شعار سال: درحالیکه فضای رسانههای اسرائیلی خبر از قطعی بودن حمله رژیم صهیونیستی به ایران میدهند؛ اما مقامات نظامی کشورمان تأکید دارند حملات اسرائیل با پاسخ قطعی ایران مواجه خواهد شد. اما آیا رژیم صهیونیستی آنچنان برای حمله دستش باز است؟ اسرائیل چه سناریوهایی دارد؟ آیا اسرائیل بدون چراغ سبز امریکا و متحدان منطقه ای ، توان و اراده حمله تهاجمی تک نفره به ایران را دارد؟ آیا ایران در بدترین سناریو سازی ، باید خود را برای جنگی منطقه ای با حضور حداقل ده کشور اماده کند؟ سناریوهای ضربه موثر و بازدارنده ایران در کنار سناریوسازی برای دو وضعیت تقویت بنیادین توان نظامی و وضعیت کور کردن نقاط آسیب پذیر ، چیست ( در جمهوری اسلامی سه حوزه سناریو سازی در بخش نظامی که باید بشکلی همزمان و هم پیوند جلو بروند ، عبارتند از بازدارندگی فعال و فوری، توانمندسازی بنیادین و کور کردن نقاط ضعف)؟
ناظران سیاسی معتقدند حمله غافلگیرانه حماس در ۷ اکتبر به شدت به جایگاه نتانیاهو آسیب رساند. مقامهای رژیم صهیونیستی میگویند که رویارویی با تهران پایان نیافته است و «برای هر سناریویی» آماده هستند یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل هم در پیامی ویدئویی گفته که اسرائیل توانست پهپادها و موشکهای ایران را مهار کند؛ اما این رویارویی «هنوز پایان نیافته است» . از سوی دیگر کانال ۱۲ اسرائیل نیز در گزارشی اعلام کرد که مقامات سیاسی و امنیتی این کشور تصمیم گرفتهاند که به حمله ایران پاسخی «قاطع و شفاف» بدهند. تایمز اسرائیل، اما گفته کابینه جنگ رژیم صهیونیستی موافق حمله متقابل به ایران است؛ اما در میان اعضای آن اختلافنظرهایی بر سر زمان و چگونگی آن وجود دارد.
رادیو اسرائیل هم در گزارشی اعلام کرده است که نتانیاهو به اعضای همحزبی کابینه خود اعلام کرده که پاسخ به ایران با درایت صورت خواهد گرفت. نظرسنجیها در اسرائیل نشان میدهد که محبوبیت نتانیاهو در پایینترین سطح بحرانی قرار گرفته است. چه آنکه در ماههای منتهی به اکتبر، نارضایتی عمومی از نتانیاهو پس از آن افزایش یافت که دولت راست افراطی او تلاش کرد تا تغییراتی را اعمال کند که قوه قضائیه مستقل اسرائیل را از بین ببرد. در ماههای پس از ۷ اکتبر، اعتراضات علیه مدیریت جنگ غزه هم افزایش یافته است، زیرا افکارعمومی در اسرائیل معتقدند که او کمتر علاقهمند به ازادی اسرای باقی مانده از اسرائیل در این حمله است. اعتراضات، علاوه بر تورم، به تظاهرات علیه او و حکومت او تبدیل شده است. نتانیاهو تلاش کرده است تا زمینهای ازدسترفته را دوباره به دست آورد و از هر فرصتی برای قراردادن خود در خط مقدم افزایش ملیگرایی استفاده میکند که باعث میشود بسیاری از مردم اسرائیل تمایلی به درخواست پایاندادن به جنگ نداشته باشند. حمله به سفارت ایران در غزه که پاسخ نظامی ایران را به دنبال داشت به انگیزهای برای نتانیاهو تبدیل شده تا احساسات ملیگرایانه در این کشور را تقویت کند.
اما امریکا به پاسخی دیپلماتیک به حملات ایران فکر میکند. جایی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، پیش از میزبانی نشست سران گروه هفت در واشنگتن، با اعضای شورای امنیت ملی کشورش در «اتاق وضعیت» کاخ سفید دیدار کرد. بایدن گفته که برای یافتن «پاسخ دیپلماتیک هماهنگ» امروز با سایر سران گروه هفت تشکیل جلسه میدهد.
بنظر می رسد که بعد از حمله ایران به اسرائیل، حالا همه منتظر واکنش اسرائیل هستند؛ واکنشی که برای تنش فزاینده میان دو کشور اهمیت بسیار بالایی دارد و ابعاد و چگونگی ادامه تنش به آن وابسته است. کارشناسان سیاسی معتقدند محتملترین سناریو برای پاسخ نظامی اسرائیل به ایران، آن خواهد بود که بدون حمله مستقیم به خاک ایران، تنش را در سطحی کنترلشده حفظ کند. در این گزینه هواپیماها وارد خاک ایران نشده و شلیک موشکها از خارج از خاک ایران و بر روی نوار مرزی به مناطق حساس نظامی در استانهای مرزی صورت خواهد گرفت. برای اجرای این سناریو آبهای آزاد در جنوب ایران، مرز سوریه و عراق بهترین گزینه از سوی کارشناسان غربی پیشبینی شدهاند. البته این احتمال نیز مطرح است که اسرائیل فراتر از محلهایی که موشکها از آنها شلیک شده به منافع ایران در منطقه حمله کند. اسرائیل همچنین ممکن است به خاک ایران حمله کند؛ اما این حمله را به محلهایی که موشکها و پهپادهای ایرانی از آنها بهسوی اسرائیل روانه شدهاند، محدود کند.
شاید حملهای مستقیم و علنی با جنگندههای اف-۳۵ که مهمترین چالش برای پدافند ایران است، میتواند از سوی تندروهای اسرائیلی پاسخی مناسب برای حملات ایران توصیف شود. اما میزان تلفات انسانی هر حمله، میزان تجاوز به کشور و عمق تخریب ناشی از حمله بر چگونگی پاسخ یا توقف پاسخ به حملات از سوی ایران تأثیر خواهد داشت.
پاسخ نظامی ممکن است از طریق حملات به افراد و تأسیسات سپاه پاسداران در عراق، سوریه و یمن باشد. این بهعنوان یک سیگنال به تهران عمل میکند، اما به طور مستقیم به خاک ایران حمله نمیکند و بنابراین احتمالاً تنها یک پاسخ لفظی از تهران را تحریک میکند.
یک پاسخ نظامی بسیار قویتر ممکن است شامل حملاتی در داخل خود ایران باشد. اما این حمله بیش از هر زمانی تنش میان دو طرف را تشدید خواهد کرد. برای اجرای این سناریو هواپیماهای ارتش رژیم صهیونیستی باید بیش از ۶۰۰ مایل پرواز کنند تا به مرز ایران برسند و باید از عراق، اردن یا عربستان سعودی عبور کنند که قطعاً به آنها حق پرواز قانونی در سراسر سرزمینهای خود را نمیدهند. در یک موقعیت فرضی دیگر، هواپیماهای رژیم صهیونیستی ممکن است با پرواز در طول دریای سرخ، در اطراف خلیج عدن و از طریق خلیجفارس، برای رسیدن به خاک ایران از جنوب غربی ایران ، وارد کشور شوند. نقطهضعف سناریوی اخیر احتیاج هواپیماها به سوختگیری حین پرواز است که نیاز به هواپیماهای سوخترسان را ضروری خواهد کرد.
در سناریوی دیگر اسرائیل قادر خواهد بود موشک به ایران شلیک کند. این امر هر گونه مشکل حقوق پرواز را تا زمانی که موشکهای بالستیک بلندپرواز باشند، نه موشکهای کروز، از بین میبرد. اما آسیبهایی که آنها میتوانند انجام دهند محدود خواهد بود و ممکن است تفسیری که از این عملیات در رسانههای غربی خواهد شد، هم وزن عملیات ایران تعبیر نشود. ازاینرو است که ناظران سیاسی محتملترین گزینه را حمله با مشارکت هواپیماهایی ارزیابی میکنند که پس از حمله به سمت اهداف تعیین شده، با شلیک موشک کروز در نوار مرزی اقدام کنند.
در همین حال علی باقری معاون سیاسی وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره واکنش احتمالی اسرائیل گفته «این بار ۱۲ روز مهلت نخواهند داشت. پاسخی که دریافت خواهند کرد بهروز و ساعت نخواهد کشید و ظرف چند ثانیه اتفاق خواهد افتاد» پیش از او نیز سرلشکر محمدباقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان نیز دررابطهبا حمله شامگاه شنبه جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل گفت: «از طریق سفارت سوئیس به آمریکا پیام دادیم که اگر با اسرائیل در اقدامات احتمالی بعدیشان مشارکتی کند پایگاههای شان در منطقه هیچ امنیتی نخواهد داشت و با آن نیز برخورد خواهیم کرد.»
ماشاءالله شمسالوعظین، روزنامه نگار اصلاحطلب و کارشناس مسائل سیاسی درباره عملیات وعده صادق و احتمال حمله متقابل اسرائیل معتقد است که:
*** ایران قطعا باید واکنش مناسب به اسراییل نشان میداد؛ اینکه حجم، گستره و چگونگی این پاسخ به چه صورت باشد در حیطه تخصص و اختیار نظامیان کشور است. به طور کلی ایران با واکنشی که نشان داد، سطح تازهای از بازدارندگی را تثبیت کرد.
*** اسراییل واکنش مستقیم نشان نمیدهد، مگر اینکه (دقت کنید، این نکته مهم است) به این نتیجه رسیده باشد که جنگ غزه را کاملا باخته و نتوانسته بازدارندگی لازم ایجاد کند. سپس تلاش کند بازدارندگی برباد رفته خود را در یک جنگ جایگزین احیا کند. جنگ جایگزین هم نبردی کلاسیک است که هم ایران و هم اسراییل در آن تخصص دارند.
*** اسراییل در جنگ نامتقارن با حماس در نوار غزه (هم در ابعاد نظامی، هم در بخش رسانهای و تبلیغاتی و هم از منظر سیاسی) شکست خورده است. ممکن است بخواهد اوضاع خراب خود را از طریق مواجهه دیگری (حمله به ایران) جبران کند. البته این شرایط برای طرفهای مختلف مثبت نخواهد بود.
*** بعید است که اسراییل دست به یک چنین اقدامی با تبعات بلندمدت بزند. اسراییل با ایران تفاوت دارد؛ اسراییل فاقد عمق استراتژیک سرزمینی است. اسراییل ۱۹۰ روز جنگ ویرانگر با حماس را تجربه کرده بدون اینکه توفیقی در این جنگ داشته باشد.
*** اسراییل دارای شکافهای زیاد عمودی و افقی سیاسی است. عمودی در ساختار سیاسیاش و افقی در بدنه اجتماعیاش. به این دلیل که منافع شخصی نتانیاهو با منافع ملی اسراییل گره خورده است.
در نتیجه معتقدم هر چند دو طرف به قلمروی خاکستری رنگ وارد شدهاند. اما بعید میدانم دو طرف به یک اندازه وارد این منطقه خاکستری رنگ شده باشند. شرایط اسراییل بسیار شکنندهتر از ایران است.
برخی از کارشناسان معتقدند که تنشها به حدی شدت یافته است که هرگونه عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران از ظرفیت لازم برای گسترش جنگ در منطقه برخوردار است. موضوعی که اگرچه نتانیاهو از آن استقبال میکند؛ اما ایران نیز در صورت هرگونه تضعیف توان بازدارندگی نظامیاش در منطقه، هدف حملات بعدی اسرائیل قرار خواهد گرفت. یادمان باشد که اولین بمب افکن اسراییلی که از مرزهای ایران بگذرد، پروسه تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه کلید خواهد خورد و آتشی در منطقه بپا خواهد شد که شعله هایش تمام دنیا را مستقیم یا غیرمستقیم درگیر خود می سازد. موضوعی که در واقعیت، پاسخ متقابل ایران به حمله اسرائیل را اجتنابناپذیر میکند. در چنین شرایطی کارشناسان سیاسی تاکید میکنند سناریو خوشبینانه برای پایان این تنش، پاسخ لحظهای ایران به حمله و «دفاع فعالانه» در برابر حملات خواهد بود.
جمع بندی و تجویز راهبردی:
اسرائیل بعنوان کشور حاضر در ائتلاف ها و نظامات تحت کنترل آمریکا، توان هیچگونه اقدام نظامی میان و بلند مدت مستقل را نداشته و تمامی اقدامات بنوعی با هماهنگی آمریکا و متحدان بین المللی انجام می گیرد. لذا تحلیل سناریوهای احتمالی برخورد با اسرائیل یا واکنش اسرائیل در مقابل ایران، باید همراه با نظر داشت به وضعیت امریکا باشد. اسرائیل می تواند با حملات هوایی بهره بردار از اف ۳۵ های رادار گریز ، حملات خرابکارانه داخلی ، ضربه به نیروهای ایرانی یا نیابتی ایران در کشور ثالث و مواردی همانند وارد درگیری محدود با ایران شود. در چنین شرایطی ، جمهوری اسلامی باید توان فعال سازی همزمان ، مستمر و ترکیبی سه دسته راهبرد ضربات متقابل و فوری بازدارنده تا سرحد جنگ منطقه ای، تقویت بنیادین بنیه دفاعی تا سر حد جنگ منطقه ای ، کور کردن نقاط ضعف دفاعی و تهاجمی برای جنگ منطقه ای را دنباله گیری کند. اثبات اقدام جمهوری اسلامی برای پیگیری همزمان و هم بند این سه نوع راهبرد ، بستر را برای ارسال سیگنال برای آمریکا و اسرائیل برای تغییر زمین بازی از حالت نظامی به رویکرد دیپلماتیک پایه و وارد کردن ایران به زمین باتلاقی ( تشدید تحریم، تشدید کارشکنی های اقتصادی ، تشدید فشار حقوقی ) فراهم می کند. ایران نیز باید راهبرد دوگانه بستن پا قاطر و کشیدن مهار آن را دنبال کند. کشیدن مهار از طریق درک واقعیت آمادگی ایران برای دفاع بازدارنده منطقه ای توسط آمریکا صورت می گیرد که اسرائیل را دعوت به کاهش تنش خواهد کرد. زنجیر کردن پای قاطر هم با اثبات آمادگی ایران برای پاسخ لحظهای به حمله و دفاع آنهم بشکلی فعالانه ، انجام خواهد شد. با دنباله گیری این راهبردها، هرچند دشمن در کوتاه و میان مدت، نمی میرد، اما توان جنبش معنادار و مداخله گری فعال خود را از دست می دهد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون .