شعار سال: حسن حنفی که از اندیشمندان مؤثر جهان عرب و بهعنوان یکی از نمادهای جنبش «الیسار الاسلامی» و از مهمترین بنیانگذاران انجمن فلسفی مصر محسوب میشود ۲۱ اکتبر مصادف با ۲۹ مهرماه در سن ۸۶ سالگی درگذشت. او در قاهره متولد شده بود و در دانشکده هنر دانشگاه قاهره تحصیل کرد، سپس به فرانسه رفت و مدرک فوق لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه سوربن گرفت. وی بهعنوان استاد مدعو در دانشگاههای فرانسه، ایالات متحده امریکا، بلژیک، کویت و آلمان فعالیت داشته است.
«تفسیر پدیدارشناسی»، «پدیدارشناسی تأویل» و «تراث و تجدید»، «دایرهالمعارف تمدن عرب»، «گفتوگوی مشرق و مغرب»، «از عقیده تا انقلاب»، «گفتوگوی نسلها از انتقال تا خلاقیت»، «درآمدی بر علم غرب گرایی» و «راست و چپ در اندیشه دینی» از مهمترین آثار حنفی است.
با اینکه آثار و نوشتههای حنفی همواره با نقدهای جدی همراه بوده است، اما بسیاری بر این باورند که دریچههایی که او در تفکر گشود، درخور تأمل است. از اینرو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری درباره یکی از دغدغههای اصلی حنفی یعنی «ساخت تمدن نوین اسلامی» به گفتگو نشستیم.
دکتر الویری دانشآموخته کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای تخصصی رشته تاریخ و تمدن ملل مسلمان دانشگاه تهران است. او در حال حاضر عضو هیأت علمی و مدیر گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم (ع) و سردبیر فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ اسلام» این دانشگاه و رئیس کارگروه تخصصی تاریخ شورای تحول و ارتقای علومانسانی و نیز رئیس میز تمدن اسلامی در قطبهای فکری- فرهنگی دفتر تبلیغات اسلامی است. از او تاکنون آثار پژوهشی متعددی در زمینههای یادشده تدوین و منتشر شده است. «تاریخنگاری اسلامی»، «زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان»، «مطالعات اسلامی در غرب» و «تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی» از جمله آثار تألیفی و ترجمهای اوست.
جناب دکتر الویری «تأکید بر سنت» چرا در اندیشه حسن حنفی شکل گرفت؟در ابتدای سخن ضمن تشکر از شما برای پرداختن به این موضوع مهم، لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که جامعه ما امروزه سخت نیازمند شناخت اندیشمندان معاصر جهان اسلام و گونهشناسی آنها است و جای دریغ است که نام افرادی مانند حسن حنفی مصری و محمود ایوب لبنانی که به فاصله ده روز از هم در اکتبر سال ۲۰۲۱ م. از دنیا رفتند نزد طیف گستردهای از طلاب و دانشجویان و حتی استادان ما ناشناخته باشد. افسوس بسیار باید خورد که با سیطره تدریجی عملگرایی فاقد پشتوانه نظری در کشورمان، چندی است گنج مباحث بنیادی اندیشهای تا حد زیادی به کنجها کشانده شده است.
حسن حنفی را باید در مجموعه متفکرانی که در یکی دو قرن اخیر به عقبماندگی مسلمانان خودآگاهی یافته و به چرایی پیدایش آن و چگونگی برونرفت از آن اندیشیدهاند، در نظر گرفت. نگاه به سنت با هر تعریفی از سنت و موضع بایسته نسبت به آن (خواه ایجابی و خواه سلبی) یکی از مؤلفههای مشترک همه این اندیشمندان است. راز این اهتمام گسترده اندیشمندان به سنت، درهمتنیدگی فهم وضع کنونی جهان اسلام و چارهاندیشی برای آینده با مسأله سنت است.
حسن حنفی که در مصر بهعنوان یکی از اصلیترین و متنوعترین کانونهای اندیشه در جهان اسلام و اولین لایه رویارویی مسلمانان با غده سرطانی اسرائیل بالیده است، بخوبی با بحرانهای بزرگ معرفتی و میدانی و عینی در جهان اسلام آشنا بود. یکی از اصطلاحات پربسامد در نوشتههای حنفی کلمه «أزمه» به معنای بحران است.
او ریشه برخی از این بحرانها را در سنت جستوجو میکرد و همزمان با آن، سرمایه لازم برای حل این بحرانها را هم در سنت مییافت. از اینرو پرداختن به «سنت» امری طبیعی در طرحواره پژوهشی حنفی همچون دیگر اندیشمندان معاصر است. حنفی بیش از پنجاه سال از حیات خویش را به اندیشیدن در اینباره اختصاص داده بود.
آیا حنفی «سنت» را در برابر مفهوم «مدرنیته» به کار میبرد؟خیر اتفاقاً حسن حنفی کلمه «سنت» را به معنایی که نزد ما در برابر «مدرنیته» به کار میرود به کار نبرده است، کلمه کانونی او در این زمینه «تراث» است که بویژه در کتاب بسیار مهم «التراث و التجدید» به شرح ابعاد مختلف آن پرداخته است. «تراث» در نگاه حسن حنفی تنها یک میراث به یادگار مانده از گذشته نیست، بلکه یک مجموعه گسترده از باورها و بینشها و ارزشها و احساسات و رفتارها در ساحتهای اجتماعی، سیاسی، هنری و تاریخی است. (التراث و التجدید، ص ۲۳) که از نسلهای گذشته به آیندگان منتقل میشود و بنا براین تراث که حتی «دین» هم بخشی از آن بشمار میرود و گاه همراه با لایهای از تقدس همراه است، یک امر جاری است و بخشی از «اکنون» را تشکیل میدهد.
رویکرد انتقادی او به سنت را در جهت ساخت تمدن نوین اسلامی چطور میتوان تفسیر کرد؟رویکرد حسن حنفی در نقد سنت یک رویکرد انتقادی است و نخستین گام پشتیبانی حنفی از ساخت تمدن نوین اسلامی همین رویکرد تمدنی او در نقد سنت است. اگر باورهای بنیادی او که دربردارنده باورهای هستیشناختی، جامعهشناختی، طبیعتشناختی و تاریخشناختی او هم میشود واکاوی شود با این واقعیت روبهرو هستیم که رویکرد حسن حنفی در تمام اینها یک رویکرد انتقادی و متمایل به بازخوانی همراه با اصلاح آنها است. این انتقاد و این اصلاح با رویکرد تمدنی صورت بسته است و راه پشتیبانی باورهای او از تمدن جدید پیش روی مسلمانان همین است.
بهعنوان مثال وقتی حنفی به عنصر «عقل» میپردازد سخت بر عقل غیرنقاد و فرمانبردار اشراقگرایی افراطی میتازد و میکوشد نقشی بسیار بنیادی برای عقل در بازخوانی سنت قائل شود. او «اجتهاد عقلمحور» را مناسبترین روش برای اثبات توانمندی وحی اسلامی و تبدیل شدن به بزرگترین دین مدرن میشمرد. روشن است که این نگاه به عقل چگونه میتواند به توانمند شدن دینورزی و بالمآل به پشتیبانی از تمدن جدید بینجامد. یا وقتی وی از طبیعت سخن میگوید طبیعت محصور در الهیات را برنمیتابد و معتقد به ضرورت ترویج نگاه عقلی و تجربی به طبیعت است. روشن است که این نگاه به طبیعت هم چگونه سهم علوم طبیعی را در تمدن جدید اسلامی بالا میبرد.
باورهای معرفتشناسانه، روششناسانه و انسانشناسانه وی چقدر از ساخت تمدن نوین اسلامی پشتیبانی نظری میکند؟حسن حنفی خود پاسخ روشنی به این پرسش نداده است و اصولاً او خود را پایبند استفاده از تعبیر «تمدن نوین اسلامی» نمیداند، ولی نوسازی مورد نظر او (التجدید) یک اصلاح و نوسازی در مقیاس تمدنی است. پرداختن گسترده به مقولههایی مانند استعمار، عدالت، کرامت، توسعه و پیشرفت، عقل و عقلانیت، حکومت، فرهنگ و حتی اقتصاد برخاسته از نگاه تمدنی حسن حنفی است. شاید ما نظام اندیشهای او را فاقد صلاحیت کافی برای پشتیبانی نظری از تمدن نوین اسلامی بدانیم، ولی اینکه او خود بر این باور است که با نوسازی سنت و بنمایههای معرفتی آن میتوان راهی برای برونرفت از بحرانهای کنونی یافت، نشان از باور او برای پشتیبانی اندیشههایش از تمدن جدید پیش روی مسلمانان دارد.
برآیند آثار و نوشتههای حنفی چیست؟از حسن حنفی دستکم ۳۰ اثر باقیمانده است که همه آنها جز یکی، وجه اندیشهای دارد. کتاب «مِن مانهاتن إلی بغداد» که سال ۲۰۰۴ م. منتشر شده عملاً یک نگاه عینی به مهمترین رویدادهای جهان اسلام بویژه پس از یازدهم سپتامبر دارد. این کتاب که ۴۳۰ صفحه دارد به مقاومت ملی عراق در فلوجه و شیخ احمد یاسین از رهبران حماس تقدیم شده است. این نکته نیز نشاندهنده این است که حسن حنفی باقی ماندن در حصار مباحث نظری را بسنده نمیداند و به مسائل عینی جامعه هم توجه دارد، نگارش این کتاب را بهصورت نمادین میتوان پاسخی به چگونگی پشتیبانی باورهای او از تمدن آینده مسلمانان دانست.
«تکریم انسان» در آثار و گفتار حنفی بسیار برجسته است. چرا او چنین نگاهی به انسان دارد؟حنفی یکی از بزرگترین عوامل ضعف مسلمانان در برابر تمدن غرب را بیارزش شمردن انسان نزد مسلمانان میشمرد و بر این باور است از انسانی که خداوند در قرآن او را به بالاترین وجه ممکن تکریم کرده است در معارف و علوم اسلامی نشانی نیست و انسان متأثر از اندیشههای جبرگرایانه بشدت در عالم هستی خُرد و ناچیز شمرده شده است و بازگشت انسان به جایگاه واقعی خود را نقطه عزیمت دگرگونی حیات معاصر مسلمانان در مسیر آیندهای درخشان میداند. در فرصتی مناسب و فراختر باید به تفصیل بیشتری به چگونگی پشتیبانی باورهای حسن حنفی از تمدن نوین اسلامی پرداخت. در پایان یادآور میشوم یک رساله دکتری ارزشمند با عنوان «بررسی انتقادی نظریه سنت و نوسازی حسن حنفی در زمینه ساخت تمدن نوین اسلامی» در سال ۱۳۹۷ش. در مدرسه عالی تاریخ و ادیان جامعهالمصطفی العالمیه از سوی آقای دکتر علی الهیتبار نوشته شده است کهای کاش زودتر به چاپ برسد و در دسترس جامعه علمی قرار گیرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از ایران آنلاین، تاریخ انتشار:۱۷ آبان۱۴۰۰، کد خبر: ion.ir/۷۵۸۰۹۵