاع آن چنان در هم تنیده میشوند که تفکیک آنها بسیار سخت خواهد شد. از آنجایی که در تعیین و تدوین قوانین شهرسازی در یک شهر باید به فرهنگ و اعتقادات مردم آن توجه ویژه کرد.
در نتیجه استفاده از دو منبع شرع و عرف واجب و حتمی است؛ لیکن عرف در تطبیق و تعیین مفاهیم و مصادیق اش در آثار خلق شده معماری و شهرسازی نقش اساسی و مهمی داشته و در تدوین قوانین و اصول شهرسازی و معماری تاثیرگذار است.
عرف در قالب رسم و روش و عادت معمول در میان مردم، نیروی حیاتی هر نهاد قانونگذاری در قوانین شهرسازی است و یکی از مقولههایی است که برای انطباق پارهای از احکام فقهی با مقتضیات زمان و مکان از تأثیری بی بدیل برخوردار است و اگر این امر مهم لحاظ نشود، خود به خود عرف شکل گرفته در جامع اجرا میشود.
مشکل ما در شهرسازی معاصر عرفی است
با وجود گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برگرفته از آموزههای فرهنگی، اعتقادی و اسلامی و به رغم برخی توفیقات، معماری و شهرسازی معاصر ایران را چندان نمیتوان به ارزشهای اصیل اسلامی منتسب کرد و به دلیل فاصلهی قابل توجه میان برخی مصادیق این معماری و شهرسازی با نمونههای مشابه اصیل ایرانی اسلامی و بومی ما، بسیاری از اندیشمندان از بروز بحران هویت در این معماری و شهرسازی سخن به میان میآورند.
لازم است ضمن تشریح قوانین و نقش شرع و فقه در معماری و شهرسازی دلایل تغیر سلیقه و عرف در معماری و شهرسازی ریشه یابی شود و پر واضح است با وجود کجروی در قوانین شهرسازی چه در بخش تدوین و چه در بخش اجرا و ضمانت اجرایی و تشویقی آن در بخش فقه و شرع در معماری و شهرسازی کوتاهیهای بسیار داشتیم و حتی با توجه به وضع موجود در معماری معاصر پسرفت زیادی نسبت به معماری و شهرسازی اصیل ایرانی اسلامی داشتیم.
گاهی یک مسئله بین شرع و قانون مشترک است چرا که بیشتر قوانین به خصوص قوانین موضوعه با توجه به مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری باید ریشه در تشرع یا با تایید مراجع فقهی و شرعی و مذهبی وضع میشد، اما در این مهم بنا به دلایلی؛ کوتاهی و صحلنگاری شده که این دلایل خود ریشههای کژروی معماری معاصر است.
با این وجود معماری ایرانی معاصر دچارانحراف، چنان در چارچوب اشتباه گرفتار آمده که تمام تلاش هایش برای شکستن این چارچوبها یا به شکست منجر شده یا گاه بارقههای امید هم یک به یک روبه سوی خاموشی میگذارد و این تلاش گسترده یا با بی مسئولیتی و عدم تخصص مدیران یا در نهایت پس از چند دهه به تغیر سیاستها و بازی با الفاظ منجر شده و حتی اموری که بسیار زودتر در سراسر دنیا به امری معمول و متداول در معماری تبدیل شده. هنوز در شهرسازی ما در حال اکتشاف است.
بنا داریم در این اثر ضمن ریشه یابی دلایل انحراف و بحران هویت در معماری شهرسازی معاصر را درقالب سه وجهی مذکور دسته بندی نماییم و رابطه کلان تری برای این بحران هویت ترسیم کرده و علل انحراف را موشکافی کنیم.
مشکل ما در شهرسازی معاصر عرفی است که بنا به تعاریف وضع موجود ما را شامل میشود و با عرف گذشته مردم ما که بنا به دلایلی تغیر کرده و یا طبق تعریف هویت، متاسفانه وضعیت الان ما هویت ما است.
دلایل انحراف در معماری معاصر
دلایل انحراف در معماری معاصر ضمن نفوذ و تقلید از تمدن، فرهنگ غرب و اقتصاد لیبرال سرمایه داری، نداشتن عزم و اراده و اعتقاد مسئولین این حوزه به شهرسازی و معماری ایرانی اسلامی و عدم قانون مداری و ارتکاب تخلف مدیران غیر متخصص و غیر متعهد مربوطه، نسبت به رعایت استانداردهای مهندسی معماری و شهرسازی دنیا و توجه نکردن به سرانهها و زیر ساختها در این حوزه نظیر تغیر کاربری ها، تراکم فروشی ها، تخلف فروشیها و. است؛ که این موارد نیز ریشه در عوامل نفوذ در معماری دارد.
قانونگذاری در شهرسازی و معماری جایگاه اعتباری بالایی دارد و در قانون گاهی به طور صریح و گاه به طورضمنی تشخیص و تطبیق موضوعات به اجتماع واگذار شده است. چرا که بی تردید عرف، سنتها و رسوم به تدریج به ارزشهای اجتماعی تبدیل شده و یا موجب شکل گیری آنها میشود.
در ارزیابی تمدنها، جوامع اخلاق مدار و شرعی درجهی معرفتی بالاتری نسبت به جوامع اداره شونده با قوهی قهریه و الزام قانونی را به خود اختصاص میدهند و قانون گذار نیز باید قوانین را برپایه اخلاق وضع کند و بالاترین فساد زمانی ایجاد میشود که قوانین ضعیف و یا عدم وجود قوانین درست پایههای اخلاقی را سست کنند.
تطبیق عرف به همراه شرع از منابع مهم و تاثیرگزار در قانونگذاری شهرسازی محسوب میشود و در نتیجه در اثر نفوذ فرهنگ لیبرال و مدرنیته و به اصطلاح تحول و پیشرفت در جوامع انسانی موضوعات و حقوق جدیدی در ارتباط با شهرسازی و معماری در یک زندگی جمعی و اجتماعی به وجود آمده ویا سرپیچیهایی از قوانین گذشته با تغییر عرف رخ میدهد و تحت عنوان بحران هویت و انحراف در شهرسازی و معماری معاصر ایران رخ نشان داده است.
عرف و شرع نوعی نگهبان در قوانین شهرسازی
شهرسازی و معماری جدای از هنر و نمود عینی فرهنگ ساکنان خود، مفهوم عامی است که شامل حقوق مدنی، اجتماعی و فردی منطبق بر شرع و عرف برگرفته از جامعه است؛ و میتواند موضوع بسیاری از قوانین قرار گیرد.
شاید بتوان گفت عرف و شرع درقوانین شهرسازی نوعی نگهبان عدل، فطرت، عقل و مصلحت است و نیز یکی از موثرترین شیوهها برای جلوگیری از کجرویهای شهرسازی در فرهنگ عمومی و تمدن ایرانی و این نوع کجرویها با توجه به عوامل مختلفی هنجارها و ارزشها به تدریج نفوذ خود را بر همهی ارکان شهرسازی توسعه داده و از این رهگذر دورنمای خوشایندی برای شهر ایجاد نمینماید. از آنجایی که شهرسازی به مثابه یک تمدن سازی است که در جامعه برای فرد با هدف رسیدن به سعادت جمعی و حفظ منافع عمومی در کنار رعایت حقوق همدیگر است و ساحتهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد؛ لذا میتواند موضوع برای قانون باشد.
قوانین مدنی نیز برگرفته از شرع و عرف هستند و تأثیر عرف مبتنی بر فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی، بومی و اعتقادی جامعه بر قوانین شهرسازی و معماری مورد نظر است و نه عرف تغیر یافته با عناصر لیبرال سرمایه داری و تمدن غرب و به طور خلاصه نه قوانین بدون نقص تصویب شده، نه حتی قوانینی که ابلاغ شده درست اجرایی شده که این ضعف به منظور نبود نظارت درست در اجرا و سلیقهای و جناحی برخورد کردن مدیران بخش مسکن و شهرسازی و شهرداریها اتفاق افتاده و به همین دلیل بسیاری از معماریها و شهر سازیها در کشورهای غربی بهتر از کلانشهرهای ماست چراکه قانون درست اجرا شده است.
شعارسال، بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری دانشجو، تاریخ انتشار:۱۱ مرداد ۱۴۰۰، کدخبر:۹۵۲۷۹۴، snn.ir