شعار سال: پاییز نود وهشت هم در روزهای غبارآلود تهران به ایستگاه پایانی رسید و در آستانه شب یلدا قرار گرفتهایم تا این شب مردم را چند ساعتی در بسیاری از شهرهای بزرگ و صنعتی کشور در هوایی دودی به خود مشغول کند. درازترین شب سال در فرهنگ ایرانی یلدا نام گرفته است و امشب آن شب است، شبی که پاییز، در هر ثانیه از ما رد میشود و میگذرد.
امشب که هوای سربی و آلوده در پشت در خانهها کمین کرده است، همان شب طولانی است که پیشینیان ما از آن به عنوان شب زایش خورشید و نور یاد میکردند و آن را جشن میگرفتند. سالها که نه قرنها ایرانیان یک دقیقه طولانیتر بودن آخرین شب پاییز بیدار میماندند، فال میگرفتند، شادی میکردند و میخندیدند و تنقلات میخوردند. اگرچه شب یلدای امروز و نسل ما به قشنگی یلدای پیشینیان و گذشتگان نیست، اما هنوز میشود بوی یلدا را از کوچه و خیابانهای شهر احساس کرد.
امروز کوچه و خیابانهای یلداییترین لباسهای خود را پوشیدهاند تا آمدن فصلی سرد را فریاد بزنند. در گوشهای از میدان نیسان آبی رنگ با انارهای دانهدرشت سرخاش، انارش را فریاد میزند، آن سوتر در مغازه میوهفروشی هندوانهها برای اعزام به منازل به خط ایستادهاند، آجیل و پستههای ناامید از توان خرید مردم، در پشت شیشههای آجیلفروشی بر روی مردم لبخند میزنند تا شاید دستی از آستین برون آید و آنان را از دنیای آجیلها بردارد تا یکهتازی آنان نیز در مهمانیها آغاز شود. مردم نیز اگر چه جیبشان نسبت به سالهای قبل کوچک و کوچکتر شده است، اما برخی در تکاپو هستند تا حداقل بخشی از آیین یلدا را به خانه ببرند تا بییلدا نمانند.
اگر چه اسم شب چله یا یلدا قرنها با شادی و سرور گره خورده است، اما یلدای دودی امسال و حتی چند سال گذشته نیز تا حدودی از این عنوان تهی شده است. در یلدای ۱۳۹۸ خورشیدی و در شرایطی که میتوان ادعا کرد تقریبا هیچ چیزی سر جای خودش نیست، سخن از جشن و سرور و شادی کار سختی است، اما ما میخواهیم خلف عادت کنیم و امروز به کلمات بگوییم برای یک شب هم شده است از گرفتاریهای مختلف اقتصادی و اجتماعی چیزی نگوید، از بنزین سه هزار تومانی و هوای سیاه حرفی نزند، از سفرههای بیمیوه و آجیل هیچی نگوید و در مقابل مشکلات اقتصادی مردم و تنگناهای معیشتی و هزار و یک درد دیگر سکوت کند تا برای یک شب هم شده به شاد زیستن اندیشه کنیم، از صفحه کیبورد و انگشتانمان که به نوشتن دردها خو گرفتهاند، اجازه خواستهایم نوشتههایمان مانند عکسهای اینستاگرامی رنگی و پر زرق و برق باشد تا شادی و لبخند در وقت اضافه را تجربه کنیم و نگذاریم مشکلات، مراسم سنتی، چون شب یلدا را از حافظه ما پاک کند.
اگرچه حجم انبوه مشکلات قلقلکمان میدهد، اما بر عهد خود هستیم و مینویسیم در میان حجم انبوه اندوه، یلدا فرصت خوبی برای تمرین شادی است، برای دورهمیهای خانوادگی و سرکشی به بزرگان که خیلی سال است رنگ باخته و از اولویت خارج شده است. این فرصت ناب در فرهنگ ایرانی سابقهای دیرین دارد و شایسته است در هر موقعیتی همگان برای پاسداشت این فرهنگ و رسم کهن احساس وظیفه کنند و آن را از کمرنگ شدن و محو شدن نجات دهند تا این اندک بهانه شادی نیز از دست نرود.
امید به زندگی و شادمانی کردن از دیرباز در فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه داشته است و روح سرشار از نشاط ایرانیان همیشه به دنبال آن بوده که لحظات خاص را برای شادی کردن شکار کند، حتی فراز و فرودهای مختلف تاریخ نیز نتوانسته بر این روحیه ایرانیان تاثیر بگذارد و حس شاد بودن و شادمانه زیستن را از آنان بگیرد.
در این میان برخی از اقوام و قشرهای ایرانی توانستهاند تهدیدها و چالشها را نیز به فرصتی برای شاد زیستن تبدیل کنند و این خصلت ایرانی بودن را برجسته سازند. همین خصلت به ایرانیها کمک کرده است تا در بزنگاههای سخت تاریخی بر سیاهیها چیره شود و حتی شادی و سرور را از دل سیاهیها بیرون بکشد تا به روزهای عادی رنگ و بوی متفاوت بدهد.
شاید اگر پیشینیان ما مردم ناامید و مایوسی بودند این شب طولانی را به خاستگاهی برای غمبار بودن و یاس تبدیل میکردند، اما ایرانیان با شادی کردن دراین شب، آن را مقهور روح لطیف خود کردهاند و شبی طولانی و تاریک را به یکی از زیباترین شبهای سال تبدیل کردند.
اگر چه امروز ما مانند روزگار پیشینیان ما نیست و حال و هوای شب یلدا مانند سالهای دور نیست، اگرچه شاید کمتر خانوادهها به فکر برگزاری کامل این مراسم باشند، اما این سنت قشنگ را به دست فراموشی نسپاریم. یلدا بهانهای است برای با هم بودن و شاد بودن با هم. پس شاید اصلاً امروز باید بیشتر به آن توجه کنیم. امروز که همه از هم دورتر شدهایم. امروز که بیشترمان غمگین حال خوب را از یلدا بخواهیم. یلدا دقیقهای بیشتر و طولانیتر از دیگر شبهاست، شاید برای همراهی بیشتر.
ما هم علیرغم تمام مشکلات به تاسی از پیشینیان میتوانیم از دل مشکلات این روزها شادی را جستوجو کنیم، اگر سفرههایمان مانند عکسهای اینستاگرامی رنگی نیست، میتوانیم فال بگیریم و به غزلهای حافظ دل ببندیم. دیوان حافظ هم منتظر است. منتظر تفالی و گوش سپردن به شعرهای جانبخش آن. میتوانیم یک شب، فقط یک شب، نگران گرانی، قسطهای عقب افتاده، بنزین ۳۰۰۰ تومانی و ... نباشیم. زندگی پایانی ندارد پس بیایید کمی شاد باشیم.
یلدا بهانهای است برای با هم بودن، یلدا دقیقهای بیشتر و طولانیتر از دیگر شبهاست، برای همراهی بیشتر، اما باید توجه داشت که یلدایی که زمانی بهانهای بود برای با هم بودن، دلیلی برای دور شدن از هم و بهانهای برای فخرفروشیها نشود. به گواه تاریخ ایرانیان در این شب حتی دست نیازمندان را میگرفتند و آنهایی که بضاعتی داشتند، شادی خود را با شادی همسایگان تهیدست یا غمگین تقسیم میکردند و سعی داشتند که یلدا را به هر بهانهای بر سر سفره همنوعان خود بنشانند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی، تاریخ انتشار: 30 آذر 1398، کدخبر: 68770 ، www.hamdelidaily.ir