پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۴۲۱۱۸
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۳
پوپولیسم هر روز اشاعه بیشتری می‌یابد. در اقصی‌ نقاط جهان، سختی‌های اقتصادی، ثمرات نه چندان زیاد سیاست‌های همگانی و مشترک بین کشورهای برخی قاره‌ها، معضلات پناهندگی آوارگان و قدرت کاذب آنچه طبقه برتر نامیده می‌شود، کشورها و مجامع متعددی را به سوی پوپولیسم سوق داده است.
شعار سال:

پوپولیسم هر روز اشاعه بیشتری می‌یابد. در اقصی‌ نقاط جهان، سختی‌های اقتصادی، ثمرات نه چندان زیاد سیاست‌های همگانی و مشترک بین کشورهای برخی قاره‌ها، معضلات پناهندگی آوارگان و قدرت کاذب آنچه طبقه برتر نامیده می‌شود، کشورها و مجامع متعددی را به سوی پوپولیسم سوق داده است. از این طریق احزاب و سازمان‌هایی که بیش از سایرین می‌توانند فرهنگ‌های بومی کشورهای خویش را حفظ کنند و اسیر امواج تغییرات نشوند قدرت را در دست گرفته و سایر احزاب را به رده‌های زیردست خود تنزل داده‌اند. اینک در اروپا کشورهای یونان، مجارستان، ایتالیا، لهستان، اسلواکی و سوئیس جملگی پارلمان‌هایی دارند که در تسخیر پوپولیست‌ها هستند و در فنلاند، نروژ و لیتوانی رواج پوپولیسم تا به آن حد زیاد است که دولت‌های ائتلافی این کشورها عملاً در دست پوپولیست‌ها هستند و آنها در اکثریت قرار دارند و سایر احزاب حاضر در دولت زیر سایه پوپولیست‌ها به سختی نفس می‌کشند.

*جلوه ها و قالب‌های تازه
البته پایه‌ها و اهداف پوپولیست‌ها و حتی مدرن‌ترین اقسام آن چیزهای نویی نیستند، چنین فرآیندی پیشتر نیز در برخی کشورهای امریکای لاتین و اروپا مستقر و مشاهده شده بود و اگر تفاوتی وجود داشته باشد، در جلوه ها و قالب‌های تازه‌ای است که شامل حال پوپولیسم مدرن شده و در اشکال و انواع اولیه این سیستم اجتماعی دیده نمی‌شد.

 پوپولیسم چه مدل‌های اولیه و چه نمونه‌های جدید آن مبنی بر رهبری‌های قاطع و متکی بر عواطف ملی و کنار زدن بیگانه و ‌طوفان های چند ملیتی است، پوپولیست‌ها از جریانات چند فکری پرهیز می‌کنند و بر اصالت قوم خویش تکیه دارند و از قبول نظرات سازمان‌های موسوم به متخصصان پیشرفت‌های جهانی ابا دارند و چیزی به نام سیاست‌های موفق ائتلافی چند کشور را نمی‌پذیرند.

 در عین حال تاکتیک‌های کاری پوپولیست‌ها نسبت به گذشته دچار تحول‌ها و تغییراتی شده است. راه و روش آنها این است که به‌جای جدایی‌های سریع و ضربتی از روندهای دموکراسی استفاده می‌کنند که می‌تواند محکومیت جهانی آنها را از سوی آزادیخواهان موجب شود. پوپولیست های مدرن به روش امثال هوگو چاوز مرد اول سابق ونزوئلا و ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان رؤسای جمهوری فعلی روسیه و ترکیه عمل می‌کنند.

ویژگی مشترک این سیاستمداران این بوده که به آرامی و با درایت خاصی از روندهای دموکراتیک فاصله گرفته و قدم به قدم و با کندی حساب شده‌ای ملی‌گرایی شبیه به دیکتاتوری را در کشورهای خویش برقرار ساختند آنها البته براثر فرآیندهای دموکراتیک و انتخابات آزاد در کشورهای خود به قدرت رسیدند اما زمینه‌ها و مقدماتی را جور کردند تا مردم کشورشان به این نتیجه برسند که با مدل‌های دیپلماسی غربی به جایی نخواهند رسید و بهتر است که به‌سوی ملی‌گرایی و بنیادهای محکمی بروند که از نیروی ملی کشورشان نشأت می‌گیرد.
 پیش از آنکه مردم ونزوئلا، روسیه و ترکیه متوجه شوند، سیاستمداران فوق گروه‌های مخالف را خنثی و حاشیه نشین کردند و جامعه‌ای را شکل دادند که ابتدا به باورهای ملی می‌اندیشیدند، روش‌های حکومتی این رهبران وامثال آنها آشکار و ظاهراً ساده است؛ افراد مورد وثوق ملی‌گرا را در پست‌های کلیدی کشور منصوب کنید و بخصوص در نهادهای امنیتی و اقتصادی از این روش تبعیت نمایید و هر پول لازمی را بپردازید تا مطبوعات آزاد و منتقد، خدمتگزار شما شوند و از این طریق یک سانسور پنهانی و غیر رسمی را در این عرصه حاکم سازید.

*تغییر ظواهر
سال‌ها حکومت‌های دموکراتیک در سطح جهان با راهکارها و ابزارهایی از این دست فرو ریخته‌اند و امروز هم پوپولیست‌ها همان روش‌های کاری را به اجرا در آورده‌اند و فقط ظاهر قضایا عوض شده و به‌عنوان مثال ارائه تصویری بسیار منفی از سایر جناح‌های سیاسی نزد افکار عمومی، سیاست عمده‌ای است که از سوی پوپولیست‌ها اتخاذ می شود؛ زیرا از این طریق کشورهای تسخیر شده توسط پوپولیست‌ها عملاً مخالفت را با آنچه روی داده و متلاشی شدن نهادهای آزادیخواهانه را موجب شده، بروز نمی‌دهند.
اگر در سال‌های 1946 تا 1999 چیزی حدود 64 درصد از حکومت‌های دموکراتیک در سراسر جهان از قدرت ساقط شدند به این سبب بود که به‌خواسته قاطبه ملت عمل نکردند و با تأمین نشدن امنیت یا اقتصاد موفق برای آنها قافیه را باختند. اینکه نهادهای دموکراتیک پیوسته در برابر تاکتیک‌های فوق کم آورده و رقابت را به پوپولیست‌ها باخته‌اند، به سبب امیدواری و تأکید بیش از حد بر اصول آزادیخواهی بوده است.
آنها گمان کرده‌اند فرآیندهای دموکراتیک رواج یافته بعد از جنگ جهانی دوم همه آن چیز هایی است که مردم رها شده از مصیبت‌های جنگ جهانی دوم به آن نیاز داشته‌اند حال آنکه مردم پس از دیدن سختی‌های بعد از اتمام جنگ «آزادی» را رها کرده و به‌سوی «معیشت» و «امنیت» رفتند. پوپولیست‌ها معمولاً در جوسازی‌ها هم استادند و هر گاه احزاب حقیقت طلب سعی در افشای روش‌های عوامفریبانه آنها کرده‌اند، بلافاصله آنها را به نوکری کشورهای خارجی متهم کرده و ستون پنجم نامیده‌اند.

*از پرون تا اردوغان
برخورد قاطع با ناملایمات و تأکید بر علایق ملی و بهره‌گیری از محبوبیتی که ناشی از رعایت این اصول است سبب شده وقتی هم که آنان تغییرات اجتماعی بزرگی را به ملت‌های خود پیشنهاد می‌کنند با مقاومت چندانی از سوی مردم مواجه نشوند زیرا مردم می‌پندارند آنها بیش از احزاب سیاسی غم آنها را می‌خورند و در سایه آنها امنیت بیشتر و رفاه هری‌پاتری دارند.
 یکی از نخستین نمونه‌های پوپولیسم توأم با ایده‌های ملایم سوسیالیسم به قدرت رسیدن خوان پرون در آرژانتین در سال 1946 بود. او به این بهانه که رویکرد سیاسی احزاب مختلف این کشور، آرژانتین را به سوی ناامنی می‌کشاند و عارضه چند فرهنگی کشور را خواهد بلعید همه آنها را به گوشه‌ای راند و موج احساسات ملی را بر آرژانتین حاکم ساخت.
 اگر هم به تاریخ اخیرتر رجوع کنیم باید رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه او را در ترکیه مثال بزنیم که در سال 2002 به پیروزی قاطعی در انتخابات ترکیه دست یافتند و در انتخابات بعدی در سال‌های 2007 و 2011 بر آمار و آرای خود افزودند و همین مسأله اردوغان را متقاعد کرده که از هر جهت برای ملی‌تر کردن پایه‌های حکومت خود در ترکیه و سوار شدن بر امواج خواسته‌های ملت صلاحیت دارد و می‌توان این کشور را براساس اصول پوپولیسم از ورطه قراردادهای کم اثر تازه‌ و تعهدات الزامی آن رهایی بخشید.

نه تنها مهار احساسات ملی و قدرتمندانه برخاسته از پوپولیسم کار سختی است بلکه خواه ناخواه به خلق اشکال و فرم‌ها و روش‌های متنوعی از دیکتاتوری‌های ملایم یا تند در کشورهای مختلف منجر شده است. در این سیستم حتی یک فرد بدون حزب هم می‌تواند بر کشورش حکم براند مشروط بر اینکه حس پوپولیستی مردم و احساسات ملی‌گرایانه را وسیله حرکت خود قرار بدهد و از خودمختاری‌های حزبی بکاهد و نگذارد که منشورهای چند فرهنگی و بویژه عادات و روش‌های مهاجران در کشورش به یک اصل تبدیل شود و بر سایر روش‌ها و بویژه منافع ملی بچربد.

*زبان آمار
آمار می‌گوید از 1946 تا 1999 در جریان حاکم شدن کم یا زیاد احساسات ملی‌گرایانه و کنار رفتن عقاید حزبی و گرایش‌های قومی و اجتماعی در سطح دنیا در 44 درصد موارد نوعی دیکتاتوری از درون این ماجراها سر بر آورده و گونه‌ای از حکومت‌های خودکامه و مبتنی بر خواسته‌های یک فرد – به جای یک جریان یا یک حزب- در کشورهای مختلف شکل گرفته است ولی اگر این آمار را هم به‌رغم چشمگیر بودن زیاد ندانیم نمی‌توان درخصوص افزایش میزان این ماجرا تا حد 75 درصد طی سال‌های 2000 تا 2010 ابراز نگرانی نکرد و این را هم یک فرآیند طبیعی و قابل فهم دانست و برخی ضررهای آشکار آن را ندید. در بسیاری از این موارد یک نفر با کمک یک حزب خود و اعضا و منشور کاری آن در کشوری به قدرت رسیده و سپس به آرامی و قدم به قدم به کنار زدن همگنان و همراهانش در حزب پرداخته و خودش صحنه گردان اصلی شده و تبدیل به رهبری پوپولیستی شده است.

*جایگاه و سرنوشت ترامپ
دونالد ترامپ در کجای این هرم قرار می‌گیرد؟ او پوپولیستی است که هر آنچه نقصان در حکومت‌های قبلی امریکا دید، به‌عنوان اهداف اصلاحی خود در نطق‌های انتخاباتی‌اش مطرح کرد و دل مردم رنجور را به دست آورد ولی روزی که وارد کاخ سفید شود برای انجام چیزهایی خلاف آن جریانات ده‌ها قانون دست و پاگیر را دور و بر خود خواهد دید. او به‌واقع تاجری است که می‌خواهد با ایجاد یک موج بزرگ از شور ملی از حاکم شدن خواسته‌های مردم در امریکا پس از سال‌ها جلوتر بودن دو حزب عمده در معادلات این کشور بگوید اما حتی اگر بخواهد حق مردم را بدهد پایه‌های استوار تجاری و سیاسی نباشد در امریکا که لااقل بخش اقتصادی آن‌زاده خود اوست، سد راه وی خواهد شد. او پوپولیستی است که برای ماندن در کاخ سفید باید به آرامی به سیاستمداری تبدیل شود که در تمام نطق‌های انتخاباتی‌اش بد آنها را گفت.


با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 28 آذر 1395 شماره: 6384 : شماره صفحه: 16
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین