پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۴۳۱
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۷
سجاد آوینی، پسر شهید مرتضی آوینی در مقایسه پدرش و مسعود فراستی گفت: مرتضی آوینی هرچه بود با قلبش زندگی می کرد اما مسعود فراستی رسما یک ایدئولوگ است. عناصر سرکوب در نگاه فراستی بر همه چیز غلبه دارد. این عناصر باعث دلسردی جوانان، فیلم سازان و فعالان سینما می شود. همه چیز در نگاه فراستی، حول چارچوب های سرکوب گرانه اش است. اگر چنین باشد، استاندارد است و در غیر این صورت، مشکل دارد.

شعارسال: سید سجاد آوینی، پسر شهید آوینی در رابطه با سبک سینمایی و منظومه فکری پدرش می‌گوید که آوینی سینمای پوراحمد را به عنوان یک سینمای اصیل ایرانی ستایش می‌کرد، اما سینمای علی حاتمی را زلم زیمبو می‌دانست! فرزند شهید آوینی با نگاه منتقدانه‌ای درباره نقد‌های سینمایی پدرش سخن گفت. او همچنین حرف‌های جالبی درباره مسعود فراستی می‌زند.

مرتضی آوینی هرچه بود با قلبش زندگی می کرد اما مسعود فراستی رسما یک ایدئولوگ است

سجاد آوینی معتقد است که مرتضی آوینی هرچه بود با قلبش زندگی می‌کرد، اما مسعود فراستی رسما یک ایدئولوگ است. عناصر سرکوب در نگاه فراستی بر همه چیز غلبه دارد. این عناصر باعث دلسردی جوانان، فیلم سازان و فعالان سینما می‌شود. همه چیز در نگاه فراستی، حول چارچوب‌های سرکوب گرانه اش است. اگر چنین باشد، استاندارد است و در غیر این صورت، مشکل دارد. فراستی به تصویر پدرش ضربه زده است و ایدئولوگ بودن او هم به چپ مربوط است هم به جمهوری اسلامی.

تعداد بازدید : 17

سایت تحلیلی خبری شعارسال ، برگرفته از منابع گوناگون

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
روشنا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
0
0
آقای سجاد آوینی،کسی با ۳۰۰ بار دیدن یک فیلم،سینماگر نمی شود؛چون همین که نیاز داشته ۳۰۰ بار ببیند تا بفهمد یعنی ضعف فکری و بصری. ولی نکته اینجاست که اکر کسی مثل استاد فراستی،با تحصیلات عالیه در اروپای بی تعارف و آنهم در چند رشته مهم و همچنین مدت زیادی عضو تحریریه کایه دو سینما بودن و نقد نوشتن به آثار برگمان نمی تواند منتقد باشد پس چطور کسی مثل شما که ذهنش نمی توانسته با یکبار دیدن فرم دریابد خود را منتقد فراستی تشخیص می دهد.
مدیر پایگاه

سلام و عرض ادب


تشکر از کامنت ارسالی


 با توجه به کامنت شما، یک سوال برای ما پیش آمده است. واقعا فراستی را بعنوان منتفد سینما قبول دارید؟ وزن تخریب گری فراستی بیشتر است یا نقد اصلاحی او ؟ آیا در کشور ده نفر ادم حرفه ای سینما وجود دارند که بگویند فراستی نقد منصفانه می کند؟ 


خداوند همه ما را ببخشد و بیامرزد

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
یکی از قدیمی ترین آثار در این خصوص کتاب ”اصول نقد فیلم“ (Principles of film criticism) است که به صورت مشترک توسط آلن کازبیه، دنیس دونیتو و ویلیام هرمن به رشته نگارش درآمده و به کوشش جمال حاج‌آقامحمد و شهره حاج‌آقامحمد به فارسی ترجمه و در حدود 50 سال پیش منتشر گردیده است.
روشنا
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۲
0
0
بلی،نه تنها بعنوان منتقد قبولش دارم بلکه در حال حاضر غیر از ایشان منتقد سینما نمی شناسم. مابقی از شورای منتقدین گرفته تا مثلا نقادان نشریات و مجلات،متاسفانه نقد را با شرح و توضیح فیلم اشتباه گرفته اند.
شما برای کار فرهنگی تان سایت ساخته اید،اما بدبختانه هنوز نمی دانید تخریب در یک نقد از منتقد نیست بلکه از خود اثر و موثرش نشات گرفته است؛ساده ترش اینست که خود سازنده فیلم و فیلمش فی نفسه مخرب و دارای خرابی های متعدد است و نه آنکه منتقد واقعی مثل فراستی بخواهد از پیش خود و مغرضانه یکسری خرابی را به فیلم نسبت دهد. در نتیجه،نقد یعنی نشان دادن خرابی های موجود و قابل تخریب یک اثر به کارگردان و مخاطبینش.
در کشوری مثل ایران،سینما اصلا وارد نشده که مثلا آدم حرفه ای داشته باشد؛ دلیل و برهان بنده،عملکرد شهید آوینی(ره) می باشد که برای مردم سینمای آمریکا و فرانسه و آلمان را معرفی فرمودند و درمقابلش سینما_نمای مضحک روشنفکرمآبی را رد فرمود: مثل آثار مرحوم کیارستمی و یا علی حاتمی عزیز را نقد جدی و منفی فرمود. پس اصولا آدم حرفه ای موجود نداریم که بخواهد استاد نقد یعنی جناب فراستی را تایید و یا رد کند. با تشکر.
مدیر پایگاه

سلام مجدد و تشکر از بیان نظرات 
نقد یک اثر می تواند حول چند محور نظریات پایه و محوری موجود ، توجه داشت به استانداردهای تاسیسی یا تجویزی ، رویکرد تطبیقی یا شرایط مناسب تشخیص داده شده ،اهداف و ماموریت ها و رسالت های تولید اثر، نقاط ضعف و کاستی های اثر  و ......  ، صورت پذیرد. در واقع ، نقد بیش از انکه تابع سلیقه محوری و متکی بر نظریات نقاد باشد، از یک مبنا و نگاه نقاد در انطباق شرایط اثر با ان مبنا باید تبعیت کند. 


نقد تابع سلیقه محوری، نقد تابع ایده ال گرایی و بنیادگرایی با کمترین توجه به شرایط تولید اثر و شرایط خالق اثر، نقد تلقی نمی شود ، نوعی داوری است. داوری هم در شرایطی امکان پذیر است که صاحب اثر، متمایل یا مجبور به عرضه خود به داور و ارزیاب باشد. 
سوال ما اینجاست که مبنای منظومه فکری آقای فراستی برای نقد چیست؟ آیا این منظومه فکری ، واقع گراست یا ایده ال گرا  ؟ چرا فراستی توان نقد اصلاحی و ارایه پیشنهاد برای رفع عیب را ندارد ( اگر دارد چرا بیان نمی کند)؟ آیا نگاه فراستی در نقد ، سطح بندی دارد( مثلا فرض کنید که هیات داوری پایان نامه کارشناسی، ارشد و دکتری را در مقام نقد در نظر بگیریم و داوری این افراد بنا بر سطح دانشجو، سطح بندی شده است)؟ چه کسی یا کدام کانون و سازمانی فراستی را بعنوان مرجع نقد به رسمیت شناخته است ؟آیا با نوعی منتقد آزاد مواجه هستیم ؟ و .... . 
درمجموع اینکه،توانایی وتوانمندیهای فراستی قابل انکار نیست ، اما بر اساس نوع رفتار و عملکرد او ، بنظر ما که هدف .ی نمی تواند نقد به ماهو نقد باشد

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
همیشه بین منتقدان، چه منتقدانی که آثار هنری مکتوب مثل داستان و شعر را نقد کرده اند، چه آن هایی که به نقد فیلم و تئاتر و آثار تجسمی پرداخته اند، بین مرجع معنا اختلاف بوده است. بعضی از منتقدان قائلند که حیات اجتماعی خالق اثر، وضعیت اجتماعی او، ویژگی های اخلاقی و حتی گرایشات مذهبی او در تفسیر و تبیین اثر هنری واجد اهمیت است و معنا بر این اساس به دست می آید. در باور این منتقدان، «مرجعِ» معنا شخص هنرمند است و شناخت هنرمند در شناخت معانی عمیق تر اثر هنری موثر است.

در مقابل دیدگاه منتقدانی است که مرجع معنا را صرفا ذهن مخاطب می دانند و اثر هنری را مستقل از خالق اثر و ویژگی های خاص آن بررسی می نمایند. در این نگرش، فیلم به مثابه یک شعر یا غزل است که می توان آن را به فراخور احوال مخاطب معنا کرد و هر کسی از ظنّ خود شعر را معنا می کند. این نظریه در مقابل نظریه «مولف» است و خواننده را سازنده معنا و تعیّن بخش آن می داند.
روشنا
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۱۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
1
با سلام و عرض تشکر و ادب. اصولا از گفتار جنابتان اینگونه دستگیرم شد که شما هنوز فرق ساحت هنر را با ساحت علم در نیافته اید؟ چه اینکه در سخنانتان نقد سینما را با نقد دانشگاهی یکی کرده اید و از یک جایگه علمی یعنی دانشگاه برای یک فضای حسی و هنری چون سینما مثال آورده اید؛ اگر خودتان در همین اشتباه خویش اندکی تامل کنید درمی یابید که چقدر فضای فکری جامعه برای نقد،منحرف شده است. چراکه، نقد در سینما یعنی تخریب خرابی ها و نشان دادن کاستی ها جهت آبادانی و پر نمودن صحیح و نه آنچیزی که شما اشاره کردی یعنی اجازه دادن صاحب اثر به منتقد یا مثلا ملاحظه کردن شرایط یا مختصات سینماگر. اگر دنبال سواد حقیقی هستید،بنده شما را به نقد منتقدین واقعی و کاربلد سینمای آمریکا و فرانسه و آلمان شرقی و غربی و یا حتی منتقدین کانادایی ارجاع می دهم. یک نگاه به فضای نقد در آنسوی جهان و در پی آن،پیشرفته حاصل شده از نقدهای منفی و بشدت تند نشان می دهد که ما ایرانیان و اصلا مردمان خاورمیانه چه مقدار با عنصر نقد و تعریف آن بیگانه ایم و افرادی را بعنوان نقاد می پذیریم که ملاحظه مارا بکنند و نه آنکه اشتباهات و یا کاستی های مارا بنمایانند. این تفکر بیراهه رفته شما مرا متعجب می کند.واقعا اینگونه می اندیشید که نقد باید بجای نشان دادن کاستی ها و یا انحرافات،ملاحظه گری کند؟؟؟ این چه تعریف غیرعالمانه ای است؟
مدیر پایگاه

سلام 
گویا این بحث متقابل در حال ایجاد یک رویکرد گفتمانی منجر به روشنگری ابعاد منکون یک موضوع مغفول مانده در کشور است. تمایل داریم در صورت تمایل شما ، با حضرتعالی در ارتباط قرار گرفته و جنبه های مشترک و افتراقی کار را مورد واکاوی بیشتر (حضوری یا تلفنی) قرار دهیم. 
قسمت اول برداشت شما از ما درست است. ما نقد را بر پایه مبنا مورد تاکید داریم و از دیدگاه ما فرقی نمی کند که در حوزه علمی باشد یا برنامه ریزی و سیاستگذاری و یا هنر. مثلا ممکن است بپرسید که مبنای حوزه سیاستگذاری چیست؟ مبنا در این حوزه ، اولویت های نیازها و برنامه ها خواهد بود. یا بپرسید که مبنا در هنر چه چیز می تواند باشد؟ در حالت عادی، مکاتب هنری و در مرحله بعد نیازهای جامعه و در نهایت بحث خلاقیت های بحرج داده شده توسط خود هنرمند. 


اگر منظور شما از نقد ، نقد چارچوب محتوا اثر نبوده و شکل اثر مدنظر شماست. مثلا آرایش و چینش بازیگران و توانمندی های آنها ، طراحی صحنه ، اصول کارگردانی ، زاویه دوربین ، انطباق موسیقی با متن و لحظه ، بازیگیری از بازیگران( نشان دادن احساس) و غیره ، این نیز تابع قواعد و استانداردها است نه نگاه ها و موارد(ماتریس جمعی ، بیانگر توانمندی ها خواهد بود نه معایب موردی). مثلا فرض کنید سریال تاریخی فاخری ( از همه جنبه ها) ساخته شود و در یک یگانس خاص برای یک ثانیه شاهد بسته شدن ساعت مچی در دست یک سیاهی لشکر باشیم. در یک ثانیه دیگر هم مارک آدیداس یک کلاه دیده شود. با رویکرد نقد تخریبی می توان در ابتدا با کلی گویی حاشیه ای و سپس مصداق آوردن عملی از همین دو مورد، کل فیلم را با همین دو ثانیه تخریب نمود(این گونه افراد در غرب، معروف به شکارچیان هستند). اما در نقد واقعی ، باید توان دیدن نقاط مثبت اثر، توان قضاوت ماتریسی اثر( جمیع نقاط قوت و ضعف) و توان دیدن نقاط منفی اثر را داشت. 
قسمت دوم برداشت شما از ما نادرست است.  ما به هیچ وجه در نقد ملاحظه گری نداریم، اما دچار ایده ال گرایی و بنیاد گرایی هم نیستیم و توان ارایه نقد سطح بندی شده وجود دارد.
از دیدگاه ما نقد صرفا کارکرد نشان دادن کاستی ها و انحرافات ( در معنای عدم رعایت استانداردها) را نداشته و حتی بحث انتظارات را هم در بر می گیرد( اشاره به ضرب المثل فارسی ، بی توقعی ام شد. در معنای امید و انتظار بیشتری داشتم که برآورده نگردید و دور می شوم و فاصله خواهم گرفت). 

درصورت تمایل نام و شماره تماس خود را قسمت تماس با ما (در صفحه اول بالای صفحه) برایمان ارسال دارید. 


ممنون از تمامی حساسیت هایی که به موضوع نشان داده اید

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
1
چقدر جالب دارین بحث رو جلو می برین. لطفا با همین روش ادامه بدید. من بعنوان یه دانشجوی تئاتر دارم چیزهای خوبی ازتون یاد می گیرم. هم از شما و هم از روشنا.
ای کاش خود آقای فراستی رو هم بیارید میدون. ایشون هم حق دارن از خودشون صحبت و دفاع داشته باشن. چون پسر آقای آوینی ، ایشون رو نقد کرده و خقشه که بتونه از خودش دفاع داشته باشه.
پاسخ ها
روشنا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
با سلام خدمت شما کاربر محترم و بنده بسیار خوشوقتم که این گفتگو برای عزیزی مثل شما مفید واقع گردیده است.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
سینمای بدون نقد، یعنی سینمای مرده
روشنا
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
0
سلام و مجدد و خدا قوت به شما عزیزان!چرا شما توقع ملاحظه گری دارید! شما در کامنت خودتان فرمودید : «در واقع ، نقد بیش از انکه تابع سلیقه محوری و متکی بر نظریات نقاد باشد، از یک مبنا و نگاه نقاد در انطباق شرایط اثر با ان مبنا باید تبعیت کند.» و این دقیقا یعنی تعریف ملاحظه گری که ابدا کار یک منتقد نبوده و نباید باشد.

ببینید بنده برخلاف شما به ساده و اصولی سخن گفتن معتقدم و چون سواد کلامی شما را ندارم،بی پیرایه عرض کنم که (حداقل در این جهان ناسوت) مبنای نقد هر موضوعیت،از تعریف منطقی آن موضوعیت آفریده می شود؛یعنی چه؟ یعنی اگر شما برادر یا خواهر گرامی بدنبال یک مبنا یا زاویه دید دقیق در نقد سینما می گردید،بایستی ابتدای به ساکن،تعریف منطقی(دودویی یا ارسطویی) از سینما را دریافته باشید تا بتوانید نقد سینما انجام دهید یا نقد درست را تشخیص دهید.حال تعریف منطقی از سینما چیست؟ همانی است که خالقان سینما یعنی برادران لومیر و یا جناب ادیسون در صحبت های شان گفته اند و نیز دیگر کارگردانان سینمای بدنه،با آثار خویش همگی برآن صحه گذارده اند.
سینما در اصل و اساس خودش،سرگرمی است که یکی از احساسات(با حس اشتباه نشود) بدوی و اولیه انسانی را در بینندگانش می آفریند؛ احساسات بدوی و اولیه ای چونان رمیدن و فرار(ترس:هرور) یا جدال(جنگ:وار) یا کشش و انفصال(عشق:رومنس) یا جریان داشتن(درام) یا برهم خوردگی عادات(طنز:کمدیا) یا غیره. پس اگر این تعریف منطقی درست است که تاریخ سینما ما را مطمئن می کند که درست است، دیگر نمی توان به انواع مبنا در نقد و یا انواع سلیقه در نقد قائل باشیم و نقد سینما تنها از این تعریف منطقی پیروی می کند و بس. یعنی که فیلم درست فیلمی است که بر اساس علوم سینما و آمیخته با سرگرمی(جاذبه) که این سرگرمی برانگیزاننده احساس اولیه(ترس،عشق،جریان گرفتن،خرق عادات و غیره) در ما باشد،ساخته شود و نقد درست سینمایی هم نقدی است که همین عناصر موجود در تعریف منطقی سینما را در یک اثر جستجو کند.
حال شاید دریافته باشید که چرا عرض کردم شما عزیزان،در تعریف نقد به بیراهه کشیده شده اید. چون نقد هرچیز، بر مبنای تعریف دقیق و منطقی آن باید باشد. با تشکر.
مدیر پایگاه

سلام 
ای کاش شرایطی فراهم می شد که تبادل نظر با سهولت بیشتری دنباله گیری می گردید. اما همین شرایط را هم باید غنیمت شمرد و از حضرتعالی بخاطر وقتی که می گذارید و منظومه فکری که ارایه می دهید تشکر نمود. 

درخصوص کامنت ارسالی شما باید بگوییم که تاکیدتان در نقد روی تعریف سینما و کارکرد سینما قرار دارد:   "   سینما در اصل و اساس خودش،سرگرمی است که یکی از احساسات(با حس اشتباه نشود) بدوی و اولیه انسانی را در بینندگانش می آفریند؛ احساسات بدوی و اولیه ای چونان رمیدن و فرار(ترس:هرور) یا جدال(جنگ:وار) یا کشش و انفصال(عشق:رومنس) یا جریان داشتن(درام) یا برهم خوردگی عادات(طنز:کمدیا) یا غیره.   " .

در واقع شما معتقدید که اصل نقد در سینما ، بیان نظرات منتقد در خصوص میزان تحقق یا شرایط تحقق برانگیخته شدن و آفرینش یکی از احساسات بدوی و اولیه انسانی (ترس، جنگ ، عشق و کشش و انفصال ، جزیان داشتن، برهم حوردگی عادات و ...) است . ضمن تکریم این نظر، باید پرسید که چه کسی تشخیص می دهد که این احساسات برانگیخته شده اند یا خیر؟ آیا سطح برانگیزانندگی کافی است یا خیر؟ آیا نگاه انسان ها با یکدیگر در این خصوص متفاوت نیست؟ چنانچه تاکید بر نظر یک فرد( منتقد) شود، آیا امکان ندارد که دچار تقلیل گرایی یا بنیادگرایی و ایده ال گرایی شویم ؟ آیا تنها همین کارکرد ، باید مبنای نقد آثار نمایشی قرار گیرد؟ اگر آری،پس جایگاه محتوا و معنا، فرم و شکل در آثار نمایشی چه می شود؟ 


 


 

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
مسعود فراستی یک دوره ای داره که برانگیختگی حس در سینما رو با تحلیل فیلم آخرین خنده (The Last Laugh) اثر مورنائو توضیح می ده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
0
نقدِ فیلم یکی از فعالیت های مشترک میان روزنامه‌نگاران و کارشناسان حوزه سینما است که مبتنی بر تحلیل و بررسی همه‌جانبه یک اثر سینمایی یا تلویزیونی است. نقد فیلم عمدتا بر دو نوع است: نقد در فضای روزنامه نگاری که توسط روزنامه‌نگاران در رسانه های چاپی یا الکترونیکی تولید و انجام می‌شود و نقد آکادمیک که از طرف محققان و پژوهندگان فیلم و سینما که از اصول نظری نقد فیلم آگاه‌اند، انجام می‌شود.
منتقد فیلمی که به عنوان یک متخصص سینما، بررسی و نقد بر روی فیلم‌ها انجام می‌دهد، به دلیل داشتن دانش و تجربه در زمینه سینما و افزایش آگاهی از اصول و فنون سینمایی، می‌تواند به طور جامع و دقیقی ارزیابی کند که چگونه فیلمی برای مخاطبان مناسب است و چه مشکلاتی در فیلم وجود دارد. منتقد فیلم به طور کلی یک کارشناس فیلم و سینما است که می‌تواند به دلیل داشتن اطلاعات خاص در زمینه فیلم، به شکلی خلاصه و بیانگرانه، فیلم‌ها را ارزیابی کند.

روزنامه‌نگارانی که محتوای نقد فیلم تولید می‌کنند، به عنوان روزنامه‌نگاران حوزه فیلم و سینما، به طور کلی دانش و تخصصی به اندازه کارشناسان سینما در زمینه فیلم ندارند. آن‌ها از دیدگاه مخاطبان عمومی، فیلم‌ها را بررسی می‌کنند و نظرات خود را در مورد فیلم‌ها بیان می‌کنند. آن‌ها به طور کلی تلاش می‌کنند تا از دید مخاطبان، فیلم‌ها را ارزیابی کنند و توجه خوانندگان را به فیلم‌های جدید را جلب کنند.

بنابراین، تفاوت اصلی بین منتقد تخصصی فیلم و روزنامه‌نگار منتقد فیلم، در دانش و تخصصی است که منتقد فیلم در زمینه سینما دارد، در حالی که روزنامه‌نگاران بیشتر به دیدگاه های عمومی و مخاطب محور فکر می‌کنند.

معروف‌ترین نشریه سینمایی دنیا که منتقدان زیادی را تربیت کرده است و بر نسل‌های بعد از خود تاثیر گذاشته است، نشریه فرانسوی کایه دو سینما است.
برای روشن تر شدن موضوع، شناخت تفاوت سه عبارت زیر لازم است:
*** نقد فیلم: بررسی میزان سازگاری میان فرم و محتوای کلامی فیلم و بررسی میزان سازگاری میان فرم‌های فیلم

*** تفسیر فیلم: بررسی محتوای غیر کلامی فرم فیلم به کمک دانش و قواعد سینمایی، اظهارات و سوابق کارگردان

*** تحلیل فیلم: بررسی فرم فیلم به کمک دانش و قواعد سینمایی

در ایران ، منتقدان صاحب‌نامی از ادوار مختلف در نقد فیلم نوشته‌اند که از میان برجسته‌ترینِ آن‌ها می‌توان به پوریا پورعلی ، علی سیدآقایی ، اکبر عالمی، شمیم بهار، پرویز دوایی، ایرج کریمی، مسعود مهرابی، کامبیز کاهه، مسعود فراستی، امیر قادری، مجید اسلامی، سعید عقیقی و هوشنگ گلمکانی اشاره کرد . قدیمی‌ترین و پایدارترین نشریه سینمایی ایران؛ ماهنامه سینمایی فیلم معروف به مجله فیلم است که پویا مهرابی صاحب‌امتیاز و مدیر‌مسئول آن است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
تنوع روش های نقد به تنوع نگرش و نگاه ناقدین است. در حقیقت هر شخصیتی با تکیه بر ذهنیت و گرایش فکری خود، فیلم ها را تحلیل و ارزش گذاری می کند. در این میان تبیین اصول نقد و تأسیس مکاتب نقد فیلم و آثار هنری شکل گرفت تا مرزبندی اندیشه ها دقیق تر صورت گیرد. علی رغم این مرزبندی ها، باز هم نمی‌توان خطوط خیلی دقیقی برای انواع نقد قرار داد، به عبارتی دیگر، در یک نقد، می توان سر نخ ها و شاهد هایی از سبک ها و انواع گوناگون به دست آورد. یک ناقد در ارزش گذاری اثر هنری، ممکن است هم به ساختار متوسل شود، هم از طرح و داستان فیلم بگوید، هم شخصیت سازی او را ارزیابی کند، و هم محتوا و لایه های معنایی اثر را مورد نقد قرار دهد.

براسـاس نظـر "قره باغـی"گونه‌هـای نقـد هنـری عبارت‌انـد از «نقـد ژورنالیسـتی»، «نقـد پژوهشـی»، «نقـد ابـزاری و کاربـردی»، «نقـد فراگیر و مردم پسـند»، «نقـد فرمالیسـتی« و «نقـد متنگـرا یـا محتواگـرا».
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
نقد فیلم انواع مختلفی دارد که هرکدام اهداف مشخص و متمایزی را دنبال می کنند. این نقدها عبارتند از:
نقد مخرب :
معمولا منتقد با استفاده از نقد مخرب، دیدگاه طرف مقابل را بی اعتبار کرده و در واقع هدفش، نابودی مخاطب است. گاهی به نظر می رسد که نقد مخرب قابل توجیه نبوده و فقط به قصد آزار و اذیت بیان شده باشد. عموما، خود نقد مخرب نیز به دلیل تاثیر بد و تخریبی که دارد ،مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. البته ، این نقد در زمینه های سیاسی و نظامی لازم و ضروری است.

نقد سازنده :
در این نوع از نقد، نشان داده می شود که می توان کاری را با روش یا رویکرد بهتری انجام داد. این نقدها به صورت پیشنهاد های سازنده بوده و بیان می کند که چطور می توان یک مشکل معین را بهترحل کرد. معمولا برای نقد یک فیلم، تلفیقی از نقد منفی و سازنده استفاده می شود.

نقد منفی:
نقد منفی، به معنی اعلام کردن اعتراض است و هدف آن نشان دادن چیزی است که از نظر منتقد اشتباه ، غیر قابل قبول، نادرست یا بی معنی به نظر می رسد. از این نوع نقد، نوعی حمله شخصی محسوب می شود در حالیکه ممکن است هدف منتقد واقعا حمله شخصی نباشد. گاهی، این نقد موجب می شود تا افراد احساس کنند مورد توهین قرار گرفتند و در نتیجه نقد را جدی نگرفته یا به آن عکس العمل جدی نشان دهند.
روشنا
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
جناب ناشناسی که کامنت گذاشتید! ای کاش حداقل اسمی برای خودتان انتخاب می فرمودید که بقیه خوانندگان بدانند پرسش و پاسخ بین چه کسانی رد و بدل می شود. همین که نقد را به دو دسته سازنده و منفی تقسیم کردید(کاری که خیلی از افراد مثلا باسواد در کتب یا نشریات خود انجام می دهند) خودش بزرگترین اشتباه حرفه ای است؛چراکه نقد یعنی دیدن نقاط منفی و اصلا چگونه غیر از این می تواند باشد؟؟؟ مثال: اگر کسی یک لیوان را از آب یا شربت پر کند، و سپس برای شما بیاورد،شما نیز بخواهید آن را نقد کنید چه می گویید که نقد کرده باشید؟؟ مسلما اگر فقط از نیمه پر آن و یا از خنکی و یا از متریالش تعریف بدهید کسی نخواهد گفت شما این لیوان شخص آورنده را نقد کرده اید بلکه همه می گویند شما تعریف داده اید. چون کاستی ها یا بی تناسبی های آن را متذکر نشدید. پس نقد اصلا با دیدن منفی ها تازه شکل می گیرد. پس خواهشمندم این سفسطه را از ذهن خود پاک کنید. چون نقد اصلا فی نفسه منفی است و فرض محال،اگر نقدی بخواهد سازنده باشد،قبلش باید منفی باشد تا تعریف نقد بر آن صدق کند و در نتیجه، این دسته بندی که دو نقد سازنده و منفی باشد، اصلا بی معنی و اشتباه است.
روشنا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
0
سلام مجدد،ببینید نه آنکه فقط بنده معتقد باشم که سینما برانگیزنده احساسات اولیه یا همان ژانرهای سینمایی است بلکه اصلا سینما فی نفسه و در ذات خود چیزی غیر ازاین نیست؛حال یا نظر من باشد یا نظر شما یا هرکس دیگر.اصلا ربطی به سلیقه شخصی ندارد. تعریف درست سینما اینست : «بیان حسی از یک مفهوم یا موضوعیت بگونه ای که یکی از احساسات بدوی و اولیه (یا همان ژانرهای اصلی ۱۰ گانه) را در مخاطب برانگیزاند.» چرا سختش کنم این را با یک مثال بهتر می توان توضیح داد : شما قطعا تا به امروز ربکا اثر هیچکاک را دیده اید. همه این فیلم را شاید یکبار هم که شده دیدند. خب چرا مخاطب حتی بدون هیچگونه پیشینه ذهنی و هیچ حرفی درباره این فیلم،حتی اولین بار که می بیند حس تنفر از ربکا و خدمه اش خانم دانورث پیدا می کند. به این علت که این فیلم کریمینال یا جنایی بخوبی احساس اولیه عذاب وجدان را در مخاطب از عملکرد ربکا با شوهرش زنده می کند؛جناب هیچکاک این کار را با تکنیک بسیار بالای سینمایی و با میزانسن و همچنین از همه مهمتر،تدوین خوب و قصه گویانه انجام می دهد. همه این اضلاع کنار هم درست نشسته اند و لذا هر مخاطبی چه عامی و یا مخاطب خاص(باسواد) نگاه کند یک حس مشترک یعنی تنفر را از ربکا پیدا می کند و اگر هر منتقد سینماشناس را بیاورید همین نظر واحد را دارد مگر در خصوص موارد جزیی این فیلم. این که ربطی به اتکای به فرد منتقد و یا تقلیل گرایی یا بنیادگرایی یا ایده آلیسمی که فرمودید ندارد اصلا. گو اینکه همه این واژه های پرطمطراق جامعه شناختی که متاسفانه در رسانه های ریز و درشت درج می شود، موارد ثانویه و فرعی محسوب می شود. اصل همان نقد سینمایی بر مبنای تعریف ارسطویی از یک اثر است و تا این نقد در بین اهالی سینما و نیز مخاطبین سینما باب و جاافتاده نگردد، آن موارد ثانویه که مکاتب انتقادی محسوب می شود نیز درست فهمیده و کاربردی نخواهد شد. دقیقا مانند اینکه بگوییم تا بدن انسان دارای مغز و نخاع و مهره های کمر نباشد،سایر اجزا نیز نمی تواند بدن را وادار به راه رفتن یا حرکت کند. رابطه نقد منطقی بر مبنای تعریف منطقی با دیگر نقدها نیز اینچنین است
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین