شعارسال: حجت الاسلام وحید واحد جوان(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران): شکی نیست که طب سنتی، مفید است و نباید از آن غفلت کرد؛ اما اینکه برخی، تنها طب سنتی را طب اسلامی معرفی میکنند و آن را در مقابل پزشکی جدید و پیشرفته قرار میدهند، یک انحراف بوده و نشانه آشنا نبودن با منابع معرفتی دین اسلام و علم اسلامی است.
برخی نیز مدعی شده اند که نه طب سنتی، اسلامی است و نه طب جدید! بلکه تنها مطالب پزشکی و درمانی که از آیات و روایات (اعم از معتبر یا ضعیف) استفاده می شود، طب اسلامی است!
به نظر، انحراف این سخن، بیشتر از قبلی است؛ مسائل طب و پزشکی قدیم و جدید و یا استفاده شده از آیات و روایات معتبر به هر اندازه که صحیح و درست فهم شده باشند اسلامیاند و به همان اندازه که نادرست باشند و فعل خداوند را نتوانند کشف کنند، غیر اسلامی هستند؛ هر قدیمی، صحیح نیست و هر جدیدی، غلط نیست.
قدیم یا جدید بودن در حق و باطل و درستی و نادرستی، مدخلیت ندارد.
به قول استادم حضرت آیت الله جوادی آملی، علم صحیح چه قدیم و چه جدید، یکسره دینی بوده و چیزی به نام علم غیر دینی وجود ندارد.
علم اسلامی، شاخصه هایی دارد که عبارت است از:
الف. از عقل (اعم از تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی، ناب و مکاشفه صحیح) یا نَقل (آیه قرآن و روایات معتبر) به دست آید؛ به این بیان که هر دو، منبع معرفت دینی و دو بال وصول بشر به شناخت حقایق دینیاند؛ پیام و محتوای هر دلیل عقلی (به معنای وسیع تجربی و تجریدی به شرط حصول یقین یا طمأنینه و اطمینان عقلایی و علمی) یا نقلی (آیات و روایات معتبر)، پیام و محتوای علم دینی را تشکیل می دهد.
فهم روشمند عقلانی همانند فهم روشمند نقلی (از آیات و روایات معتبر)، حجت است؛ بنابراین اگر کافر یا مسلمان در دارو شناسی، پزشکی یا کیهان شناسی و ... مطلبی را عالمانه و روشمندانه فهمید، حجت است و باید طبق آن عمل کند و اگر با یافتههای عقلی خویش (تجربی یا تجریدی) مخالفت کرده و به گونه ای دیگر عمل کند، در قیامت عذاب خواهد شد. او نمیتواند ادعا کند که در قرآن یا روایات اسلامی چنین دستوری بیان نشده است؛ زیرا عقل (به معنای وسیع) او را راهنمایی کرده و حجت خدا بر او تمام شده بود.
ب. اسلامی بودن علوم، ناظر به فعل و قول خدا؛
چون عالَم، خلق و مظهر خداوند است پس علم اگر صحیح باشد، الهی و دینی است و از آن جهت که علم، کشف و قرائت طبیعت و جهان است و صدر و ساقه جهان، فعل و ظهور خداست، پس پرده از فعل خدا بر می دارد همچنانکه، علم فقه و تفسیر مثلا، پرده از قول و حکم خدا بر میدارد.
در این قضیه فرقی ندارد که عالِم و دانشمند، توجهی به فعل خدا بودنِ جهان و هستی داشته باشد یا نه؛ برای مثال، علم فیزیک یا پزشکی، در شرایطی که مفید یقین و طمأنینه عقلائیه است و در مرز فرضیه و وهم و گمان به سر نمی برد، اسلامی است، هر چند فیزیکدان، ملحد یا شاکّ باشد. اینکه او به سبب اِلحادش، ارتباط عالم طبیعت با خدا را قطع کرده، موجب آن نیست که فهم او از طبیعت یا درمان، در صورتی که حقیقتاً علم یا کشف اطمینان آور باشد، فاقد حجیت و اعتبار شرعی تلقی شود و تفسیر فعل خداوند قلمداد نشود؛ همانگونه که اگر کسی ملحدانه ارتباط قرآن با خداوند را قطع کرد و این حقیقت را نادیده گرفت اما به بررسی جهات ادبی و فصاحت و بلاغت قرآن پرداخت و نظری صحیح بیان داشت نمی توان به استناد اِلحاد و کفرش، فهم و تفسیر او را مخدوش و ناموجّه اعلام کرد.
البته روشن است که در دنیای امروز، معمولا در رشته های علوم تجربی، ریاضی و همچنین برخی از علوم انسانی، تنها به تبیین نظام داخلی علوم بسنده می شود و هیچ بحثی درباره نظام فاعلی و غایی آنها نمی شود؛ در نتیجه، بریده از مبدأ و معاد به پدیدههای جهان نظر میشود؛ اما وحی الهی در تبیین پدیدههای جهان، هر یک را به عنوان مخلوق، آیت و علامت مبدأ جهان (خداوند) دانسته، و به تشریح نظام غایی و نهاییترین هدف آن که همان بازگشت به خداوند جهان است، می پردازد و دو نظام فاعلی و غایی را مانند دو بال نیرومند به بدنه نظام داخلی علوم تجربی و انسانی مرتبط میداند و به آن قدرت پرواز میدهد؛ از این رو، علوم موجود از این جهت، معیوب هستند و باید این عیب بزرگ، اصلاح شود که همین، یکی از اصلیترین معانی اسلامی کردن علوم است.
ن.ف83