مجید حسینی منتقد سابق آموزش و پرورش، اخیرا وارد حوزه انتقاد در مباحث و موضوعات اقتصادی و توسعهای کشور شده است. مجری میپرسد که یارانه بخشی از بیت المال است، این را قبول دارید؟ حسینی میگوید که کل داستان یارانه در ایران دروغ است و بخشی از فرآیند بی ارزش سازی ریال در برابر دلار، در قالب یارانه پرداخت میشود. مثلا دلار ۲۵ هزار تومانی میشود ۳۲ هزار تومان (۷ هزار تومان اختلاف قیمت) و شما برای پرداخت یارانه ۲۱۰ هزار تومانی در ماه به ۳۰ دلار احتیاج دارید. بر این قاعده با حدود ۴۰ میلیارد دلار در سال، میتوانید کل جمعیت کشور را با وجود افزایش قیمت همه چیز، برای ۱۲ ماه سال، صاحب یارانه ۲۱۰ هزار تومانی کنید.
شعار سال: مدیریت اجرایی و راهبری اقتصادی در ایران بشکلی زشت در حال اجرا است. آنقدر زشت که تداوم این شیوه یا فرمان حرکت، خالی شدن کشور از جمعیت صاحب تفکر را از یکطرف و نابودی جمعیت ساکن را از طرف دیگر، به دنبال خواهد داشت. واقعا نمیدانیم با چه واژگانی باید این شیوه اداره فاجعه آمیز اقتصادی را توصیف کرد. اما اصل ماجرا.
دولتها در ایران بشکل تاریخی آلوده به مفت خوری نفتی شده اند. همین دولتها تمایل دارند که با رویکردی حداکثری و در قالب دولت بزرگ بروز و ظهور و تجلی اجرایی داشته باشند. در واقع با این کار، منابع محدود نفتی و معدنی را برای تمایل به دولت گرایی حداکثری، هزینه میکنند. حال اگر در روند تامین درآمد- هزینه این نوع دولت گرایی حداکثری مشکل یا مشکلاتی ایجاد شود (نظیر تحریم؛ کاهش قیمت نفت، حوادث غیر مترقبه طبیعی، تحمیل انواع جنگهای خارجی یا درگیریهای داخلی بر کشور و.) و درآمدها کاهش و هزینهها افزایشی شود، کشور دچار انواع بحرانها خواهد شد. داستانی که بارها توسط ما در ۴۰ سال اخیر تجربه شد.
دومین مشکل این طرز اداره کشور، سیاسی گرایی حداکثری و میدان دادن و استقبال از اقدامات نمایشی- حمایتی، کم توجهی به شایسته سالاری در انتصابات مدیریتی، فضا دادن به جریان چهارگانه منتفعین- منافقین- متعصبین- نفوذیها و تائید غیر مستقیم تخریب گری آنهاست. دولت بجای تقویت اقتصاد مردمی و اقتصاد مقاومتی، درگیر هزینههای زیاد و غیر اولویتی دولت گرایی حداکثری، فساد اقتصادی مستمر مدیران، ناکارآمدی و تمایل بالا به اهمال کارگزاران دولتی و مواردی همانند میشود. در واقع ورای منابع درآمی و شیوه هزینه آنها، درگیر فعالیت غیر بهره ور و مخربی بنام نظام اداری و استقرار بروکراسی شده و روز به روز از توان اصلاحی و حرکت چابک چنین دولتی، کاسته خواهد شد. در واقع، اقتصاد مردمی و مقاومتی را نه تنها انکار کردیم، بلکه فضا را برای فسادهای دولتی باز گذاشته ایم.
دولتها با تداوم این رویه و سلسله اقدامات، بتدریج کم اورده و به روشهای نامناسب، زشت و دزدی ناپیدا از جیب شهروندان روی میآورند. پول بدون پشتوانه چاپ میکنند، اوراق قرضه میفروشند و قیمت دلار را بالا میبرند. هیچ تمایلی به کاهش تورم از خود نشان نمیدهند، چرا که حضور و وجود تورم، دلیلی بر امکان بقای چنین شیوه فکری دولت هاست.
این دولتها در مواجهه با فقر مردم، بجای افزایش قدرت خرید آنها و سامان دهی اقتصاد، روی به یارانه دادن میآورند. اما کدام یارانه. یارانهای که از راه افزایش قیمت دلار و کاهش نرخ برابری ریال بدست آمده است. برنامهای که نه تنها سودی ندارد، بلکه مردم را روز به روز فقیرتر میسازد. صحبتهای مجید حسینی در این خصوص، شنیدنی است.
حسین درودیان اقتصاددان: در طی ١٠ سال گذشته درآمد ملی کشور ٣٥ درصد و درآمد سرانه مردم ایران ٤٢ درصد کاهش پیدا کرده و سفره مردم بیش از ٤٠ درصد کوچکتر شده است.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون