شعار سال:
نویسنده: محمدحسین بنا
سالها پیش وقتی برای اولین بار در دوره کارشناسی رشته فیزیک با نظریه مکانیک کوانتوم مواجه شدم استادی که از او بسیار آموختم در کلاس درس و در مقابل سیل پرسش دانشجویان کلاس از ابعاد هستیشناسانه و معرفتشناسانه این نظریه و تصویر عالم از منظر مکانیک کوانتومی به مزاح جملهای گفت که بعدها و در چندین سال زیست علمی در رشته فیزیک نظری در ایران متوجه شدم در ورای این جمله رویکردی خاص به آموزش فیزیک نظری در ایران حاکم است. استادمان در کلاس درس گفت که «پرسیدن سؤالهای فاندمنتالیستی ممنوع!» و به نقل از یکی از فیزیکدانان مهم قرن بیستم گفت که «شات آپ اَند کلکیولیت!»
این جملات هرچند به مزاح بیان شد اما درواقع بیانکننده حقیقتی تلخ در آموزش و پژوهش علوم در ایرانزمین است. حقیقتی که برآمده از نگاه فلسفی خاصی به علم و معرفت و دانشگاه است و همین نوع نگاه فلسفی به علم با کلیدواژه فلسفه زدایی از علم، نوعی خاص از آموزش و پژوهش را در دانشگاه ایرانی و در رشتههای علوم پایه ایجاب کرده است.
البته این امر مختص به دانشگاه ایرانی نیست و در دنیا هم تا حدودی همین نگاه خاص جریان حاکمی تشکیل داده است که آموزش و پژوهش علوم را متأثر کرده است. اما از آنجا که نوعاً معضلات جهان توسعهیافته در جهان توسعهنیافته بهصورت بحران بازتولید میشوند، این تلقی ویژه از علم و معرفت علمی در ایران منجر به وضعیتی بهمراتب بدتر در آموزش و پژوهش شده است. وضعیتی که عملاً تا حدود زیادی ما را از نظریهپردازیهای جدی و اساسی در علوم پایه دور کرده است.
آموزش و پژوهش علوم پایه مخصوصاً حوزه فیزیک نظری در ایران مبتنی بر این نگاه است که ما در علم صرفاً به دنبال ساختن مدلهای محاسباتی و فرمولبندی ریاضی از پدیدارهای عالم هستیم که اولاً این مدلها باید قدرت توجیه نتایج مشاهدات پیشین را داشته باشند.
ثانیاً این مدلها باید قدرت پیشبینی نتایج مشاهدات و آزمایشهای انجامنشده را هم داشته باشند و بر این مبنا ما میتوانیم رفتار پدیدارهای عالم را پیشبینی و کنترل کنیم.
در این نگاه از علوم نظری مثل فیزیک انتظاری نمیرود که در مورد عالم معرفتی برای ما حاصل کنند، یا بهعبارتیدیگر معرفت نسبت به عالم به توانایی ساختن و کار کردن با مدلهای ریاضی برای پیشبینی رفتار پدیدههای عالم بهمنظور کنترل آنها تقلیل پیداکرده است.
در این طرز تلقی، آگاهی ما از عالم به دانستن روابط ریاضی بین متغیرهای کمی قابل اندازهگیری عملیاتی محدود میشود و عملاً هیچ تصویری ورای فرمولبندی صوری از متغیرهای کمی عالم برای ما حاصل نمیشود.
این رویکرد خاص به علم و معرفت علمی فرآیند آموزش فیزیک نظری در ایران نتایج متعددی دارد. یکی از مهمترین این نتایج پرداختن افراطی و بیمنطق به ریاضیات در آموزش فیزیک نظری است.
توضیح اینکه فیزیک پساارسطویی از آغاز و پس از نظریات گالیله و دکارت با ریاضیات عجین و آمیخته بوده است و مهمترین کتاب تألیف شده در فیزیک که اساس این علم را در دوران جدید شکل داده است کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی نیوتن است.
اما این رابطه و نسبت بین ریاضیات و فیزیک در بین فیزیکدانان بزرگ و در آموزش رسمی فیزیک کمتر باعث غلبه و تقدم ریاضیات بر فیزیک نظری شده است، اما امروزه در آموزش فیزیک نظری در ایران عملاً ریاضیات تا حدی نقش محوری پیداکرده است که بر فهم فیزیکی پدیدارهای عالم اولویت دارد و درنتیجه غلبه این نگاه ریاضی محور فهم عالم فیزیکی تبدیلشده است به فهم فرمولبندی صوری مدلهای ریاضیاتی توصیف کننده طبیعت و عملاً فهم فیزیکی به ریاضیات تقلیل پیداکرده است.
یکی دیگر از نتایج مهم غلبه این نگاه به علم در آموزش و پژوهش فیزیک در ایران سرگرم شدن به محاسبات و شبیهسازیهای کامپیوتری بدون توجه و فهم عمیق و بنیادی نظریات فیزیکی است.
هرچند محاسبات پیچیده ریاضی و شبیهسازیهای کامپیوتری، شرط ضروری پیشرفت نظریهپردازی در فیزیک است ولی در غیاب نگاه هستیشناسانه و معرفتشناسانه به نظریات فیزیکی بهعوض اینکه این محاسبات در خدمت پیشرفت نظریهپردازی قرار گیرند، جای کار اصلی فیزیکدانان و دانشجویان این رشته را میگیرند و نتیجه این مسئله تبدیلشدن فیزیکدانان نظری به تکنسین و متخصص شبیهسازی کامپیوتری و محاسبات ریاضی است.
نتیجه مهلک نهایی این تلقی از علم در پژوهشهای فیزیک نظری در کشور ما عدم نظریهپردازی درجه اول و مستقل در مرز پیشرفت این دانش است. علت این امر این است که نظریهپردازی مستقل در علوم نظری فرع بر مسئله واقعی داشتن و دغدغه جدی داشتن نسبت به فهم عمیق عالم است و در غیاب این دغدغه و فقدان این فهم کار پژوهشی مستقل در مرز دانش شکل نمیگیرد و حداکثر فعالیت علمی ما در ایران در این حوزه حرکت در حاشیه نظریههای مطرح و نوعاً جریان اصلی و غالب است و امکان هرگونه بدیلاندیشی و نظریهپردازی مستقل در این شرایط منتفی است.
در آخر باید به این نکته اشارهکنیم که این تعریف از فعالیت علمی ریشه در تحولات فلسفی و معرفتیای دارد که در چند سده اخیر در اروپا حاصلشده است. یکی از مهمترین تحولات بنیادین در فکر فلسفی حذف غایتاندیشی از حوزه تفکر آدمی است که ثمره آن در علوم طبیعی بیتوجهی به بحث مهم علت غایی است.
این فرآیند در ادامه سیر تحول خود از علل اربعه ارسطویی توجه را تنها علت صوری محدود کرده است و درنتیجه امروزه در فیزیک نظری تنها صورتاندیشی و نظریهپردازی حول علل صوری موضوعیت دارد. یکی دیگر از این تحولات مهم معنازدایی از عالم مادی و فیزیکی است، دیگر در عالم جدید پدیدارهای فیزیکی به هیچ معنایی ورای خود ارجاع نمیدهند و عالم طبیعت یکسره بیشعور و فاقد هرگونه معنا در نظر گرفته میشود.
تقریباً همزمان با این اتفاق بود که در تحولی دیگر هدف از شناخت طبیعت و دانش به عالم به قدرت تصرف و کنترل عالم محدود شد و دیگر چنین نبود که شناخت عالم نتایجی داشته باشد که یکی از آنها ایجاد قدرت باشد، بلکه ایجاد قدرت بهعنوان غایت علم شناخته شد.
یعنی دیگر آن چیزی علم بوده که قدرت زا باشد و بین علم و قدرت نوعی اینهمانی برقرار شد. درنتیجه معنازدایی از عالم و تبدیلشدن علم به قدرت تصرف در عالم نگاه کمی به عالم مادی تثبیت شد و دیگر اعیان مادی چیزی جز حرکت و امتداد نبودند.
خود این نگاه محمل ورود بیشازپیش ریاضیات به فیزیک را فراهم کرد. درنتیجه همه این تحولات و برخی اتفاقات مهم دیگر رویکرد تکنیکمحور به علم غلبه پیدا کرد و به عبارتی علمی به وجود آمد که در بنیان و بنیاد خود تکنیکال است.
ثمره این تکنیکمحوری همین تعریف متفقعلیه از علم است که در ابتدا به آن اشاره شد. البته در خود مغرب زمین هنوز هم مهمترین تحولات نظری و پیشرفتهای علوم به دست دانشمندانی صورت میگیرد که هرچند تکمیلکننده پازل علم تکنیکمحور هستند اما بهصورت شخصی دغدغههای جدی برای فهم عالم دارند و نیروی پیشران نظریهپردازی در مورد عالم به دوش همین دانشمندان است که حقیقتاً عابد معبد علم هستند.
ولی وقتی این تعریف از علم به دانشگاه ایرانی منتقل شد ثمره آن معضلاتی است بهمراتب پیچیدهتر از معضلات این تعریف در موطن اصلی علم جدید یعنی مغرب زمین. امروزه علوم نظری در دانشگاه ایرانی خیلی بیشتر از دانشگاههای عالم توسعهیافته اسیر غلبه نگاههای پوزیتیویستی تکنیکبنیاد به علم است و به همین دلیل در حوزههای علوم پایه نظری ما فعالیت مهمی در مرز دانش نداریم و صرفاً با مقاله بازی به کارهای درجه دو و درجه سه میپردازیم.
منابع:
- فلسفههای قارهای علم؛ گری گاتینگ؛ مترجم: پریسا صادقیه
- فیزیک و فلسفه؛ جیمز جینز؛ مترجم: علی قلی بیانی
- دین و نگرش نوین؛ والتر ترنس استیس؛ مترجم: احمدرضا جلیلی
- دریای ایمان؛ دان کیوپیت؛ مترجم: حسن کامشاد
- دین و علم؛ ایان باربور؛ مترجم: پیروز فطورچی
- دین و نظم طبیعت؛ سید حسین نصر؛ مترجم: انشاالله رحمتی
- فیزیک، فلسفه و الهیات؛ ویلیام شتوگر، جورج کوین؛ مترجم: دکتر همایون همتی
- تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر؛ مهدی گلشنی
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت بردار،تاریخ انتشار:24آذر1398،کد خبر:--- ،bordarensani.ir