پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۲۱۰۵
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۵
احمد واعظی گفت: بسیاری از دلبستگان نظام و انقلاب، آرزوی تأسیس تمدن نوین اسلامی را دارند، اما اگر ما در درون حوزه نتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم و همدیگر را تحمل کنیم، چطور می‌خواهیم برای جهانیان تمدن درست کنیم
شعار سال: حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی وضعیت کیفی و علمی کرسی‌های درس خارج، تضارب آراء و آزاد اندیشی در حوزه علمیه امروز و همچنین مفهوم و ویژگی‌های حوزه انقلابی را مورد بررسی قرار می‌دهد و درباره بُعد علمی تأکید می‌کند: «در حوزه علمیه امروز در حد و وسعتی که انتظار داریم دلباختگی به آموختن، تحمل دشواری‌ها و در عین حال همت بالا داشتن برای آموختن، مشاهده نمی‌شود.»

واعظی در گفتگو با یک رسانه، «آزادی بیان» و «آزاداندیشی» را در دو فضای رسمی و غیر رسمی حوزه متفاوت از یکدیگر می‌داند و معتقد است: «فضای رسمی حوزه، نسبت به گذشته تنگ‌تر شده و با آزادی بیان به معنای واقعی کلمه فاصله داریم. در حقیقت گروه‌های فشاری هستند که با تنگ نظری و تصورات محدودی که دارند، نهاد‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند و به نوعی یک خودسانسوری در این نهاد‌ها ایجاد کردند.»

وی می‌گوید: «بسیاری از دلبستگان نظام و انقلاب، آرزوی تأسیس تمدن نوین اسلامی را دارند، اما اگر ما در درون حوزه نتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم و همدیگر را تحمل کنیم، چطور می‌خواهیم برای جهانیان تمدن درست کنیم؟! وقتی تمدنی شکل می‌گیرد که نخبگان، صنعتگران، هنرمندان، صاحبان فکر و اندیشه آن جامعه اجازه بروز و ظهور علمی و معرفتی داشته باشند بنابراین اگر کسی واقعاً دلسوز انقلاب، رهبری و اهداف ایشان باشد و نسبت به انقلاب تعهد داشته باشد، باید متحمل دیگران بوده و رو داری نسبت به صاحبان فکر و اندیشه داشته باشد در عین حال باید فضای نقد و بررسی موشکافانه علمی، تضارب آراء، نقد عالمانه و توأم با اخلاق در حوزه‌ها بسیار پر رنگ شود.»

استاد واعظی نیم نگاهی به محور‌های هفت گانه حوزه انقلابی دارد و عنوان می‌کند که منظور و تصور از حوزه انقلابی، تأسیس حوزه‌ای جدید نیست بلکه بحث وضعیت شناسی حال و حاضر حوزه‌ها به لحاظ نگرش، تعهد و نگرانی نظری و عملی نسبت به انقلاب و اهداف انقلاب است. باید بررسی شود که میزان نارضایتی حوزویان نسبت به عملکرد حاکمان، مدیران و دولت‌ها در چه وضعیتی است؟ امیدواری و نگاه مثبت به آینده انقلاب در چه سطحی است؟

گفت وگوی تفصیلی یک رسانه با استاد احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، نماینده رهبر انقلاب در امور دانشجویان خارج از کشور و عضو شورای انقلاب فرهنگی را ملاحظه می‌فرمایید:

اگر وظایف اصلی حوزه‌های علمیه را در پنج محور تربیت انسان‌های خلاق و صالح برای مرجعیت، مجتهد و استاد پروری، پژوهش و تولید علم، پاسخ به پرسش‌های اجتماعی و شبهات، و همچنین تبلیغ و ترویج معارف بدانیم، صد سال پس از تجدید حیات حوزه علمیه قم توسط حضرت آیت الله عبدالکریم حائری یزدی، حوزه قم تا چه اندازه به بلوغ خود در انجام وظایف محوله رسیده است؟

امروز سطح انتظارات و کارویژه‌هایی که برای نهاد‌های علمی و دینی و نهادی مانند حوزه تعریف می‌شود، بسیار با واقعیت‌های اجتماعی زمانه گره می‌خورد و در واقع تحولات فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، سطح انتظار از این نهاد و کار ویژه‌های آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در حقیقت چنین نیست که در بستر زمان ولو یک زمان صد ساله، گذشته و حال را منهای زمینه‌های اجتماعی و تحولاتی که رخ داده، مقایسه کنیم.

حتی در رابطه با نهاد صرفاً علمی مثل دانشگاه، در طی ۲۰۰ سال گذشته لااقل با چهار تصور از دانشگاه رو به رو هستیم. قبل از قرن ۱۸ تا آستانه قرن ۱۹، تلقی که از دانشگاه وجود داشت، «آموزش محور» بود. در قرن ۱۹ یک متفکر آلمانی، دانشگاه «پژوهش محور» یا به عبارتی نسل دوم دانشگاه را مطرح می‌کند. در قرن ۲۰ و مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم که مساله اشتغال، کسب درآمد و کارسازی برای اشتغال زایی بسیار مهم می‌شود، نسل سوم دانشگاه که «کارآفرین محور» بود، مطرح می‌گردد و خروجی این دانشگاه کمک به اشتغال و تولید ثروت می‌شود.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ادامه داد: امروز نیز نسل چهارم دانشگاه در حال مطرح شدن است و این مرکز علمی به عنوان «تمدن ساز جامعه و صنعت» عنوان می‌شود؛ یا به عبارتی دانشگاهی که خروجی آن صرفا کارآفرینی و ثروت آفرینی برای دانش آموختگان نیست بلکه هدف بالاتری دارد و تلاش می‌کند با ارتباطاتی که به دست می‌آورد در جامعه خود و جوامع اطراف، تحول و تغییر ایجاد کند.

حوزه‌های علمیه به خصوص حوزه علمیه قم نیز با یکسری تحولات اجتماعی درگیر بوده که بزرگترین این تحول، پیروزی انقلاب اسلامی ایران است.

این انقلاب از دلِ حوزه برخاست، چون خاستگاه، رهبری و موتور محرک این انقلاب حضرت امام خمینی (ره)، یاران ایشان و علما و فضلای حوزوی بودند که به این حرکت اصلاحی امام خمینی (ره) پیوستند و در نهایت انقلاب اسلامی ایران را رقم زدند و تحول عظیمی در کشور اتفاق افتاد، پس از آن سطح انتظارات از نهاد دینی و علمی حوزه متفاوت با گذشته شد و کار ویژه‌های جدیدی غیر از کار ویژه‌های سنتی برای حوزه مطرح شد.

قبل از انقلاب پرورش فقیه، مجتهد و استاد در شاخه‌های علوم انسانی، تربیت معلمین اخلاق، برطرف کردن حوائج دینی مردم، تبلیغ دین و فعالیت‌های این چنینی در دستور کار بود و پس از انقلاب، حوزه مجال تأثیرگذاری بسیار وسیع تری پیدا کرد؛ سطح انتظارات متعددی از این نهاد دینی و علمی به وجود آمد و اتفاقات مهمی حتی در حوزه دانشی رخ داد به عبارت دیگر انتظارات دانشی از حوزه به سطح علوم اسلامی بسنده نشد و حوزه بعد از انقلاب، احساس نیاز کرد که باید با حوزه‌های دانشی دیگر مثل شاخه‌های مختلف علوم انسانی که به نوعی شبکه باور‌ها و ارزش‌های دینی را به تعارض می‌کشاند و چالش‌هایی ایجاد می‌کند، آشنا شود و سعی کند در صیانت از باورداشت‌های دینی و مراقبت از ارزش‌های اصیل اسلامی، مسلح به سلاح آشنایی با این حوزه‌های دانشی شود.

وی ادامه داد: بنابراین یک فضای جدیدی گشوده شد به عنوان مثال در عرصه بین المللی زمینه و فضای اینکه فضلا و روحانیون بتوانند فعال‌تر در امر تبلیغ دین ورود کنند، فراهم شد. در داخل کشور، نیز انتظار از حوزه این شد که بتواند نیازمندی‌های نظام را در عرصه‌های مختلف پاسخگو باشد.

امروز حوزه علمیه تا چه اندازه به اهداف و کمال یافتگی خود در این کارکرد‌های ویژه رسیده است؟

این سوال را باید تحلیل کرد تا مشخص شود که منظور در کدام انتظارات و کار ویژه هاست؟ چرا که در کار ویژه‌های سنتی و کار ویژه‌های جدید تحولات مجزایی رخ داده است. در رابطه با کار ویژه‌های جدید، حوزه نوپاست. این کار ویژه‌ها بعد از انقلاب مطرح شدند و حوزه در این زمینه‌ها ورود کرد بنابراین سخن گفتن از بلوغ و کمال یافتگی در این کار ویژه‌های جدید، درست نیست. در رابطه با کار ویژه‌های سنتی مانند فقه، تفسیر و علوم اسلامی که حاصل قرن‌ها تلاش علمی است، حوزه همراه با چالش هایی، این مسیر را ادامه داده است.

اگر بخواهیم قضاوت منصفانه‌ای کنیم، حوزه‌ی قبل از انقلاب یا حوزه سال‌های اولیه‌ی باز تأسیس توسط مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، از نظر تعداد بسیار محدود بود. فضای دانشی و فعالیت‌های حوزه به شدت علمی و سخت کوشانه بود. درست است که حوزه سال‌های اول تأسیس در شاخه‌های محدودی از علوم، خروجی‌های محدودی داشت، اما این خروجی‌ها بسیار قابل اعتنا و برجسته بودند.

حوزه‌ی اکنون که صد سال از تأسیس آن می‌گذرد، حوزه‌ای است که به لحاظ کمی بسیار گسترش پیدا کرده و کار ویژه‌های بسیار متکثری یافته است و همین امر سبب شده تا خروجی‌های امروز در مقایسه با خروجی‌های محدود گذشته در مواردی ناموفق باشند.

در گذشته حوزه در عرصه مجتهد پروری و فقیه پروری موفق‌تر بود به این دلیل که در این چند کار ویژه، منزوی تر، درون ریزتر و ممحض‌تر از امروز بود. از این جهت اگر امروز را با گذشته مقایسه کنیم، نمی‌توانیم صحبت از کمال یافتگی یا بلوغ بیشتر کنیم.

روا نیست که بگوییم حوزه امروز، فق‌هایی به مراتب قوی‌تر از فق‌های قبل از انقلاب تولید می‌کند؛ اما از جهت تنوع شاخه‌های فقهی و تخصص گرایی در زمینه فقه و گشوده شدن فضای حوزه‌های دانشی و تلاش در جهت اینکه با مسایل روز و مستحدثه فقهی بیشتری درگیر شوند، حق مطلب این است که عطف توجه حوزه‌ی امروز نسبت به گذشته به مسایل مستحدثه و مسایل جدید فقهی بیشتر از گذشته است.

حوزه در رابطه با کار ویژه‌های جدید، به جای درخت تنومند، بیشتر حالت نهال را دارد به این دلیل که حوزویان با علوم انسانی جدید آشنا شده اند و با متون شاخه‌های مختلف علوم انسانی سعی می‌کنند به فضای فلسفه‌های تطبیقی و سلسله شاخه‌های دانشی که از جنس فلسفه علمی و دینی و فلسفه‌های مضاف است، ورود پیدا کنند. از این جهت حوزه نسبت به گذشته رشد داشته است و می‌توانیم بگوییم که کمال یافتگی در حوزه مشهود است، اما این نوع از کمال یافتگی بدین معنا نیست که حوزه در کار ویژه‌های جدید نیز به کمال لازم و مطلوبی رسیده است.

دیدگاه شما نسبت به گسترش کمی امروز حوزه جیست؟

در اینکه حوزه امروز نسبت به گذشته رشد کمی قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده، تردیدی نیست؛ اما این رشد کمی با خود چالش‌هایی را به همراه آورده است و نمی‌توان صرف نظر از این چالش ها، رشد کمی را به عنوان یک دستاورد، امر ممتاز و قابل اعتنا ذکر کرد. به عبارت دیگر اگر افزایش کمیت منهای چالش‌ها باشد، یک دستاورد است؛ اما واقعیت این است که کمیت گرایی با چالش‌هایی رو به رو بوده است که به برخی از این چالش‌ها اشاره می‌کنم.

در قرون اعصار در حوزه‌ها این چنین بوده که طلاب برای اینکه یک شخصیت علمی و معنوی برجسته‌ای پیدا کنند، توسط اساتید صالح و ممحض در طلبه پروری، تحت مراقبت بودند و این اساتید هنرمندانه و مشفقانه طلبه می‌پروراندند تا یک عالم با سواد و در عین حال معنوی و مهذب شود.

اما وقتی کمیت گرایی افزایش یابد و اجازه دهیم در شهرستان‌های مختلف افرادی که بعضاً صلاحیت ها، فنون، علم و معنویت لازم جهت پرورش چنین نسلی از طلاب را نداشته باشند، حوزه‌ای تأسیس و آن را به شکل کاملاً اداری مدیریت کنند، این شکل از کمیت گرایی نمی‌تواند آن نتیجه مطلوب را تضمین کند و به ارمغان بیاورد.

چنین چالشی که امروز با آن رو به رو هستیم، باعث شده تا محصولی که شاگردان حاج عبدالکریم حائری در گذشته در حوزه‌ها داشتند، با محصول امروز متفاوت باشد و در واقع از این جهت، کمیت گرایی در امر مهم تربیت و رشد معنوی و علمی تأثیر گذاشته است.

نقطه ضعف دیگر که شاید چندان محصول کمیت گرایی نباشد، اما یک چالش محسوب می‌شود، اینکه روش درس خواندن با گذشته متفاوت است. در گذشته عناوین درسی که طلبه در طول سال مشغول آن بود، عناوین محدودی داشت؛ در گذشته طلبه دو تا سه درس می‌گرفت، اما امروز نزدیک به سیستم دانشگاهی شده و واحد‌های متعددی را در یک ترم باید بگذارند.

نقطه ضعف دیگر کمرنگ شدن سنت حسنه مباحثه است؛ امروز عمق و ژرف نگری و مطالعه در درس‌ها از سابق کمتر شده و بر خروجی تأثیر گذاشته است. زمانی که ما در حوزه مشغول تحصیل بودیم، نه تنها درس را پیش مطالعه می‌کردیم بلکه حتی پیش مباحثه داشتیم.

او گفت: بنده در زمانی که طلبه بودم قبل از اینکه به برخی از درس‌های حوزه از جمله لمعه و اصول بروم، با هم بحث‌های خود، پیش مباحثه می‌کردیم و در کلاس درس فقط منتظر بودیم تا استاد موضوعاتی که در بحث خود اختلاف نظر داشتیم را تحلیل کند. البته همه ضعف‌ها و چالش‌ها به کمیت گرایی بر نمی‌گردد، اما روش‌های تحصیل به گونه‌ای است که بر خروجی‌های علمی تأثیر گذاشته است.

یکی دیگری از چالش‌هایی که کمیت گرایی باعث آن شده، این است که اکنون مرکز مدیریت حوزه نمی‌تواند همه استعداد‌های خوب خود را حفظ و مدیریت کند و این استعداد‌ها را شکوفا و به ثمر برساند لذا این استعداد‌ها گریز از حوزه پیدا می‌کنند و برخی با هر انگیزه‌ای.

از سوی دیگر کمیت گرایی گسترده برنامه درسی یا مدیریت آموزشی، این افراد را اقناع نمی‌کند لذا احساس نیاز می‌کنند که در فضای دانشی دیگری تحصیل کنند که به تعبیر حضرت آیت الله اجوادی آملی نهال فروشی اتفاق می‌افتد. در واقع حوزه به جای اینکه این نهال را به یک درخت تنومند و پر ثمر تبدیل کند، در همان مرحله که نهال است، از حوزه جدا می‌شود لذا ضروی است مرکز مدیریت حوزه برای حفظ و مدیریت استعداد‌های خود چاره‌ای بیاندیشد.

آفت یا چالش دیگر اینکه کمیت گرایی گسترده، به طور طبیعی انرژی مدیریت حوزه را پخش می‌کند و وقتی این انرژی پخش شد، نمی‌تواند در مواردی که باید متمرکز باشد و به شکل خاص و ویژه، استعداد‌های خوب خود را بپروراند.

البته نباید مساله کمیت را تماماً منفی دید. وقتی کار ویژه‌های روحانیت گسترده و سطح انتظارات از روحانیت متنوع و متکثر می‌شود، طبیعی است که باید به حد کافی نیرو داشته باشید تا بتوانید این انتظارات و کارویژه‌ها را پوشش دهید.

البته گاهی کمیت گرایی برای برخی از اقدامات لازم است. رسالت حوزه فقط پرورش عالم برجسته و فتح قله‌های دانش نیست. این همه مسجد در کشور داریم که فاقد روحانی است، این همه نیاز تبلیغی داریم و این موارد اشاره به وجه اجتماعی حوزه است که باید پوشش داده شود و کمیت کافی گاهی این امکان را به شما می‌دهد تا اینگونه کار ویژه‌ها و نیاز‌ها را پوشش دهید بنابراین باید به کمیت گرایی در حوزه‌ها همه جانبه نگاه شود و دقت شود که کمیت گرایی از یک جهت می‌تواند منشأ آفت شود و از جهتی امکان‌هایی را فراهم می‌کند که اگر به خوبی مدیریت شود، می‌تواند برخی از نیاز‌های واقعی جامعه را اجابت کند.

صحبت از حوزه علمیه امروز و مقایسه آن با حوزه علمیه گذشته به میان آمد. ممکن است کمی تفصیلی‌تر در باره ویژگی‌های حوزه علمیه امروز از نظر مکتب اجتهادی، تنوع علوم و تخصص گرایی و وجه سیاسی و اجتماعی و حضور در عرصه بین المللی در مقایسه با گذشته صحبت کنید؟

حوزه‌ی امروز چند ویژگی دارد که این نهاد علمی و دینی را از گذشته متمایز می‌کند. قبل از تشریح این ویژگی ها، در مورد مفهوم «ویژگی» باید بگویم، ویژگی یعنی اموری که در حوزه امروز برجسته و قابل مشاهده است ولو مورد اتفاق نظر همگان نباشد. در حوزه‌ی ۷۰ سال پیش این ویژگی‌ها به شکل امروز برجسته و ملموس نبود؛ این ویژگی‌ها در چند محور است:

ویژگی اول؛ «تنوع رشته‌های دانشی» است. در گذشته شاخه‌هایی از علوم که حوزویان به آن می‌پرداختند، در متن و بطن حوزه محدود بود یعنی عمدتاً فقه، اصول، حدیث و رجال بود و حتی فلسفه آنطور که باید و شاید رونق نداشت چه رسد به اینکه شاخه‌های علوم انسانی مورد توجه باشد. اگرچه علامه طباطبایی و برخی از آقایان دیگر به تدریس تفسیر می‌پرداختند، اما حتی تفسیر در حوزه‌های قبل از انقلاب، به عنوان یک درس رایج نبود و گسترش پیدا نکرده بود؛ لذا اگر امروز بخواهیم یکی از ویژگی‌های حوزه علمیه قم را ذکر کنیم، آن ویژگی «تکثر شاخه‌های دانشی» است که در حوزه به آن‌ها پرداخته می‌شود یعنی به علوم اسلامی متنوع‌تر از گذشته، اشتغال ورزیده می‌شود. امروز مراکز تخصصی فلسفه، تفسیر، کلام، امامت، تبلیغ و … در حال فعالیت هستند.

در کنار این مراکز تخصصی، بخش قابل توجهی از طلاب فاضل معطوف به شاخه‌های علوم انسانی هستند. در حال حاضر بسیاری از دانش آموختگان حوزه در عرصه مطالعات سیاسی، فقه سیاسی و فلسفه سیاسی مدرک رسمی دانشگاهی گرفتند و به تحقیق و پژوهش مشغول هستند. برخی دیگر از طلاب نیز در علوم اجتماعی و شاخه‌های مختلف دانشی در حال تحصیل هستند. این ویژگی یعنی «تنوع رشته‌های دانشی» در حوزه گذشته نبود و شاید امروز نیز مخالفینی داشته باشد.

ویژگی دوم؛ «تخصص گرایی» حتی در شاخه‌های علوم اسلامی است. در گذشته فقه، اصول و فلسفه رایج بود، اما امروز تخصص گرایی بسیار حائز اهمیت است. به عنوان مثال «فقه» گرایش‌های مختلفی پیدا کرده و در زمینه‌های فقه اقتصاد، فقه سیاسی، فقه زن و خانواده و شاخه‌های مختلف فقهی، مراکزی تأسیس و رشته‌هایی تعریف شده اند و در بخش‌های مختلف حوزه و مراکز دانشگاهی و غیر دانشگاهی حوزه این رشته‌ها طلبه پرورش می‌دهند و فصل نامه‌ها و مجلات علمی در این موضوعات منتشر می‌شود. یا فلسفه متافیزیک و فلسفه رایج خوانده می‌شد و امروز به شاخه‌های مختلف فلسفه اشتغال ورزیده می‌شود. عده‌ای در فلسفه اخلاق و عده‌ای در زمینه فلسفه سیاسی و فلسفه هنر مشغول هستند.

ویژگی سوم؛ که به نظرم بسیار مهم و پدیده‌ای است، مساله «تقویت وجه اجتماعی» حوزه می‌باشد. در گذشته وجه اجتماعی حوزه در دو عرصه بروز می‌کرد که یکی از این عرصه‌ها «تبلیغ» بود. در موسوم‌های تبلیغی مانند ماه محرم و ماه رمضان، طلاب خدمت دینی انجام می‌دادند. یا طلبه که از حوزه فارغ التحصیل می‌شد، در مسجدی امام جماعت یا منبری می‌شد و تبلیغ سنتی چهره به چهره در موسم‌های تبلیغی، یک ضلع وجه اجتماعی حوزه بود. ضلع دیگر وجه اجتماعی حوزه در زمانی بود که بلایایی مثل سیل و زلزله حادث می‌شد و سعی می‌شد از ناحیه مراجع، خدماتی به آسیب دیدگان عرضه شود.

وی گفت: به یاد دارم در سال قبل از پیروزی انقلاب، فرزند رشید حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در راه خدمت رسانی به زلزله طبس، مرحوم شدند. یا زمانی که در بوئین زهرا زلزله آمد، مرحوم آیت الله طالقانی کمک‌هایی جمع آوری و به این منطقه ارسال کردند.

اما به نظرم یکی از ویژگی‌های امروز حوزه علمیه قم، «تقویت وجه اجتماعی» حوزه است. در حال حاضر غیر از تبلیغ سنتی و کارکرد‌هایی که در گذشته هم داشت، ما با انواع و اقسام گروه‌های تبلیغی و جهادی مواجه هستیم که بسیاری از طلبه‌ها به ویژه طلبه‌های جوان به حضور در این گروه‌ها اقبال نشان می‌دهند و احساس مسئولیت می‌کنند که در کنار مردم و با رنج‌های مردم باشند و سعی دارند تا حدودی آلام آنان را تسکین دهند.

این نوع از احساس وظیفه برخی از طلاب با رویکرد‌های معنایی مختلفی قابل بحث می‌باشد و ممکن است دارای عناوین متکثری باشد، اما نکته مهم این است که این وجه اجتماعی بسیار زنده و پویاست، نشانه این پویایی در زمان زلزله، سیل و شیوع کرونا ملموس بود؛ طلاب خودجوش در قالب گروه‌های جهادی به دل ماجرا می‌زنند و چه خطراتی را که متحمل نمی‌شدند. به عنوان مثال بدون هیچ چشم داشتی کفن و دفن بیماران کرونایی را انجام می‌دادند، در بیمارستان‌ها به بیماران کرونا خدمت رسانی می‌کردند و اقداماتشان بسیار در روحیه مردم و بیماران موثر بود.

از مال خود بذل و بخشش می‌کردند و در کل هر طور که می‌توانستند امکاناتی را فراهم و به مردم خدمت رسانی می‌کردند. در حال حاضر برخی از گروه‌های تبلیغی به کمپ‌های اعتیاد می‌روند و سعی دارند تأثیرات مثبتی در نگاه و روحیه آن‌ها داشته باشند. یا برخی از روحانیون در زندان برای زندانیان سخنرانی می‌کنند و سعی دارند، تأثیر معنوی و اخلاقی بر آنان بگذارند و آن‌ها را به زندگی باز گردانند؛ لذا امروز بسیار وجه اجتماعی حوزه تقویت شده و به نظرم هر چه زمان می‌گذرد، این وجه باید بیشتر تقویت شود.

همانطور که اشاره کردم ممکن است که این ویژگی در حوزه امروز نیز مخالفانی داشته باشد که معتقدند کار طلبه مثلاً رسیدگی به بیماران کرونایی و سیل زدگان و زلزله زدگان و… نیست و طلبه باید پژوهش و تحقیق را اصل فعالیت‌های خود قرار دهد، اما معتقدم این انتظارِ به حقی از ناحیه مردم است که روحانیت و حوزه در کنار رنج‌ها و آلامشان باشند. همچنین با توجه به اینکه آسیب‌های اجتماعی بسیاری در کشور داریم، یکی از شعار‌های اصلی حوزه باید حرکت به سوی جامعه مدنی و مردم باشد.

ویژگی چهارم؛ «پر رنگ شدن وجه سیاسی» حوزه‌های علمیه است. قبل از انقلاب، سیاست ورزی در حوزه‌ها گاهی امری منفی تلقی می‌شد و بدون تعارف باید بگویم که «مبارزه سیاسی و انقلابی» محدود بود.

زمانی یکی از بزرگان حوزه در میان جمعی در دفتر تبلیغات اسلامی سخنرانی می‌کرد و بسیار منصفانه گفت: «قبل از انقلاب، ما انقلابی نبودیم و بعد‌ها با انقلاب همراه شدیم. انقلابی یعنی شکنجه، زندان و بیچارگی، دیده باشید. عده‌ای این شهامت و ایثار را داشتند و قبل از انقلاب در حوزه ها، رویکرد و عملکرد انقلابی داشتند، اما در زمانی عده‌ای که هیچ رنجی در انقلاب ندیده بودند و در جنگ هم حضور نداشتند، داعیه دار انقلابی بودن شدند.»

قابل انکار نیست که خاستگاه حوزه، انقلابی گری است. ربط حوزه علمیه با انقلاب، یک ربط واقعی و تاریخی است. رهبر انقلاب یک مرجع و از دل حوزه بود. پیش قراولان انقلاب از دل حوزه بودند، یاران اصلی حضرت امام (ره) در این نهضت، فضلا و بزرگان برجسته حوزه مانند شهید مطهری، شهید بهشتی بودند. رهبر معظم انقلاب، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و بسیاری از بزرگان و مراجع، امام (ره) را همواره همراهی و یاری می‌کردند؛ و امروز یکی از ویژگی‌های بارز حوزه برجسته شدن «وجه سیاسی» در این نهاد است.

این ویژگی نیز شاید مخالفانی داشته باشد و تأکید دارم ویژگی‌هایی که ذکر می‌کنم را ممکن است همه حوزویان قبول نداشته باشند، اما به هر حال این ویژگی‌ها به عنوان یک واقعیت در حوزه‌ها وجود دارد و حوزه امروز نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام حساسیت دارد و سعی می‌کند به طرق مختلف و براساس فهم و کارکرد خود، در خدمت موفقیت نظام باشد. در این مسیر برخی از حیث علمی و برخی از حیث عملی به نظام خدمت می‌کنند و برخی فعال سیاسی هستند و مناصب سیاسی را اشغال می‌کنند.

ویژگی پنجم؛ «رشد نسبی تمایلات بین الملل» در حوزه امروز است. در گذشته کسانی که تمایل ارتباط با فضای بیرون از مرز‌های ایران را داشتند، بسیار اندک بود. شاید یکی از افراد شاخص در این عرصه، مرحوم سیدهادی خسروشاهی بود که با اخوان المسلمین مرتبط شده بود. شهید نواب صفوی و رهبر معظم انقلاب و اخوی ایشان آیت لله سیدمحمد خامنه‌ای نیز این روحیه را داشتند؛ اما امروز در مقایسه با گذشته این وجه تعامل بین المللی در حوزه‌ها بسیار تقویت شده است.

این استاد حوزه اعلام کرد: به عنوان مثال دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم از حدود ۴۰ سال پیش آموزش زبان‌های انگلیسی و عربی را در حوزه شروع کرد و بیشتر فضلایی که زبان دان شدند، در دفتر تبلیغات حوزه این زبان آموزی را آموختند. در حال حاضر رشته دانش اجتماعی مسلمین و مطالعات منطقه‌ای در دانشگاه باقرالعلوم دفتر تبلیغات فعال است و بسیاری از طلبه‌های فاضل مسلط به چندین زبان در مقطع فوق لیسانس در این رشته، تحصیل می‌کنند.

یا رشته‌های تحصیلی مرکز مطالعات اسلامی که بنده هم عضو هیئت امنای این مرکز علمی هستم، به زبان عربی و انگلیسی است و افرادی در سطح سوم و چهارم پرورش پیدا می‌کنند و حتی رساله‌های خود را به انگلیسی و عربی می‌نویسند یا تاسیس مرکر جهانی علوم اسلامی در حوزه علمیه قم که بعدا به جامعه المصطفی تبدیل شد. ۵ ویژگی که به آن‌ها اشاره کردم، اهم ویژگی‌های حوزه امروز است.

حوزه علمیه قم مقدسه، از نظر کمی به بزرگترین حوزه علمیه جهان تشیع تبدیل شده است و دامنه تاثیرات آن صرفا در حوزه دینی خلاصه نشده است. با توجه به دامنه تاثیرات حوزه علمیه قم، تا چه اندازه این حوزه از نظر کیفیت نیروی انسانی و عمق علمی و پژوهشی و تولید علم ظرفیت‌های لازم را در خود ایجاد کرده است و از این نظر در چه وضعیتی قرار دارد؟

«رشد کمی» با «ارتقای کیفیت» در حوزه‌ها توازن و هماهنگی ندارد. به عبارت دیگر همسو و هم وزن با رشد کمی، رشد کیفی در حوزه‌ها ایجاد نشده است. به عنوان مثال با وجود کثرت جمعیت طلاب، حتی در مواقعی که آموزش‌ها منتهی به مدرک است، پژوهش‌هایی که انجام می‌گیرد بعضاً کیفیت لازم و مورد انتظار را ندارند. کما اینکه در مقایسه با خروج‌های گذشته، دانشگاه‌های امروز هم به همین صورت هستند. در حال حاضر انبوه فارغ التحصیلان دانشگاهی را شاهدیم، اما سطح علمی بخش بزرگی از خروجی دانشگاه‌های امروز از نظر کیفی در سطح پایینی قرار دارند.

مرجع پروری و مجتهدپروری خصیصه ذاتی حوزه‌های علمیه است و در کلام برخی بزرگان داریم که باید ۵۰ سال بگذرد تا یک مجتهد از حوزه خارج شود و باز به اذعان برخی از صاحبنظران این حرکت در چندسال اخیر به کندی صورت گرفته است، پیش بینی شما در مورد خروجی‌های حوزه به عنوان مجتهد و استاد و همچنین تربیت نیروی صالح برای تبیین و ترویج معارف اسلام و اهل بیت علیهم السلام در دهه‌های آینده چیست؟

ظهور و بروز نخبگان دانشی و علمی صرفا منوط به عنصر مدیریت و امکان‌های پرورشی نیست بلکه همت‌های عالی افراد نیز در این زمینه موثر است. فاکتور‌ها و عوامل متعددی از نبوغ فردی تا اساتید، شرایط و همت، دخیل می‌شوند در اینکه شخصی در یک رشته‌ای به قله دانش برسد. بسیاری از صاحبان نبوغ و استعداد هستند که استعداد بالایی دارند، اما رنج تلاش بسیار مضاعف را برای به قله علم رسیدن، بر خود هموار نمی‌کنند یا برخی تلاش کافی دارند، اما استعداد لازم را ندارند یا شرایط لازم برای آنان فراهم نمی‌شود.

وی ادامه داد: در حوزه امروز در حدی و وسعتی که انتظار داریم دلباختگی به آموختن، تحمل دشواری‌ها و در عین حال همت بالا داشتن برای آموختن، مشاهده نمی‌شود؛ با این حال اکنون نمی‌توانیم پیش بینی کنیم که افراد صاحب همت عالی در حوزه نیستند یا در آینده ظهور و بروز نمی‌کنند و وارد حوزه نمی‌شوند.

حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی اظهارکرد: بزرگان حوزوی در گذشته علی رغم اینکه با مشکلات و محدودیت‌های بسیاری مواجه بودند، اما انگیزه و تلاش‌های علمی فراوانی داشتند. به عنوان مثال مرحوم آخوند خراسانی بیان کردند که برخی از شب‌ها از گرسنگی خوابشان نمی‌برد. یا مرحوم آیت الله منتظری با مرحوم شهید مطهری هم سُفره و هم بحث بودند، آقای منتظری نقل می‌کردند که یک روز ظهر آقای مطهری گفتند که هیچ چیزی برای خوردن نداریم و هیچ پولی هم نداریم و آقای منتظری می‌گوید که من تا مسجد امام حسن (ع) رفتم بلکه یک طلبه آشنایی را پیدا کنم و برای خرید نان پولی از او قرض بگیرم، اما طلبه آشنایی نیافتم و گرسنه به مدرسه فیضیه بازگشتم. شهید مطهری و آقای منتظری با اینکه گاهی دچار چنین فقری می‌شدند، اما در عرصه علم و فقاهت و برجستگی‌های علمی در حوزه ممتاز بودند. متأسفانه چنین روحیه‌ای در حوزه امروز نیست.

وی ادامه داد: من اوایل طلبگی در مدرسه مرحوم آیت الله مجتهدی خدمت آیت الله رئوفی درس لمعه و اصول فقه می‌خواندم، ایشان می‌گفت: «ما هر روز در ایام تحصیل در نجف اشرف مصیبت شکم داشتیم و از نظر مالی وضعیت بسیار نامناسب بود.» بزرگان حوزوی در گذشته با آن فقر، حوزه و درس را ترک نمی‌کردند و مجدّانه به تحصیل ادامه می‌دادند، اما حوزویان و طلاب امروز چنین روحیه‌ای ندارند.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان اینکه: حوزه همیشه یک تناسبی با جامعه دارد و از سوی دیگر جامعه امروز هم به لحاظ روحیات معنوی، علمی، قناعت و شرایط فرهنگی بسیار با گذشته متفاوت است. جامعه امروز در مقایسه با گذشته، توقعات بیشتری از زندگی دارد و امکانات بیشتری برای موفقیت در عرصه‌های مختلف طلب می‌کند در حالی که در گذشته با امکانات بسیار کم، همت‌های عالی برای موفقیت داشتند. این تفاوت فرهنگی در سطح عمومی و سطح حوزه میان گذشته و حال یک واقعیت است که اتفاق افتاده و سبک زندگی و دامنه انتظارات از زندگی تغییر کرده واین تغییر نتایج و پی آمد‌های خود را دارد بی آنکه بخواهیم داوری انتقادی داشته باشیم.

امروز کرسی‌های دروس خارج در عرصه پاسخگویی به مسائل مستحدثه در اجتهاد چگونه است؟

معتقدم در کرسی‌های درس خارج به مسایل مستحدثه و مسایل مربوط به مشکلات نظام تا حدی پرداخته می‌شود، اما این پرداختن دانشی، یک چرخه کاملی را طی نمی‌کند. به طور کلی پژوهش در کشور ما یک آفت دارد که اختصاص به حوزه ندارد و محیط دانشگاهی نیز گرفتار این آفت هستند. اساساً دو روند موازی داریم: یک روند؛ پژوهش و تولید محتوای دانشی توسط حوزویان و اهل علم دانشگاه؛ و روند دیگر، فضای مدیریت و اداره جامعه، که محل‌های تلاقی این دو رود به غایت اندک است.

نماینده رهبر انقلاب در امور دانشجویان خارج از کشور ادامه داد: امروز برنامه ریزان، قانونگذاران، مجریان و مدیران تا چه اندازه از ظرفیت تحقیقات دانشگاهی برای حل مسایل اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی، جامعه شناختی و سیاسی استفاده می‌کنند؟ کافی است پای درد و دل اهل تحقیق برجسته این کشور در محیط‌های علمی بنشینید و ببینید که چقدر نالان هستند از اینکه گوش شنوایی نیست و عمده تصمیمات در کشور براساس نتایج شبه علم و تجارب فردی قانونگذاران و مدیران گرفته می‌شود.

در حقیقت میان محققان و و دانشیان وتصمیم سازان و مدیران اجرایی یک ارتباط طبیعی، مستمر و تعریف شده‌ای وجود ندارد. در حوزه علمیه نیز هم از ناحیه حوزویان و هم از ناحیه مدیران و برنامه ریزان عناصر حاکمیتی کوتاهی می‌شود. اهل فضل و علم گمان می‌کنند که اگر به مسایل در درس خارج و تحقیقات فردی خود پرداختند یا صوت صحبت‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی در اختیار همگان قرار دادند یا اینکه دست به قلم شدند و یافته و تحقیق خود را به چاپ رساندند، رسالتشان تمام شده در حالی که به نظر من چنین نیست و یک قدم دیگر باید برداشته شود و آن اخذ خروجی کاربردی و راهبردی از آن پژوهش است.

یک عالم و پژوهشگر حوزوی باید به چالش قضایی و تقنینی و مدیریتی در مسایل مستحدثه مورد بحث و تحقیق خود آگاه باشد. یک قانونگذار، مدیر اجرایی و برنامه ریز هرگز فرصت ندارد، یک پژوهش ۵۰۰ صفحه‌ای را بخواند و حتی اگر این پژوهش را مطالعه کند، بخش‌هایی از آن که تخصصی است را متوجه نمی‌شود. اما اگر از پژوهش ها، خروجی راهبردی استخراج گردد و براساس این پژوهش مواد قانونی در مجموعه قوانین کشور قرار گیردو یا راهکاری عملی و راهبردی برای حل مسئله‌ای فرهنگی و اجتماعی عرضه شود، در این صورت می‌توان امیدوار بود که برخی از مشکلات کشور برطرف شود.

متأسفانه امروز در عرصه سیاستگذاری، اجرایی و قانونگذاری از پژوهش‌ها به عنوان راه حل‌های راهبردی و کاربردی استفاده نمی‌شود و ضروری است که عالمان دانشگاهی و حوزوی در جهت جبران این نقص تلاش کنند. تحقیقات علمی، فنی، حوزوی و دانشگاهی باید یک لبه کاربردی و راهبردی پیدا کنند تا مثمرثمر باشند.

نقص جدی دیگری وجود دارد و آن اینکه فضای مدیریت و حکمرانی به روی کانون‌های علمی گشوده نیست. ممکن است یک وزیر یا مدیر در لفظ بگوید؛ «آماده دریافت کمک‌های حوزه و دانشگاه در حل مسایل مختلف هستیم»، در صورتی که این آمادگی، ریل گذاری نشده و به یک جریان طبیعی تبدیل نشده است اتفاق مبارکی نمی‌افتد. رود علم با رودخانه مدیریتی نقاط تلاقی تعریف شده‌ای ندارند و به نظرم مشکلی اساسی است که باید برطرف گردد.

ریل گذاری در بسیاری از کشور‌های دنیا افتاده است، در این کشور‌ها به شکلی کاملاً طبیعی، تحقیقات دانشگاهی بر اساس سفارش‌های پژوهشی نهاد‌های مدیریتی، صنعتی و تجاری جامعه است و در واقع این نهاد‌ها راه حل معضلات خود را از نهاد علم می‌خواهند؛ اما متأسفانه این چرخه و تعامل در کشور ما وجود ندارد.

در صورتی که روند فعلی ادامه پیدا کند، چه آینده‌ای در انتظار عرصه‌های مدیریتی و پژوهش‌های علمی است؟

اگر پیوند میان علم، قانون و عمل مدیران ایجاد شود، رشد علم جهت دار و مثمر ثمر خواهد بود. کام جامعه وقتی از تحقیقات و پژوهش‌های علمی شیرین می‌شود که از تحقیقات و پژوهش‌ها علمی در اداره جامعه، بهینه کردن حکمرانی و رفع معضلات و مشکلات کشور استفاده گردد در غیر این صورت جامعه ثمره‌ی پیشرفت‌های علمی را حس نخواهد کرد.

مساله مهم در مراکز علمی و به ویژه حوزه بحث تضارب آراء و افکار و آزاد اندیشی علمی است، این دیدگاه وجود دارد که چندسال اخیر تک صدایی در حوزه پیدا شده و کمتر مجالی برای ظهور و حضور افکار یا جریانات دیگر از جمله نو اندیشی دینی دیده می‌شود و همین می‌تواند سبب افول روند علمی حوزه شود، آیا با این دیدگاه موافق هستید؟ اگر همین سیر در حوزه ادامه پیدا کند، آینده حوزه را چگونه می‌بینید؟ آیا اساسا جریانی به نام نواندیشی دینی در حوزه و متمایز از جریان اصلی و سنتی حوزه وجود دارد؟ یا این جریان در بطن حوزه جاری و ساری بوده است؟

در مساله آزاد اندیشی و تضارب آراء در حوزه به نظرم باید دو فضا را از یکدیگر تفکیک کنیم. اول، فضای غیر رسمی مثل فضای مجازی و گروه‌های اجتماعی یا سایر فضا‌هایی که امروز به مدد رشد تکنولوژی ایجاد شده است؛ این فضا نسبت به گذشته بازتر شده است، افراد با نظرات و نگرش‌های مختلف عضو گروه‌های اجتماعی می‌شوند و با یکدیگر تضارب آراء دارند؛ تندترین اظهارنظر‌ها نسبت به حاکمیت، سیاست، حوزه و روحانیت و دولتمردان در این فضای غیر رسمی را شاهدیم.

دوم، فضای مکان‌ها و تریبون‌های رسمی حوزه است که باید در این فضا‌ها قضاوت کنیم آزاد اندیشی، تضارب آراء و نو اندیشی در چه وضعیتی هستند. معتقدم فضای رسمی حوزه، نسبت به گذشته تنگ‌تر شده و با آزادی بیان به معنای واقعی کلمه فاصله داریم. این فضا چنان بسته است که اگر یک نهادی در یک جلسه بسیار خصوصی و تخصصی چندین استاد را دعوت کند و یکی از کسانی که دعوت شده، مورد پسند عده‌ای نباشد، فشار‌ها به آن مرکز بسیار می‌شود. ممکن است کسانی که این فشار‌ها و هجمه‌ها را وارد می‌کنند قلیل باشند، اما صدای بلندی دارند.

یا حتی اگر کسان دیگری غیر از متولیان آن موسسه و مرکز مانند گروهی دانشجویی، از سخنرانی دعوت کنند و بنا بر این باشد که سخنرانی این شخص عمومی نشود، اما به هر طریقی صحبت‌های این سخنران پخش شود، این اتفاق را به حساب موسسه می‌گذارند و هجمه‌ها به این موسسه افزایش می‌یابد.

در حقیقت گروه‌های فشاری هستند که با تنگ نظری و تصورات محدودی که دارند، نهاد‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند و به نوعی یک خودسانسوری در این نهاد‌ها ایجاد کردند به گونه‌ای که به خودشان اجازه نمی‌دهند، در نشست‌ها و بحث‌های تخصصی از طیف وسیع‌تر صاحب نظران دعوت کنند. در حقیقت نگاه‌های سیاسی بر نگاه‌های فکری سایه می‌اندازد و محدودیت‌ها را مضاعف می‌کند.

به نمونه مصداقی دیگری در این باره اشاره می‌کنم؛ در اولین سالگرد وفات آیت الله هاشمی رفسنجانی عده‌ای در قم مراسم سالگرد برگزار کردند و در این جلسه ابعاد اخلاقی آقای هاشمی را مورد بررسی قرار دادند. مدعوین این جلسه عناصر سیاسی نبودند و سخنران اصلی مرحوم دکتر احمدی، یک رجل کاملاً علمی بودند و همچین حضرت آیت الله جوادی آملی نیز در این مراسم پیام تصویری دادند.

دفتر تبلیغات برگزار کننده این مراسم نبود بلکه برگزار کنندگان، سالن دفتر تبلیغات را برای این مراسم اجاره کرده بودند. از روزی که این جلسه برگزار شده تا به امروز، بنده باید در قم پاسخگو باشم که چرا در سالن دفتر تبلیغات برای آیت الله هاشمی رفسنجانی مراسم سالگرد برگزار شد، هر چه توضیحات داده می‌شود، سالن دفتر تبلیغات برای بسیاری از مراسم‌ها اجاره داده می‌شود و برای مراسم سالگرد آقای هاشمی نیز این سالن اجاره داده شد.

این استاد حوزه در ادامه بیان کرد: دفتر تبلیغات هیچ نقشی در برگزاری این مراسم نداشته، اما مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد و همچنان به دفتر تبلیغات انتقاد می‌کنند. این در حالی که آقای هاشمی رفسنجانی از شناسنامه‌های انقلاب اسلامی و جزو پیش قراولان همراهی با حضرت امام (ره) بود و پیش از انقلاب شکنجه‌های بسیاری دید و مسئولیت‌های بسیاری قبل و بعد از انقلاب و تا لحظه وفات از ناحیه مقام معظم رهبری برعهده داشت.

ایشان هم مانند هر انسان دیگری خطا‌هایی داشتند و طبیعتاً افرادی با اندیشه و عملکرد ایشان مخالف و عده‌ای دیگر موافق باشند، دفتر تبلیغات هم ممکن است که به برخی از مواضع ایشان انتقاد داشته باشد و از برخی مواضع ایشان دفاع کند؛ اما برخی فضا را به گونه‌ای تنگ می‌کنند که یک مرکز رسمی حتی نتواند یک مکان را در اختیار دیگران قرار دهد! از این جهت جای تأسف است. این حد از تنگ نظری و پایین بودن آستانه تحمل، مطابق مبانی امام (ره) و رهبری نیست و زنگ خطری برای حوزه هاست.

بسیاری از دلبستگان نظام و انقلاب، آرزوی تأسیس تمدن نوین اسلامی را دارند. یکی از شعار‌های اصلی مقام معظم رهبری حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است و بیانیه گام دوم انقلاب رهبری، در واقع ریل گذاری برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. اگر سلایق یکدیگر را تحمل نکنیم، می‌توانیم به سمت تمدن نوین حرکت کنیم؟!

احمد واعظی درادامه پاسخ داد: ممکن است تحلیل و نگرش افراد نسبت به برخی از شخصیت‌ها تفاوت داشته باشد، اگر ما در درون حوزه نتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم و همدیگر را تحمل کنیم، چطور می‌خواهیم برای جهانیان تمدن درست کنیم؟ اساس تمدن تحمّل نسبت به صاحبان اندیشه، هنر، علم، صنعت است. وقتی تمدنی شکل می‌گیرد که نخبگان، صنعتگران، هنرمندان، صاحبان فکر و اندیشه آن جامعه اجازه بروز و ظهور علمی و معرفتی داشته باشند.

به تمدن اسلامی در گذشته و عملکرد آل بویه نگاه کنید. حکومت آل بویه یکی از مظاهر رشد و شکوفایی تمدن اسلامی است، آل بویه با اینکه شیعه بودند، در بغداد که مهد تسنن است، حاکم می‌شوند و چنان ملاطفت و فضاسازی ایجاد می‌کنند که شیخ مفید و سید مرتضی و بسیاری از بزرگان شیعه، قد علم می‌کنند و در دولت آل بویه شکوفا می‌شوند.

وی خاطر نشان کرد: از میان اهل سنت هم بسیاری از شخصیت‌های بزرگ علمی رشد می‌کنند و جامعه به شکوفایی می‌رسد. این بردباری، تحمل و رواداری آل بویه بود که اجازه داد، نخبگان اهل تسنن مانند شیعه بروز علمی پیدا کنند و در نتیجه جامعه در جهات مختلف علمی شکوفا شود و رشد پیدا کند؛ بنابراین اگر کسی واقعاً دلسوز انقلاب، رهبری و اهداف ایشان باشد و نسبت به انقلاب تعهد داشته باشد، باید متحمل دیگران بوده و رو داری نسبت به صاحبان فکر و اندیشه داشته باشد در عین حال باید فضای نقد و بررسی موشکافانه علمی، تضارب آراء، نقد عالمانه و توأم با اخلاق در حوزه‌ها بسیار پر رنگ شود.

از موضوعات دیگر مرتبط با حوزه، نسبت با حکومت و سیاست که این روز‌ها بحث حوزه سکولار یا انقلابی نیز در برخی محافل مطرح شد، نسبت با عدالت اجتماعی، نسبت با اندیشه‌های تقریبی و ارتباط با سایر مذاهب و ادیان، بررسی پاسخ به پرسش‌های اجتماعی و شبهات و رویکرد‌ها نسبت به جریانات فرقه‌ای و خرافات و جهل همچنین مراقبت نسبت به سلوک اجتماعی و محبوبیت و مردمی بودن روحانیت و مراقبت نسبت به ریشه دوانیدن مقدس مآبی گری و افراطی گری و نهایتا معیشت روحانیت است که این روز‌ها درباره آن مطالبی از سوی بزرگان نیز مطرح شده است. در هر یک از موارد مطرح شده، حوزه در چه وضعیتی قرار دارد و دیدگاه شما چیست؟

حوزه انقلابی و سکولار بحثی مفصل، جالب و مهم است و در این مجال فقط به سر تیتر‌های بحث اشاره می‌کنم. به این معنا که بحث جامع و عمیق در این موضوع نیازمند ورود جدی در محور‌های چندگانه زیر است.

محور اول؛ «مفهوم شناسی» حوزه انقلابی است. هر واژه ای، مفهومی دارد و تلقی‌ها یا تفاسیر مختلفی از این مفهوم وجود دارد. مثلاً عدالت و آزادی، یک مفهوم هستند، اما نسبت به عدالت و آزادی تلقی‌ها و تفاسیر مختلفی وجود دارد. واژه حوزه انقلابی نیز یک مفهوم است، اما ممکن است که تفاسیر متفاوتی از آن وجود داشته باشد؛ بنابراین فضای بحث، چیستی حوزه انقلابی است. برخی از مفاهیم عرفی و برخی شرعی هستند و به نظر من حوزه انقلابی از مفاهیم عرفی نیست تا بتوانیم آن را از طریق واکاوای ارتکازات عقلایی و عرفی معناکاوی کنیم بلکه از جمله مفاهیمی می‌باشد که مخترع است.

نماینده، ولی فقیه ادامه داد: لذا بهترین مرجع و مبنا برای تشخیص اینکه مراد از حوزه انقلابی چیست، مراجعه به نقطه نظرات حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب است. باید بررسی کنیم که این بزرگان از حوزه انقلابی چه تصوری دارند؟ تلقی‌ها از حوزه انقلابی باید خود را با تلقی که امام و رهبری از حوزه انقلابی داشته و دارند، محک بزنند.

محور دوم؛ «جریان شناسی» است. امروز جریان‌ها و حرکت‌هایی در حوزه حضور دارند که خود را از مصادیق حوزه انقلابی می‌دانند و با تعریفی که از حوزه انقلابی و جریان خود دارند، غیریت سازی می‌کنند و دیگران را به عنوان سکولار و حوزه سکولار ذکر می‌کنند. میزان غیریت سازی اینان باز می‌گردد به اینکه از هر جریان و حوزه انقلابی چه تعریف و مفهومی دارند. در حال حاضر اگر پای صحبت برخی از انقلابیون حوزه بنشینیم، برخی، حتی برخی دیگر از جریانات انقلابی را انقلابی نمی‌دانند.

جریان شناسی حوزه انقلابی باید مورد تحقیق و مطالعه قرار گیرد و بررسی گردد داعیه داران حوزه انقلابی به چند دسته و جریان تقسیم می‌شوند و تلقی هر جریان از حوزه انقلابی چیست و غیریت سازی‌ها را بر چه اساسی صورت می‌دهند و غیر خود را چه می‌داند؟! غیریت سازی‌ها بعضا با تفاسیری به شدت تنگ و محدود از حوزه انقلابی انجام می‌شود و بسیاری از حوزویان علاقه‌مند به سرنوشت نظام و انقلاب از دایره حوزه انقلابی بیرون می‌افتند

محور سوم؛ بررسی «نسبت حوزه با انقلاب» است. منظور و تصور از حوزه انقلابی، تأسیس حوزه‌ای جدید نیست چرا که حوزه از ابتدا منشا و راهبر انقلاب بوده و پیوند انقلاب با حوزه یک پیوند واقعی و تاریخی است. بلکه بحث از نسبت حوزه و انقلاب وضعیت شناسی حال و حاضر حوزه‌ها به لحاظ نگرش، تعهد و نگرانی نظری و عملی نسبت به انقلاب و اهداف انقلاب است. باید بررسی شود که میزان نارضایتی حوزویان نسبت به عملکرد حاکمان، مدیران و دولت‌ها در چه وضعیتی است؟ امیدواری و نگاه مثبت به آینده انقلاب در چه سطحی است؟

ارتباط حوزه با انقلاب یک ارتباط مصنوعی نیست بلکه طبیعی و واقعی و در حال بسط است. در حال حاضر بسیاری از علما و فضلا دلبسته و دلنگران انقلاب هستند و احساس تعهد می‌کنند که باید به وظایف خود عمل کنند؛ افراد بسیار شایسته و خدوم در حوزه بیان می‌کنند که ما بدهکار انقلاب هستیم. بسیاری از علما و فضلای برجسته نگران این هستند که آیا مسئولیت تاریخی خود را در قبال انقلاب انجام دادند یا در این زمینه کم کاری‌هایی داشتند؛ آنان به این انقلاب عشق می‌ورزند و امید دارند که انقلاب و ملت ایران به اهداف اصلی خود برسد.

محور چهارم، «مولفه‌های حوزه انقلابی مطلوب» است.

محور پنجم، «وضعیت شناسی انقلابی گری در حوزه و بررسی نقاط قوت و ضعف» است. این محور با جریان شناسی پیوند می‌خورد، اما وسیع‌تر است و وضع موجود حوزه انقلابی به لحاظ نقاط قوت و ضعف و چالش‌های پیش رو تحلیل می‌شود.

محور ششم، «راه برون رفت از وضع موجود به وضع آرمانی» است. برای اینکه حوزه انقلابی بتواند در خدمت تحقق اهداف عینی انقلاب قرار گیرد، نقشه راه برون رفت از وضع موجود و راهبرد‌های اساسی چیست؟

محور هفتم، «آینده پژوهی حوزه انقلابی با توجه به روند‌های موجود» است. با روند موجود چه سناریو‌هایی برای آینده حوزه انقلابی می‌توان ترسیم کرد؟ روند‌های موجود چه افقی را ترسیم می‌کند؟

او ادامه داد: معتقدم در بحث جامع درباره حوزه انقلابی این ۷ محور اساسی و مهم باید مورد بررسی قرار گیرند و انتظار می‌رود حوزویان، اهل فضل و دلسوزان انقلاب در این مسیر حرکت کنند.
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی فرارو ، تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر:۵۳۲۱۵۰، www.fararu.com
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین