پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 30
کد خبر: ۳۶۳۵۷۶
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۸
مرحوم حسن حنفی (متولد ۱۹۳۵-وفات ۲۰۲۱ - ۸۶ سالگی) شاگرد عثمان امین، از اندیشمندان دینی عرب (مصری) است که به چپ اسلامی متمایل بوده است. وی معتقد به وحدت دین و سیاست است و هدف خود را بازسازی تراث اسلامی قرار داده و سعی دارد سنت‌ها و تراث اسلامی را به ایدئولوژی تبدیل کند. در این بازسازی، انسان و تاریخ در مرکز توجه او قرار دارند. وی معتقد است بدبختی مسلمانان به خاطر تقلید مکانیکی از مدل‌های گذشته رخ داده و باید آن را بازسازی نمود. آرای نظری حسن حنفی در ایران چندان مورد توجه مستقیم قرار نگرفته، ولی به واسطه شاگردش نصر حامد ابوزید، تأثیر غیر مستقیم عمیقی بر نواندیشان دینی ایران گذاشته است (شاگردان اصلی حنفی را شامل نصر ابوزید، علی مبروک و کریم السید عنوان داشته اند). حنفی اگرچه در زمان حیاتش از سوی برخی سنت‌گرایان مصری تکفیر شده بود، اما بعد از مرگش شیخ الازهر در فیس‌بوک خود، حنفی را متفکری خواند که عمرش را در محراب اندیشه و فلسفه گذراند و درگذشت او را تسلیت گفت.
شعار سال: حسن حنفی از استوانه‌های نواندیشی دینی بود. نگرشی که به دین برگزید، همخوانی با دنیای جدید داشت. نمی‌خواست که دینداران خود را محروم از زندگی کنند. شاید جرقه‌های این نگرش از همان کودکی در او زده شده بود. خانواده‌اش اهل هنر بودند. او هم به موسیقی علاقمند شد. ویولن می‌نواخت. در هنگامه‌ی کهولت سن هم پروایی نداشت که از دین سخن بگوید و ساز هم بنوازد. این دو را در کنار هم می‌خواست. به دین هم که می‌پرداخت، آن را مانعی در کسب لذاتِ دنیا نمی‌دید.
اثرگذاری نحله‌های فکری حسن حنفی بر جامعه ایرانی
آثار زیادی از حسن حنفی منتشر شده و متاسفانه این آقار در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. وی کتاب‌ها و نوشته‌های متعددی به زبان‌های عربی، انگلیسی وفرانسوی دارد که از جملة آن‌ها کتاب‌های دین، فرهنگ و سیاست در جهان عرب؛ تصمیم دینی و انقلاب؛ اسلام در عصر جدید؛ دین و انقلاب در مصر؛ اهتمامات اندیشه و وطن؛ مطالعات اسلامی؛ رساله‌ای در باب الهیات و سیاست اسپینوزا؛ مطالعات فلسفی؛ میراث سنّتی و نوآوری؛ از عقیده تا انقلاب؛ مقدمه‌ای بر علم حیرت؛ نمونه‌های فلسفة مسیحی در دورة میانه؛ روش‌های تفسیر.

گفتگوی شرق و غرب؛ از نسخه برداری تا خلّاقیت؛ گفتگوی نسل ها؛ و ادعا‌های تفسیر را می‌توان نام برد.
حنفی پدیدارشناسی چپ گراست که با استفاده از متون دینی و تفاسیر مختلف به بازسازی رادیکال دین می‌پردازد. از نوشته‌های حنفی نوعی گرایش هرمنوتیک صوفیانه تراوش می‌شود که طبعاً بسیاری از علما و اخوان آن را برنمی تابند. التقاطی گری وی (پدیدارشناسی، عقل گرایی، دموکراسی اجتماعی، نظریة انتقادی، و صوفی گری) نیز تا حدودی باعث آشفتگی و پراکنده گویی در نوشته‌های وی شده است. نصر حامد ابوزید التقاطی گری موجود در نوشته‌های حنفی و به طور کلّی «چپ اسلامی» و نیز تغییر گرایش این جریان طی چند دهة گذشته را عامل این آشفتگی می‌داند.

حسن حنفی در جوانی با انگیزه‌های انقلابی فعالیت سیاسی داشت و با اخوان المسلمین مرتبط بود و از معدود نواندیشان عرب است که با اندیشه انقلاب اسلامی ایران نیز در سال‌های نخست آن آشنا شد. او زمانی که در اروپا به سر می‌برد، با علی شریعتی از نزدیک آشنا شد و دوستی برقرار کرد. وی حتی در روز‌های نخست شکل‌گیری انقلاب اسلامی، برای آشنایی با دستگاه فکری امام خمینی درگیر مباحث ایشان در موضوع ولایت‌فقیه و حکومت اسلامی شد. وی بعد‌ها عنوان کرد که اوایل انقلاب در ایران، کتاب‌های امام خمینی را با شور و شوقی زیاد در زیر پالتوی بلندی که می‌پوشیده، در بین طبقات دانشگاه قاهره جابه‌جا می‌کرده است. وی بعد‌ها در سال ۱۳۸۶ نیز برای شرکت در همایش حکمت مطهر به ایران آمد. «سنت و نوسازی»، «علم غرب‌شناسی چیست»، «گفت‌وگوی شرق و غرب جهان اسلام» از آثار اوست که به فارسی ترجمه شده است.
پروژه فکریِ حنفی بر همین اساس تعریف شده و معتقد است که غرق در تئوری‌ها شدن، انسان را از زندگی کردن باز می‌دارد. دین یعنی عمل. عملِ دینی خود می‌تواند لذت آفرین باشد. اگر لذتی از این عملِ دینی حاصل نمی‌شود از آنجاست که فهم صحیحی از آن ارائه نشده است. می‌گفت که مسلمانان وحی و سنت را طوری تفسیر کردند که برای بشر امروز بیگانه است. به گونه‌ای از مذهب سخن گفته‌اند که با زندگی امروز کمتر ارتباطی برقرار می‌کند.
اثرگذاری نحله‌های فکری حسن حنفی بر جامعه ایرانی
حنفی معتقد بود که مسلمانان، «وحی» و «سنت» را طوری تعبیر و تفسیر کرده‌اند که با جهانِ امروز بیگانه است. وی عمده تأملات خود را بر انسان‌محوری قرار داده و معتقد بود که در تفکرِ الهیاتی، انسان نادیده گرفته شده است. می‌گفت که انسان در نظام‌های اسلامی محو شده و خیلی از واژگان مذهبی با طرح برخی مقولات … از کنار واقعیت‌های روزانه زندگی می‌گذرند. دیگر این واژه‌ها و کلمات، جهت‌گیری‌شان به سمت امور مشخص اجتماعی و حتی نماد‌های انسانی مطرح در شرایط و ویژگی‌های امروزین نیست.
در اعتراض به این رویکرد‌ها می‌گفت که مفسران اسیر اقوالِ گذشتگان شده‌اند. اما باید دانست که گذشتگان، رسالتِ دفاع از الهیات را که بر عهده داشتند به خوبی انجام دادند. اما امروز نوبتِ ماست که از نظام الهیاتی دفاع کنیم. این دفاع، لزوماً با آنچه گذشتگان بیان می‌کردند نسبتی ندارد.

حنفی می‌گفت اعتقاد به خدایی که در آسمان‌ها است و سرنوشت انسان‌ها را رقم می‌زند، منجر به بند کشیده شدن انسان‌ها و عدم آزادی‌شان می‌شود. اینگونه تفسیر از خدا، باعث می‌شود انسانی که مختار آفریده شده، در عمل بی اراده و منفعل باشد. اینچنین انسانی به مرور از این خدا رمیده می‌گردد. حنفی از همین رو می‌گفت که بسیاری از واژگانِ دینی را امروزه می‌باید به دید دیگری نگریست. دغدغه‌ی بشرِ امروز، اجنّه و شیطان و ملائکه نیست. درد بشرِ امروز، دست یابی به حقوقی است که باید به دست آورَد.

حنفی می‌گفت که اندیشه توحیدی در گذشته از سوی شرک‌پرستی در معرض خطر بود. اما اکنون وضعیت به شکل ریشه‌ای تغییر یافته است. اندیشه توحیدی دیگر به آن شکلِ سابق در خطر نیست. امروزه انسان‌ها خدا را اغلب به مثابه یک شیء نمی‌شناسند. آن‌ها خدا را کیفیتی متعالی می‌دانند. اما در عوض خطرات دیگری به وجود آمده است. خطراتی که انسان را تحت سلطه قرار داده است. در چنین وضعیتی، یک توضیح نو، یک تعبیر و تفسیرِ نو لازم است. نیاز است که دینداران با تکیه بر خدا، به مقولات انسانی، حق طلبی، تحول خواهی، آزادی و رهایی، رشد و پیشرفت تأکید کنند. انسان را فارغ از دین و مذهبش مورد ارج قرار دهند. بر حقوق او تأکید کنند. زیر بارِ تئوری‌ها و نظام‌های الهیاتی، استعداد‌های خود را مغفول نگذارند.

حنفی بر نقش انسان در جهان هستی توجه می‌داد. می‌گفت که در دنیای معاصر، هیچ چیز خارج از موضوعیت انسانی قابل ارزش‌گذاری و شناسایی نیست. اول موجودیت انسانی شناخته می‌شود و بعد چیز‌های دیگر ارزش پیدا می‌کنند.

در تعبیری گفته بود که: خداپرستی فقط یک امر نظری نیست. بلکه یک فراخوان جهت یک زندگی مجاهدانه در میان واقعیت‌های موجود در زمین است. باید عمل در زمین را وجه همت خود قرار داد. برآوردن استعداد‌های انسانی نمی‌باید زیرِ بارِ یک نظامِ الهیاتی از میان برود. حقوق و آزادی هایش نمی‌باید اسیر این تئوری‌ها گردد. سپس می‌گفت که گاه قدرت قاهره‌ی خداوندی به نحوی ترسیم شده که انسان در زیر بار آن دست و پا می‌زند.

حنفی با این نگرش، هم انسان را ارج و قُرب می‌نهاد و هم بر خدامحوری تأکید داشت. می‌گفت که اعتقاد به خدا مانعی بر سر راه انسان نیست. حتی پیش برنده است. برای اثباتِ این سخنش، از مأثورات دینی هم کمک می‌گرفت. حنفی، زیستن در این دنیا را هم جدی می‌گرفت. عملی که گاه به بهانه‌های دینی مغفول گذاشته شده است. وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِن الدُّنیا گویی در نظر حنفی برجسته آمده بود.

روش او بی شباهت به زوربای یونانی نبود. زندگیِ دنیایی را هم اهمیت می‌داد. همه چیز را به تئوری‌ها و آینده‌ای نیامده موکول نمی‌کرد. زیستِ این جهانی را هم ارج می‌نهاد. زوربا صفت بود. اما در چهارچوبه‌ی دین و آیین. این مرامی بود که حسن حنفی تعلیم داد، نام خود بر دفترِ متفکرانِ دینی ثبت کرد و دیده از جهان فرو بست. منشِ یک متفکر عربی، یک نواندیش اسلامی و یک زوربای مصری.

انتشار خبر درگذشت حنفی در ایران با واکنش‌های مختلف روبرو شد. سیدعباس صالحی وزیر سابق ارشاد در توییتی نوشت:حسن حنفی از نویسندگان موثر جهان عرب بود. در رویکرد علمی او سه دغدغه اصلی دیده می‌شد: ۱. نوسازی میراث دانشی ۲. غرب‌شناسی. به تعبیر او علم الاستغراب، چون شرق‌شناسی غربیان ۳. انسانی سازی الهیات و علوم. آثارش نقد‌های جدی دارند، اما دغدغه‌ها و دریچه‌هایی که گشود، ارزشمندند.

اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین