پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۶۲۶۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۷

آیا تو همان که می‌نمایی هستی؟

برای دروغ‌های کوچک قانون راهکارهای بزرگ ندارد. آن قدر که ریشه دروغ را کلاً بخشکاند. اما اگر دروغ بزرگ باشد، اگر شرط اصلی و حیاتی نکاح باشد، اگر اساس و مبنای ازدواج بر آن بنا شده باشد، آن وقت است که قانون به کمک‌مان می‌آید تا مجبور شویم با عدم صداقت همسر که مثل خوره به جانمان افتاده عمری زندگی کنیم.

شعارسال: همه‌مان برای ازدواج معیارهایی داریم. ایده آل‌هایی که بعضی هایشان درستند، بعضی‌ها غلط. بعضی‌ها سخت، بعضی‌ها آسان. بعضی‌ها مهم و حیاتی، بعضی‌ها قابل گذشت. بحث خواستگاری که پیش می‌آید خیلی وقت‌ها عشق معیار‌ها را عوض می‌کند. خیلی معیار‌ها هم اصلاً عامل عشق است. یعنی پیدا شدن آنها در این فرد خاص باعث شده تا به او علاقه‌مند شویم و به‌عنوان همسر آینده به او بیندیشیم. حالا وای به روزی که بفهمیم آنکه با او ازدواج کرده‌ایم و کلید قلبمان را به دستش داده‌ایم، بهمان دروغ گفته و آن کسی نیست که می‌نماید...

لیلا بیست و هفت هشت ساله است. زمان زیادی از روزی که پای سفره عقد نشسته و به مردی بله گفته نمی‌گذرد. اما دل خوشی از این ازدواج ندارد. می‌گوید سرش کلاه رفته و علتش هم دارایی پدرش و سادگی خودش است. فرزاد آنچنان همه چیز را برنامه‌ریزی کرده بود که واقعاً نفهمیدیم کلاشی بیش نیست و حالا که دستش برای ما رو شده و من خواهان جدایی هستم می‌گوید باید پول زیادی به او بدهم تا دست از سر من بردارد. نمی‌دانم چه کنم خانوم وکیل. این آدم بی‌شرف شب و روزمان را یکی کرده و روزگارمان را سیاه کرده.به هیچ صراطی هم مستقیم نمی‌شود.

آقای دکتر

عاشق پزشکی بودم. اما متأسفانه استقامت درس خواندن و قبول شدن در رشته پزشکی در دانشگاه را نداشتم. پدرم خیلی هزینه کرد. معلم گرفت و... اما برای قبولی در چنین رشته‌هایی باید درس زیاد خواند و همه فعالیت‌های تفریحی و...را تعطیل کرد. چیزی که من از پسش بر نمی‌آمدم. این شد که از پدرم خواستم من را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستد. پدرم هم با اینکه جدایی از من برایش خیلی سخت بود ولی چون از علاقه من و اینکه دلم می‌خواست خانوم دکتر صدایم کنند موافقت کرد. مشغول انجام کارهای ویزایم بودم که در راهروهای سفارت با فرزاد آشنا شدم. خودش رو پزشک معرفی کرد و گفت برای گذراندن دوره تخصص می‌خواهد به خارج از کشور برود. جوان فوق‌العاده محترم و البته خوشتیپی بود. چشم همه دخترهایی را که در سفارتخانه بودند گرفته بود. اینکه پزشک بود برایم بهانه‌ای شد تا با صحبت کردن به او علاقه نشان بدهم. اصلاً آقای دکتر برای من کلمه جادویی بود. توی سفارت هم همه آقای دکتر صدایش می‌کردند.... خلاصه اینکه باب آشنایی من و فرزاد اینگونه گشوده شد و البته این رابطه خیلی زود پیشرفت کرد. فرزاد خودش را در امور مهاجرت و گرفتن پذیرش و... حرفه‌ای نشان داد. مرتب با هم در تماس بودیم. کمکم می‌کرد. تا اینکه آن قدر بیرون رفتن‌هایمان زیاد شد و آنقدر به هم علاقه‌مند شدیم که خود موضوع اصلی که تحصیل در خارج از کشور بود به طور کامل فراموش شد....

فریب در ازدواج

بالاخره فرزاد به خواستگاری لیلا می‌آید و خودش را دکتر و دانشجوی تخصص معرفی می‌کند. «پدرم گفت لیلا جان بیا با همین آقای دکتر ازدواج کن. آن قدر هم تو را دوست دارد. اگر زن یک دکتر بشوی همه مردم خانوم دکتر صدایت می‌کنند و لازم نیست برای دکتر شدن خودت رو توی دانشگاه‌های خارج از کشور پیر و فرسوده کنی. آن قدر دکتر دکتر کردند، آن قدر به من خانوم دکتر گفتند، آن قدر فرزاد زبان ریخت و جلوی ما تلفنی راجع به مسائل پیچیده پزشکی با دکتر فلانی و دکتر بهمانی حرف زد که کامل دل و دینم را باختم و بالاخره به عقد ازدواج آقای دکتر فرزاد بهرام وند درآمدم.بعد از عقد، بعد از اینکه کادوهای حسابی و قلنبه سر عقد تقدیم آقای دکتر شد. پدرم برایش به‌عنوان کادوی ازدواج ماشین مدل بالایی خرید و آقای دکتر را حلوا حلوا کرد، مدتی به بهانه نزدیک شدن به امتحان‌ها و اینکه کار سخت و دشوار است و پزشکی با جان آدم‌ها شوخی ندارد ناپدید شد و البته وقتی برگشت تبدیل به آدم دیگری شده بود. دیگر حال و حوصله من را نداشت. مدام بداخلاقی می‌کرد و بهانه می‌گرفت. مرتب مجبورم می‌کرد به این بهانه که دانشجو است و امکان کار کردن ندارد از پدرم مبالغ هنگفتی قرض بگیرم. عملاً خرج زندگیش را پدرم می‌داد و ادعا می‌کرد وقتی که درسش تمام شد جبران می‌کند. دوسال با قصه تخصص سر کار بودم تا اینکه ناگهان سر و کله شهرزاد پیدا شد. روزی که آمد در خانمان را هیچ وقت از یاد نمی‌برم. یک دختر بدبخت و ساده مثل خودم البته از من خیلی زرنگتر بود. یک سالی بود که با فرزاد آشنا شده بود توی همان سفارتخانه که من دنبال کارهای ویزای تحصیلم بودم... بله آقای دکتر قلابی کارشان این بود که توی سفارتخانه‌ها دختر‌های جوان را به تور می‌انداختند. شهرزاد برایم گفت که برادرش از اول هم به فرزاد مشکوک بوده تا اینکه یک هفته وقت می‌گذارد و شبانه روز تعقیبش می‌کند و در نهایت می‌فهمد که آقا نه تنها دیپلم هم ندارد بلکه فقط یک آدم لاابالی است که حومه تهران زندگی می‌کند و با استفاده از سر و شکلش از راه اغفال دختران ثروتمند، از آنها اخاذی می‌کند... زمانی که پدرم از ماجرا با خبر شد سراغش رفت و حسابی کتکش زد اما کتک‌ها و داد و بیداد‌ها نه تنها دردی از من دوا نکرد بلکه او را جری‌تر و وقیح‌تر کرد. حالا می‌گوید تو زن رسمی من هستی و تا وقتی که خانه‌ای که پدرت موقع عقد به نامت کرده به نامم نزنی دست از سرت بر نمی‌دارم. ماندم چه کنم خانوم وکیل؟»

تدلیس در نکاح

زندگی لیلا بد جور به هم ریخته است. دروغی که شنیده خیلی بزرگ است. آن قدر بزرگ که اساس عقد ازدواج را زیر سؤال می‌برد و پایه‌های آن را می‌لرزاند، ما حقوقی‌ها وقتی چنین اتفاقی برای کسی می افتد اصطلاحاً می‌گوییم در نکاح تدلیس صورت گرفته است. اما تدلیس در نکاح چیست؟ تدلیس عبارت از عملیاتی که زن یا مرد یا شخص ثالثی انجام داده و موجب فریب در امر ازدواج شود که طبق قانون جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید. تدلیس انواع مختلفی دارد که همه آنها به کسی که فریب خورده اجازه فسخ نکاح نمی‌دهد. مواردی که از نظر قانون فریب در ازدواج محسوب شده و باعث ایجاد حق فسخ می‌شود عبارتند از: اگر هر یک عیوب ذیل هنگام عقد در مرد بوده و زن از آن بی‌خبر بوده است: 1 - جنون (دیوانگی) 2 -خصاء (بیماری جنسی)3 - عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد. 4 - مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد همچنین اگر هر یک از عیوب ذیل هنگام عقد در زن بوده ولی مرد از آن بی‌خبر بوده است: 1 - جنون(دیوانگی)2 - قرن (بیماری جنسی) 3- جذام (بیماری پوستی) 4- برص (بیماری پوستی) 5 - افضاء (بیماری جنسی) 6 - زمین گیری7 - نابینایی از هر دو چشم همچنین هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد به صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد. یعنی در متن عقد نامه نوشته نباشد اما همگان بدانند که مثلاً علت این ازدواج این است که داماد پسر فلان شخص بزرگ مملکتی است.

شرط حیاتی

در مورد لیلا شرط مهم و اساسی لیلا برای ازدواج که معیار انتخاب فرزاد برای همسری او بود پزشک بودن فرزاد بود که هم فرزاد از آن آگاهی داشت و همه جا سعی می‌کرد که از آن استفاده کند و هم چنانچه فرزاد پزشک نبود لیلا هیچ گاه همسر او نمی‌شد. برای اینکه بتوانیم از عدم تحقق چنین شرطی برای فسخ نکاح استفاده کنیم باید شرط کردن صفت به صورت‌های زیرمحقق شود: 1 - بیان صفت به صراحت در ضمن عقد، ذکر شود. مثلاً وکیل زوجه می‌گوید: «موکل خود خانم..... را به عقد ازدواج آقای دکتر.... با مهریه.... درآوردم.» 2- مشخص شدن دختر یا پسر، قبل از عقد به صفتی خاص که عقد هم مبتنی بر آن صفت واقع گردد، مانند آنکه دختر و پسر قبل از عقد برای یکدیگر نامه بنویسند و پسر در انتهای نامه با عنوان دکتر... امضا نماید، یا در صحبت‌های قبل از عقد، دختر یا پسر خود را به دروغ دارای اوصاف خاصی معرفی کنند. 3- در مورد صفت هیچ گفت‌و‌گویی نمی‌شود، ولی بر حسب عرف و عادت عقد بر وجود وصف خاصی نسبت به دو طرف منعقد ‌گردد.

زندان برای دروغگویان

اما اگر کسی دروغ گفت و با دروغ در ازدواج دیگران را فریب داد و این دروغ آن قدر اساسی بود که باقی قسمت‌های ازدواج را کاملاً به خود وابسته کرد دقیقاً چه کار باید انجام داد؟ فرد فریب خورده می‌تواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت 6 ماه الی 2 سال حبس تعیین می‌شود. استفاده از حق شکایت فریب در ازدواج، از زمان اطلاع متقاضی، مبنی بر تدلیس در ازدواج، معمولاً فوری است. در عرف فوریت کوتاهترین زمان ممکن در طرح شکایت فریب در ازدواج یا درخواست فسخ نکاح به‌دلیل تدلیس در ازدواج می‌باشد. جهت طرح شکایت کیفری فریب در ازدواج، دادسرای محل وقوع جرم که در این گونه موارد، دادسرای محل وقوع عقد نکاح می‌باشد، صالح به رسیدگی است. طرح دادخواست حقوقی فسخ نکاح به‌دلیل تدلیس در ازدواج نیز در دادگاه خانواده محل اقامت خوانده، امکان پذیر است.خاصیت طرح چنین دعوایی نیز در این است که شاکی یا محکوم له پرونده فریب در ازدواج، در صورت اخذ حکم قطعی محکومیت طرف مقابل مبنی بر فریب در ازدواج، می‌تواند از دادگاه خانواده، تقاضای فسخ ازدواج و محکومیت طرف مقابل به پرداخت کلیه خسارات و هزینه‌ها را از باب تسبیب دارد. اگر تدلیس در ازدواج از طرف زوجه انجام شده باشد، مهریه به وی تعلق نمی‌گیرد و مکلف به جبران خسارات وارده در صورت طرح دعوا توسط زوج، می‌باشد.شکایت فریب در ازدواج، می‌تواند به استناد محتویات عقدنامه باشد. به‌عنوان مثال در عقدنامه لیلا ممکن است شغل زوج، پزشک درج شده باشد و بعداً مشخص شود که زوج پزشک نبوده و عقد ازدواج بر این اساس شکل گرفته باشد. راه دیگر اثبات تدلیس در ازدواج، شهادت شهود عقد می‌باشد یا اینکه افراد حاضر در جلسه خواستگاری که توافق‌های انجام شده است راه بعدی اقرار مشتکی عنه یا خوانده می‌باشد.

فسخ نکاح

فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب خورده می‌تواند براحتی نکاح را فسخ کند. اختیار فسخ فوری است.بدین معنی که طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند این حق او ساقط می‌شود البته به این شرط که علم به این حق فسخ و علم به فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از این حق لازم بوده به نظر عرف و عادت است. دادخواست فریب در ازدواج باید به دادگاه خانواده هر شهرستان ارائه شود. در مورد فسخ نکاح به دو نحو می‌توان طرح دعوا کرد: الف: ابتدا به محض اطلاع از موجبات فسخ، عقد را خود ذی حق فسخ نماید و به موجب اظهارنامه مراتب اعمال اراده خود را به طرف مقابل اطلاع دهد. سپس با تقدیم دادخواست به دادگاه صدور حکم بر تأیید فسخ را طلب کند. در این حالت از تاریخ اعمال اراده ذینفع، عقد فسخ شده محسوب می‌شود و حکم دادگاه تنها کاشف از این است که اعمال حق فسخ در تاریخ مذکور بدرستی انجام شده است و راه دوم اینکه بدون فسخ عقد با تقدیم دادخواست به دادگاه با برشماری موجب فسخ نکاح، صدور حکم بر فسخ عقد را طلب کند.در این صورت زمانی عقد فسخ می‌شود که رأی دادگاه بر فسخ صادر شود و قطعی گردد تا این زمان عقد معتبر و تأثیر‌گذار بوده و حقوق و تکالیف زوجین نسبت به هم پابرجا است.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار: 22مهر1397 ، کدخبر: 485769: www.iran-newspaper.com


خبرهای مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین