ناموفق بودن ازدواجها در کشور را باید بعنوان نوعی متغییر چندعاملی با تاکید بر ضعف اقتصادی خانوار و برهم ریختی دائمی نظام اقتصادی با انواع دومینوی افزایش قیمت دولتی و حضور مدیرانی کم صلاحیت، قرار گرفتن کشور در دوره گدار فرهنگی- اجتماعی و تغییر ارزشها بشکلی بنیادی، حضور نسلهایی با کمترین سرمایه تربیتی بدلیل شعار گرایی ایدئولوژیک والدین آنها و کم توجهی به رفع نیازهای روحی- روانی فرزندان دهه ۷۰ به بعد و مواردی همانند ملاحظه کرد. از طرف دیگر برای پوشاندن صورت مسئله با نوعی نگاه تقلیل گرایانه شاهد ترویج و ترغیب به ازدواج بشکلی خطرناک و غیراصولی هستیم. سامانههای حمایت اقتصادی از خانوادهها را هم بشکلی جامع ندیده ایم. خروجی میشود آسیب دیدگی سه رکن تمدنی یعنی زن، جوان و خانواده. چه جریانی باعث این حد از لجام گسیختگی در برنامه ریزی است. آقایان از تقسیم کثیف پست بین خویشان و دوستان و هم باندیها خسته نشده اند؟ هیچ مغز کوچک و فندقی شان به ضرورت نگاه بینانسلی و تمدنی، نمیاندیشد؟ آنقدر رهبر فریاد میزند، گوشهای سنگین و بدن خواب زده آقایان قصد بیدار شدن ندارد؟
شعار سال: پیشتر رسانههای ایران خبر داده بودند که در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۰ از هر سه ازدواج، یکی منجر به طلاق شده است. در جای دیگری آمده بود که بیش از ۴۵ درصد از ازدواجها ناموفق بوده است و از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ طلاق ۲۸ درصد رشد داشته است.
هزینههای یک طلاق و از هم پاشیدگی خانواده بعنوان مهمترین عنصر جامعه، چقدر برای مسئولان امروز ما قابل لمس است؟
طلاق به معنای جدایی همسران و پایان زندگی مشترک، تنها یک بخش از این مسئله اندوهناک است. به دلایل متعدد دیگر مانند فقر و تورم، بسیاری از خانوادهها دچار طلاق از انواع دیگر آن نیز هستند. امروز طلاق عاطفی شایعترین نوع طلاق در میان خانوادههای ایرانی است. خانوادهها در طلاق عاطفی به مرحلهای میرسند که با هم گفتگو نمیکنند و نسبت به عملکرد و کارهای همدیگر بیتفاوت هستند. بسیاری از کارشناسان این نوع طلاق را حتی خطرناکتر از نوع جدایی همسران از هم میدانند.
براساس مطالعاتی که انجام شده برای داشتن خانوادهای سالم، در طول شبانه روز باید ۱۵۰۰ کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در حالیکه اکنون به ۵۰۰ کلمه کاهش یافته و این رقم در استانها متفاوت است. در مطالعه دیگری گفته شده در ۱۰ سال پیش تا کنون گفت و گوی بین اعضای خانواده ایرانی از ۲ ساعت به ۲۰ دقیقه کاهش یافته است.
آمار هولناکی هم از افراد ازدواج نکرده، منتشر شده است. افرادی که دیگر در سن ازدواج نیستند و به تجرد قطعی رسیده اند. آمار هولناک تری هم از افراد مجردی منتشر شده است که به هر دلیل نمیتوانند و یا نمیخواهند ازدواج کنند. به تازگی مدیرکل دفتر جمعیت و سرشماری مرکز آمار ایران گفته است "در کشور بالغ بر ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد در سن ازدواج وجود دارد که ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر خانم و ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر آنها آقا هستند. "
تا زمانی که کشور با چنین چالشها و آمارهای هولناکی روبرو است چگونه میخواهد مسئله "ایست جمعیت" را حل کند. مگر نه این است که لازمه افزایش جمعیت حل چالشهای ازدواج و طلاق در خانواده هاست؟ هشدار در مورد بسته شدن پنجره جمعیتی ایران در حالی صادر میشود که هر روز بحران و آسیبهای خانوادهها نیز بیشتر میشود.
ما با راهکارهای سطحی و بدون توجه به آسیبهای خانواده و فقر و ناامنی در جامعه نمیتوانیم پنجره جمعیتی کشور را باز نگه داریم. بله همه میدانیم که اگر پنجره جمعیتی بسته شود آمار سالمندان افزایش مییابد و کشور از مسیر توسعه دورتر میشود، ولی با کدام پشتوانه علمی، انتظار تشکیل خانواده و فرزند آوری از مردم داریم؟
شما نمیتوانید از یک جامعه عصبی و فقر زده که کمترین احساس خوشبختی میکند، انتظار ازدواج پایدار و فرزند آوری داشته باشید.
مؤسسه نظرسنجی بینالمللی گالوپ به تازگی در تحقیقی عصبانیترین ملل جهان را در لیستی مرتب کرد که بر اساس آن، ایرانیها جزء پنج ملت اول عصبانی در جهان قرار گرفتند. بر اساس گزارش جهانی شادی (مربوط به سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹)، ایران در بین ۱۵۳ کشور در رتبه ۱۱۸ از نظر شادی قرار دارد. امتیاز شادی در ایران از برخی از کشورهای منطقه مدیترانه شرقی مانند عربستان سعودی، پاکستان و مراکش پایینتر است.
از طرفی شبکه راهکارهای توسعه پایدار، نهاد زیر مجموعه سازمان ملل متحد هرسال گزارشی باعنوان خوشبختترین مردمان جهان منتشر میکند، لیستی که در آن اسامی کشورها با بیشترین میزان رضایت از زندگی رتبهبندی میشوند. نتایج آخرین گزارش این موسسه در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد کشور فنلاند در جایگاه نخست قرار دارد و در این رتبهبندی لبنان و افغانستان دو جایگاه پایانی را به خود اختصاص دادهاند؛ ایران نیز پس از کشور مالی و بالاتر از اوگاندا و لیبریا در رده ۱۱۶ قرار دارد.
چه تصویری از آینده خانواده بعنوان مهمترین نهاد اجتماعی در ایران میتوانیم داشت؟ ما از خانواده هستهای به خانواده مدنی در حال عبور هستیم یا اینکه اساسا چیزی بنام خانواده باقی نمانده است؟ یا تنها به فرزند آوری و افزایش جمعیت فکر میکنیم؟
گسترش بیکاری، تورم و رشد منفی اقتصادی از یک طرف و رواج فردگرایی و ازدواجهای سفید از طرفی دیگر، بنظر میرسد خانوادهها را در ایران تا آستانه فروپاشی نزدیک کرده است و روابط زن ومرد در ساختار خانواده ایرانی به دلیل آسیبها و چالشهای موجود بسیار شکننده شده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از عصر اسلام، تاریخ انتشار:۱۲ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر: ۳۰۷۲۶، www.asrislam.com