شعار سال: از نیمه دوم دهه هشتاد «اخلاق علم» در ایران مسألهمند شد. پیش از آن، «تقلب در علم» بیشتر وجهی انفرادی داشت تا سیستماتیک؛ اما امروزه مسأله اخلاق علم در ایران به صورت یک مسأله اجتماعی مطرح میشود که کل ساختار علم در ایران را دربرگرفته است.*علم در ایران به شدت سیاسی است و توقعات ایدئولوژی سیاسی از علم نیز فزاینده است. بنابراین، آن بخش بوروکراتیک هم به کمک ساز و کار متقلبانه و هنجارگریزانه میآید. به همین دلیل ما با یک فرآیند ساختارمند فساد در علم در ایران مواجه هستیم.
1. امروزه با رواج انواع هنجارگریزیها در علم مواجه هستیم. «تقلب در علم» و نه «تقلب علمی» به مسأله «اخلاق علم در ایران» بازمیگردد. به نظر میرسد که ما با یک چالش بزرگ در زمینه اخلاق علم مواجه هستیم تا آنجا که میتوان بزرگترین چالش علم در ایران را مسأله «اخلاق علم» قلمداد کرد؛ در این فضا، تقلب در علم، سرقت ادبی، فروش مدرک، ارتقاء متقلبانه، چاپ و نشر مکرر، رزومهسازی، پایانامهسازی، مقالهسازی، استادسازی و... همه ذیل مسأله اخلاق علم در ایران قرار میگیرد.
2. در کتابم با عنوان «اخلاق علم در علوم اجتماعی ایران» که با همکاری خانم معصومه قاراخانی تدوین شده، مسألهمند شدن اخلاق علم را از نیمه دوم دهه هشتاد تشخیص دادیم. پیش از آن، «تقلب در علم» صورت میگرفت اما بیشتر وجهی انفرادی داشت تا سیستماتیک؛ اما امروزه مسأله اخلاق علم در ایران به صورت یک مسأله اجتماعی مطرح میشود که کل ساختار علم در ایران را دربرگرفته است.
واقعیت این است که تا زمانی که مسأله اخلاق علم که به روحیه و اخلاق کنونی ایرانیان بازمیگردد، حل نشود، مسأله اخلاق علم در ایران همچنان حلنشده باقی خواهد ماند. این مسأله، لزوما برآمده از درون دانشگاه نیست بلکه ممکن است سر ریز نهادهای دیگری باشد که به دانشگاه هم نفوذ کرده است، برای مثال، کودکانی که در فرآیند جامعهپذیری علمی رشد کرده و وارد دانشگاه میشوند، عملا جامعهپذیری اولیهشان به آنان برای طی کردن طریق راستی علمی کمک چندانی نمیکند. شرایط اجتماعی، آنان را به سمتی سوق میدهد که عملا در چارچوبی مغایر با اخلاق علم پیش روند.
3. دانشگاهها از بررسی و کنترل خودکاوانه مسأله اخلاق علم ناتوان هستند، چون در مسیری پیش میروند که بطور سیستماتیک و نظاممند مغایر با اخلاق علم است. جایابی در دانشگاهها با توجه به تخصص افراد صورت نمیگیرد، برخی افراد با رانت خاصی در دانشگاه استخدام میشوند و اساسا پوزیشن دانشگاهی تبدیل به یک «موقعیت تبلیغاتی» شده است. از این رهگذر، برخی از علم برای رسیدن به قدرت، شهرت یا منابع اقتصادی بیشتر سوء استفاده میکنند.
اگر چه افراد، به اختیار دست به چنین اقداماتی میزنند که مغایر با اخلاق علم است ولی چون، این شیوه (تقلب در علم) به شکل یک رویه عادی در نهادهای علمی ایران درآمده است، عملا گریزی از آن نیست. به همین دلیل، ریشه تقلب در علم را میتوان در تبانی بین کنشگرانِ مستعدِ هنجارگریزی و ساز و کار تسهیلکننده تقلب در نمادهای سیاستگذار ردیابی کرد. کنشگران، در سیستم عاقلانه تقلب کرده و عاقلانه مقاله و کتاب میسازند.
4. در کتاب «اخلاق علم در علوماجتماعی ایران» تقلب در علم، پیامد سیاستزده شدن علم عنوان شده است. واقعیت این است که علم در ایران به شدت سیاسی است و توقعات ایدئولوژی سیاسی از علم نیز فزاینده است. بنابراین، آن بخش بوروکراتیک هم به کمک ساز و کار متقلبانه و هنجارگریزانه میآید. به همین دلیل ما با یک فرآیند ساختارمند فساد در علم در ایران مواجه هستیم. این ساختارها از بین نمیروند به خاطر اینکه کنشگرانی پایایی این فسادها را تضمین میکنند و بسیاری از این کنشگران متقلب از رویههایی که در آنها امکان تقلب وجود دارد، سوء استفاده کرده و از این رویهها استقبال میکنند.
5. امروزه رویههای تقلب در سطحی گستردهتر و به صورتی ساختاری و نهادی یاریرسان تقلب در ایران است؛ مثلا وقتی عضو هیأت علمی به تعداد کافی نداریم اما مجوز دوره دکتری میگیریم، خود مصداق تقلب است. اینها همگی نوعی هنجارگریزی است. این امر نشان میدهد که کنشگر از این ساخت فسادانگیز حمایت کرده و آن را بازتولید میکند. بنابراین، به هیچ عنوان امکان برونرفت از این چرخه تا زمانی که کنشگر آن را حفظ میکند، وجود ندارد.
ما یک اصل ساده در جامعهشناسی داریم که اگر در جامعه مسألهای «فردی» است، باید فردی با آن برخورد کرد ولی وقتی مسأله «اجتماعی» است باید راهکارها، اجتماعی باشد. بنابراین، تحول در ساختار وزارت علوم بر پایه دو چیز است؛ نخست، تحول قواعد وزارت علوم و دوم جهانیسازی و استانداردسازی آن. البته این کار سختی است چون باید جراحی گستردهای صورت داد. البته بدین معنا نیست که وزارت علوم، عامدانه این قواعد را برای تقلب وضع کرده است، بلکه وزارت علوم پیشبینی کرده تا قواعدی را برای تسهیل کار علمی و ارتقاء سطح آن وضع کند. اما در گذر زمان کنشگران این قواعد را برای رسیدن به منافعشان اختیار کردند و حال، وزارت علوم باید پایش قواعد، سیاست و نظام توزیع منابعش را در دستور کار خود بگیرد. وقتی وزارت علوم این کار را پیش بگیرد، تعداد قواعدی که به تقلب در علم دامن میزند، کاهش پیدا میکند.
6. تقلب در علم، میتواند کل زیرساخت یک جامعه را هدف بگیرد؛ نظام سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و توسعه را متوقف کند. بنابراین، برای اینکه این چرخه از بین برود باید از کنشگران اخلاقمند دعوت به همکاری کنیم و سپس این کنشگران را با ضمانتهای اجرایی حمایت کنیم. تنها مکانیسمی که میتواند به ایجاد چنین چرخه اخلاقمندی کمک کند، فقط تکیه بر «اجتماعات علمی» است.
اخیرا پژوهشی را بطور مشترک با دکتر معصومه قراخانی و مرحوم دکتر قانعیراد، زیر عنوان «انجمنهای علمی و اخلاق علم در ایران» انجام دادیم و پرسش ما این بود که چقدر انجمنهای علمی میتوانند اخلاق علمی را پایش و کنترل کنند؟ متوجه شدیم از آنجا که خود این انجمنهای علمی هم مدارک و مجوز خود را از وزارت علوم میگیرند، خود نیز درگیر این چرخه نادرست هستند. آنها هم در این چرخه معیوب قرار گرفته و گرفتار بیحاصلی شدهاند.
واقعیت این است که تحول در نظام علم در ایران منوط به تحول در جامعه ایرانی و تحول در نوع نگاه ایرانی به علم است که خود پروسه گستردهتر و طولانیتری دارد و باید برای تحقق بخشیدن به آن برنامههای بسیاری را در دستور کار قرار داد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ایران آنلاین ، تاریخ انتشار 13 آبان 98، کد خبر: 488598، www.ion.ir