چرا قوه قضائیه و مجلس، اقدام به تشدید مجازات مدیران اجرایی متخلف نمیکنند (اهمال، قصور و تقصیر، تخریب کننده، دزد و اختلاس کار، رشا و ارتشا، متخلف اداری و رویهای و.). کشور را به نابودی میکشانند و راست راست قدم میزنند. روسای سازمان محیط زیست کشور، وزرای کشاورزی و جهادکشاورزی کشور و همچنین وزرای نیرو از ابتدای انقلاب تاکنون باید به صف شده و مورد بازخواست و بازجویی قرار گیرند. میزان تقصیر هر کدام در ورشکستگی آبی کشور باید مشخص شده و الزاما باید دادگاهی شوند. اینکه شعار بدهیم و همه چیز را به باد و باران مشروط کنیم که مدیریت نیست. دریاچه ارومیه را میتوان سند مسلمی برای یک ورشکستگی آبی در نظر داشت. آیا نباید امثال ساداتی نژاد، خاوازی، حجتی، اسکندری، کلانتریها، امثال ابتکار، محمدی زاده، واعظ جوادی، میرزا طاهرها، امثال اردکانیان، چیت چیان، غفوری فرد و سایرین مرتبط و حتی استانداران دو استان آذربایجان شرقی و غربی، مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرند؟
شعار سال: دریاچه ارومیه یک سند مشهود ورشکستگی آبی و اثر آن بر محیط زیست است. برای درک این مفهوم فقط کافی است میزان مصرف آب را با میزان آورد سالانه طبیعت (حجم آبی که هر سال از طریق بارندگی تأمین میشود) مقایسه کنیم.
وقتی مصارف آب (مخارج) از موجودی آب (منابع یا درآمد) بیشتر شود، آب کم میآید. به همین سادگی!
راهحل چیست؟
اینکه بپذیریم روش قبلی مدیریت دیگر جواب نمیدهد و باید تغییر مسیر بدهیم. اگر قرار بود حفر چاه عمیقتر و ساختن سد و انتقال آب و راهکارهای سازهای مشابه نجاتمان دهند، وضعیت به اینجا نمیرسید. به جای وعده پوچ به طلبکاران و استقراض بیشتر از طبیعت و خزانه مملکت، بپذیریم که بدون کاهش مصرف آب، نمیتوان این مشکل را حل کرد.
ورشکستگی پایان راه نیست. پذیرفتن و اعتراف به ورشکستگی نقطهای است برای تغییر مسیر و رفتار، نقطهای برای پذیرفتن عدم توانایی بشر برای مغلوب کردن طبیعت و نیاز به سازگاری و همزیستی با طبیعت.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی شفافیت برای آب