شعارسال: سال ۱۳۹۶ وقتی طرحهای گذشتهٔ جنگلداری متوقف شد، هنوز صحبت از طرح جدید در میان نبود. فرصت سهسالهای داده شد تا طرحهای جدید حفاظت از جنگل ارائه و اجرایی شود. در این میان دلیل اصلی توقف طرحهای گذشته عدم برداشت چوب از جنگل بود، اما علاوهبر طرح برداشت چوب، سایر طرحها هم متوقف شدند. همین مورد هم نقطهای است که «نقی شعبانیان» معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفتگو با رسانه آن را اشتباه فاحشی بداند. او هرچند بر این نکته تأکید دارد که ممانعت از برداشت چوب جنگلهای هیرکانی کار درستی بود، اما توقف تمامی طرحهای جنگلداری تا تدوین طرح جدید را نادرست میداند.
طرح جدید حدود دو سال بعد از تدوین قانون، یعنی در سال ۹۸ آغاز به کار کرد و علاوهبر تأکید بر حفظ عناصر اکولوژیکی جنگل، قرار شد تا مباحث اجتماعی و اقتصادی هم در آن جدی گرفته شود. این طرح بهگفتهٔ شعبانیان به مرحلهٔ اجرایی، یعنی حضور کارشناسان جنگل در مناطق رسیده است. او در ادامهٔ این گفتگو به طرح دعوی شرکتهای برداشت چوب علیه سازمان جنگلها و تلاش برای تدوین طرح برای سایر جنگلهای کشور هم پرداخته است که در ادامه میخوانید:
مطابق قانون برنامهٔ ششم باید پس از سه سال از اجرای قانون یعنی سال ۱۳۹۶ طرح جایگزین برای طرحهای جنگلداری قبلی تهیه میشد، اما الان سه سال دیگر هم گذشته است و هنوز هیچ طرحی تهیه و اجرا نشده است. دلیل این تأخیر چیست و نخستین طرح با دیدگاه جدید چه هنگامی اجرا خواهد شد؟
در ابتدا باید بگویم جنگلهای هیرکانی از نظر قدمت، تنوع گونهای، نقش اکولوژیکی و … جزو بینظیرترین جنگلهای دنیاست که قدمتی ۴۰ تا ۶۰ میلیون ساله دارد. این جنگلها باقیمانده از دوران سوم زمینشناسی هستند. اما چرا طرحهای قبلی متوقف شد و قرار بر اجرای طرحهای جدید شد؟ باید گفت بهغیر از ارزش این جنگلها، در یک سدهٔ اخیر در دنیا، افزایش آگاهی و دانش اکولوژیکی روزبهروز افزایش داشته. برای مثال در منابع علمی که از ۷۰ سال قبل وجود دارد، جنگل تنها شامل محصولات چوبی بود و سایر موارد محصولات فرعی جنگل بودند. در چهل تا پنجاه سال قبل ادبیات این حوزه کمی تغییر کرد و به این نتیجه رسیدند که محصولات غیرچوبی جنگل، محصولات فرعی نیستند و ارزش دارند. در دو دههٔ اخیر، در کنار محصولات چوبی به خدمات محیط زیستی جنگل اشاره شده است. جنگل فقط چوب نیست و خدمات محیط زیستی جنگل حتی از چوب هم مهمتر است و این یعنی حفظ جنگلها یکی از تنها کارهایی است که میتوان با کمک آن با تغییراقلیم مقابله کرد.
بنابراین، جایگاه جنگل به نسبت ۷۰ سال قبل متفاوت شد. در ایران هم از سه دهه قبل بهرهبرداری چوبی از جنگلها رو به کاهش گذاشت. نگاه به جنگلهای هیرکانی بهعنوان تولیدکنندهٔ چوب تغییر کرد و این تغییر رویکرد از سال ۱۳۸۵ جدی شد و از آن زمان برداشت چوب از جنگل کم شد تا به سال ۱۳۹۶ رسیدیم و تصمیم بر این شد که تمام طرحهایی که مبنای آنها تولید چوب از جنگل است، متوقف شود و قرار شد طرحهای جایگزین تهیه شود که مبنای آنها ارزشهای دیگر چوب باشد. بهعنوان یک کارشناس باید بگویم توقف تمام طرحها در سال ۹۶ از نظر من اشتباه بود. ما باید بهرهبرداری چوب را متوقف میکردیم، اما سایر طرحها نباید به این شکل متوقف میشد. طرحهای جایگزین تحتعنوان مدیریت پایدار باید مطالعات گسترده میداشت و بعد از آماده شدن طرحها متوقف میشد. یا آنکه بهرهبرداری چوب را متوقف میکردیم، اما روال قبلی مدیریت ادامه مییافت تا طرحهای جایگزین تهیه و آمادهٔ اجرا شود. اما این اتفاق نیفتاد و جوگیری غلبه کرد. طرح جنگلداری، طرح مدیریتی است و کل طرحها متوقف شد و به این شیوه توقف اشتباه بود. البته که باید طرحهای جنگلداری قبلی که مبنا و اساس آنها برداشت و تولید چوب است غلط بود، اما مدل مواجهه با آن هم اشتباه بود. درنتیجه طرح دچار وقفه در اجرا شد.
از شرایط فعلی بگویید؟ آیا طرح جدید تدوین شده است و در چه مرحلهای قرار دارد؟
طرحهای قبلی ساده بودند و اساس آنها برداشت چوب بود. در طرح فعلی صحبت از مدیریت پایدار به میان آمد و وقتی صحبت اینچنینی است، باید طرحی باشد که پشتوانه علمی و پژوهشی دقیقی داشته باشد. وقتی صحبت از مدیریت پایدار میکنیم یعنی سه رکن اصلی در آن دیده شده باشد؛ ارتقای شاخص اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی. نمیتوان مدیریت پایدار را در جنگلهایی که مردم از آن استفاده میکنند، بدون حضور آنها در نظر گرفت. نمیتوان گفت فقط شاخص اکولوژیک مهم است، توجه به یک شاخص، پایداری بههمراه نمیآورد. وقتی بهدنبال چنین طرحی هستیم، طبیعتاً نیازمند چارچوب مطالعاتی عمیق و علمی هستیم و باید از شاخصهایی که در دنیا استفاده میشود، بهره برد.
بهاینترتیب، متولیان کار، طرح را به چهار قسمت تقسیم کردند که شامل مطالعات مقدماتی، تغییر دستورالعمل فنی و بعد مرحلهٔ اجرایی بود. بهاینترتیب، باید براساس توان اکولوژی کاربری عرصه را مشخص میکردیم و این تفاوت طرح با طرحهای قبلی است. این کار تحتعنوان فاز نیمهتفصیلی شروع شد و الان برای تمام عرصههای شمال کشور در ۱۰۴ حوزهٔ آبخیز مجموع دو میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار کاربری مشخص شده و نقشه تهیه و ۹ کاربری تعیین شده است. اینکه کدام نقطه کاربری جنگلداری دارد، کجا گردشگری، آبزیپروری یا … است، تعیین شده و در حال حاضر ۷۸ لایهٔ مطالعاتی تدوین کردهایم و بیش از دو میلیون و ۶۰۰ هزار داده به دست آمده است که این دادهها بسیار باارزشند. سال ۹۶ دستورالعملهای فنی نوشته شد و از سال ۹۸ کسب این دادهها شروع شد و تا پایان سال ۱۴۰۱ ادامه داشت.
بهاینترتیب، ما در حال حاضر دادهها را در دست داریم، از این دادهها در عمل قرار است چطور استفاده شود؟
فاز بعدی، فاز تفصیلی است که کارشناسان و متخصصان حوزهٔ جنگل باید وارد عرصه شوند و براساس اطلاعات فاز نیمهتفصیلی برنامهریزی کنند. مثلاً جایی کاربریاش جنگلداری است، طرح متناسب بنویسند، جایی پارک جنگلی است، کارشناسان باید عرصه را ببینند و طرح عرصهٔ گردشگری بنویسند و این برای هر نقطه با نقطهٔ دیگر متفاوت است. ما در حال حاضر در بخش تفصیلی هستیم و در این مرحله، هم منابع مالی نیاز است و هم ظرفیت کارشناسی برای اجرا.
میزان منابع مالی مشخص شده است؟ و آیا از کمک بخشهای خصوصی، تعاونی، دانشگاهی و … هم استفاده میشود؟
منابع مالی پیشبینیشده برای این کار نزدیک به ۶۰۰ میلیارد تومان است، اما تورم در آن محاسبه نشده است. در این بخش، ظرفیت کارشناسی هم مهم است. یکسری شرکتهای دارای رتبهٔ مشخص، تعدادی از دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی و همچنین کارشناسان خود سازمان در این زمینه فعال هستند که باید با این ظرفیتها فاز تفصیلی را پیش ببریم. ما براساس منابع مالی و ظرفیت کارشناسی برنامهٔ پنجساله داریم که در ۱۰۴ حوزه کار شود و در یک سال گذشته کار پیش رفته و بودجه تأمین شده است و توانستیم از ظرفیت شرکتها استفاده کردیم و با شش شرکت مشاوره قرارداد بستیم و با دانشگاههای سراسر کشور ارتباط گرفتیم و از آنها طلب کمک کردیم و در حین بستن قرارداد با دانشگاهها هستیم.
علاوهبراین، برای ۱۲۰ کارشناس داخل سازمان آزمون برگزار کردیم و آموزشی برای آنها در نظر گرفتیم. یک برنامه هم به سازمان برنامهوبودجه دادیم و بهاینترتیب سال اول با پیشبینی ما جلو رفت. البته باید بدانیم که این طرحها بسیار سخت و زمانبر هستند؛ چون در سال گذشته در ۲۳ کار را آغاز کردیم و امیدواریم تا پایان ۱۴۰۴ تمام شود و در کنارش حوزههای دیگر هم شروع میشود. سازمان برنامهوبودجه میگوید همکاری میکند و بودجه را تأمین میکند و ما امیدواریم زودتر از پنج سال کار را به پایان برسانیم. درواقع، مهمترین مؤلفهٔ طرحها توانمندسازی مردم محلی و توجه به ابعاد اقتصادی و اجتماعی در کنار بعد اکولوژیکی است.
چطور قرار است مردم محلی در این طرحها منتفع شوند؟ در حال حاضر یکی از محلهای انتفاع محلیها برداشت چوب است؟
طرحهای برداشت و گردشگری برای جامعهٔ محلی داریم، اما برداشت چوب مدنظر نیست. البته این بهمعنای آن نیست که هیچ درختی در این طرحها قطع نمیشود، چون اگر جنگلی قرار است به شاخص پایداری نزدیک شود، لازم است پایهای را قطع کنیم و نمیشود هیچ درختی قطع نشود؛ اما در قالب طرح و پیشبینیشده است. کارشناسان وقتی وارد عرصه شدند، ممکن است با تودهای برخورد کنند که برای رسیدن به پایداری باید آن را حذف کنند، ولی این کار با هدف تولید چوب نیست. محلیها هم حاضر خواهند بود، آنها باید وابستگی مثبتی به جنگل داشته باشند و در این زمینه توانمند شوند. در این طرح به ارتباط اجرا با تحقیقات و آموزش هم توجه شده است، نکتهای که در طرحهای قبلی مغفول مانده بود و در طرحهای فعلی الزامی است.
در گذشته چندین طرح توسط دانشگاهها اجرا میشد؛ تکلیف این طرحها چه میشود؟ این مراکز علمی و آموزشی در تهیه و اجرای طرح چه اندازه آزادی عمل دارند؟
برخی از دانشگاهها جنگل آموزشی و تحقیقاتی داشتند و در حال حاضر هم با آنها قرارداد تمدید کردهایم. آنها جنگل خود را دارند و ما به آنها گفتهایم که میتوانند طرحهای مناسب برای کارهای آموزشی و پژوهشی خود را در قالب طرح مدیریت پایدار برنامهریزی کنند. هزینهٔ این کار را هم ما میدهیم و دانشگاهها فقط باید برنامهریزی در قالب مدیریت پایدار داشته باشند. ما چارچوبی کلی داریم و میگوییم جنگلهای هیرکانی نباید بهعنوان منبع تولید چوب دیده شود و این کل محدودیتی است که وجود دارد، درصورت رعایت این مسئله، آزادی عمل خوبی خصوصاً در جنگلهای آموزشی-پژوهشی حاکم است.
در دورهٔ قبل از توقف طرحها، شرکتهای بزرگی، چون چوب و کاغذ مازندران یا شفارود گیلان عهدهدار اجرای طرح بودند، تکلیف این شرکتها در حال حاضر چیست و همچنین شنیده شده این شرکتها در مراجع قضایی علیه سازمان منابعطبیعی طرح دعوی کردهاند؛ آیا این خبر صحت دارد و اگر پاسخ مثبت است؟ اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟
شرکتهایی مثل چوب کاغذ نکا و چوکا در حال حاضر هم با ما همکاری دارند و شرکتهایی هستند که طرحهای فنی-حفاظتی ما را انجام میدهند. اما بعد از توقف برداشت چوب در سال ۹۶ که براساس بند پ ماده ۳۸ قانون توسعهٔ ششم بود، برداشت چوب ممنوع و قرارداد این شرکتها معلق شد. در همان قانون پیشبینی شده بود که دولت باید ردیف اعتباری مستقلی برای تسویه حساب با آن شرکتها مشخص کند. این ردیف مستقل آن زمان دیده نشد و باعث شد خیلی از این شرکتها طرح دعوی کنند. برداشت چوب متوقف شده بود و سازمان به همین دلیل بدهی موجود را براساس ریال تعیین کرد و این میزان باید در آن زمان پرداخت میشد، اما بهدلیل نبود اعتبار پرداخت نشد و این شرکتها از سازمان شکایت کردند.
در برخی موارد سازمان محکوم شد و در برخی موارد در حال رایزنی هستیم. امسال خوشبختانه با حدود ۱۷ شرکت تسویه کردیم و حدود شش شرکت هستند که هنوز با آنها تسویه نکردهایم و دچار چالش هستیم. این شرکتها باید بهاندازهٔ قرارداد برداشت چوبی که داشتند پول دریافت کنند و یا چوب زراعتی به آنها بدهیم و دیگر چوب جنگلی نیست و در قالب توافقاتی این موارد انجامپذیر است. البته درست این بود که همان زمان تأمین اعتبار میشد و تسویه حساب انجام میگرفت. بااینحال امیدواریم بهزودی توافق با شرکتهای باقیمانده هم به نتیجه برسد.
ارزیابی دورهای جنگلها که قرار بود سال ۱۳۹۵ انجام گیرد هم بهدلیل تأمین مالی به تأخیر افتاد؟
ما هر ۱۰ سال ارزیابی دورهای برای طرحهای قبلی داشتیم و روند طیشده را بررسی میکردیم. این ارزیابی باید در سال ۹۵ انجام میگرفت، اما متأسفانه نشد. چراکه قراردادی با چند شرکت به رقم شش میلیارد داشتیم، آنها گفتند با این میزان انجام نمیدهند و چندین جلسه با آنها داشتیم و نتیجه نداشت. استدلال آنها این بود که بالای ۲۵ میلیارد هزینه برای ارزیابی میخواهند و ما بهعنوان سازمان دولتی نمیتوانستیم خلاف قرارداد عمل کنیم.
درنتیجه قراردادشان را فسخ و جریمه هم پرداخت کردند. بعد از آن ۵۰ کارشناس درون سازمان را جمع کردیم، از آنها آزمون گرفتیم و به کمک دانشگاه تربیت مدرس آنها را آموزش دادیم و وارد عرصه کردیم. سال ۱۴۰۰ این کارشناسان برای ارزیابی به عرصههای جنگلی وارد شدند و در ماههای اخیر اختتامیه این کار را برگزار کردیم. آنها با پیشرفتهترین روش روز دنیا این کار را به پایان رساندند و جالب این است که از ظرفیت کارشناسی داخل سازمان هم استفاده شد و برای این کار فقط حدود چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان هزینه کردیم که کار ارزندهای بود و ما با انجام این کار در هشت ماه، ۵۰ کارشناس خبره و حرفهای هم تربیت کردیم که اتفاق مهمی بود. از همین تجربه برای تهیهٔ طرحهای مدیریت پایدار میخواهیم استفاده کنیم، ولی در شکل گستردهتر. یکی از مشکلات از گذشته تاکنون این بوده که سازمان جنگلها همهٔ کارها را برونسپاری میکرده و بهاینترتیب کارشناسان داخلی نادیده گرفته میشدند که با این اتفاق مشکل تا حدودی حل شد.
در پایان بفرمایید طرحهای جایگزین جنگلداری فقط برای جنگلهای هیرکانی در دست اجراست و برنامهای برای جنگلهای سایر نقاط کشور ندارید؟
این طرح در حال حاضر برای جنگلهای شمال است، اما باید برای سراسر کشور طرح مدیریت پایدار انجام بگیرد. ما جلسات متعددی در این خصوص داشتیم. طرح مدیریت پایدار در زاگرس، جنگلداری اجتماعی است و در این منطقه هر طرحی که بخواهیم پیاده کنیم، باید با کمک مردم در عرصه باشد. در حال حاضر بهصورت پایلوت در چند استان در حال تهیهٔ طرح هستیم و جلساتی با سازمان برنامهوبودجه برای اعتبار این طرحها داشتیم که نظر مساعدی داشتند. بهاینترتیب، دستورالعمل در حال تهیه است. همچنین کار گروهی در دولت با عنوان «کارگروه احیای جنگلهای زاگرس» وجود دارد. رئیس این کارگروه معاون رئیسجمهور است و در سطح بالایی جلسات برگزار میشود. پیشنهاد شده است استانداران زاگرس و نمایندگان مجلس این منطقه هم در این کارگروه عضو شوند تا بتوانیم از تمام ظرفیتها در این زمینه استفاده کنیم.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت پیام ما، تاریخ انتشار: 19اسفند1402، کدخبر: 101320، payamema.ir