پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۹۴۵۴
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۶
پس از پخش سریال پایتخت 6 انتقادهای فراوانی از این سریال صورت گرفت و برخی این سریال را یک سریال ضد فرهنگی دانستند، در متن پیش رو چهار یادداشت انتقادی در این رابطه پرداخته ایم.

شعار سال :

یک سریال تا چه حد باید توهین‌آمیز باشد تا لب به انتقاد بگشاییم؟

 سریال "پایتخت" که در چندسال گذشته توانسته است جای خالی آثار فاخر سینمایی را در رسانه ملی ایران پر کند با محوریتی بنام "خانواده" شکل گرفت و به همین خاطر در بین مخاطبان تلویزیون با اقبال خوبی همراه شد؛ از حق نباید گذشت که در جریان این سریال (بجز فصل ۶) مفاهیم ارزشمندی همچون "احترام به والدین" و "ضرورت حفظ کیان خانواده" در قالب روابطی که بین کارکترهای باباپنجعلی، نقی و خانواده‌ی او تعریف شده بود، به ظهور نشست و تحسین‌های فراوانی از جانب کارشناسان فرهنگی برانگیخت‌.

 با اینحال فصل ۶ سریال پایتخت ثابت کرد که ادعای بلوغ هنری در سینمای ایران همچنان یک شعار توخالی‌ست؛ غرض‌ورزی سیاسی و انتقام‌جویی‌ بچه‌گانه آنهم با سوءاستفاده از ظرفیت رسانه ملی، هنوز بخشی از جوهره‌ی سینماگران ایران است.

 شاید مهمترین عاملی که سریال پایتخت را اینچنین به خفت میکشاند و باعث میشود در جهت تخریب هویت خود گام بردارد، برخی غرض‌ورزی‌های سیاسی باشد که بحث در مورد آن مجال دیگری میطلبد فقط در همین حد باید اکتفا کرد که سازندگان سریال پایتخت ۶، نشان دادند که احترام به سلیقه‌ی مخاطب برای آنان پشیزی ارزش ندارد و چنانچه به منافعشان خدشه‌ای وارد شود، بدون هیچ تعارفی رنگ عوض میکنند و ساز خودشان را میزنند.

 پیش‌تر در مورد دیالوگ‌های توهین‌آمیز و رفتار ضدفرهنگی شخصیت "بهتاش" نسبت به مادرش "فهیمه" و پدرش "بهبود" انتقادهایی مطرح شد؛ همچنین در مورد "تعمیق فرهنگ دروغگویی" در این سریال مطالبی منتشر گردید اما در قسمت نهایی این سریال که شب گذشته پخش شد، حتی به دوران هخامنشیان هم رحم نکردند.

 در پایتخت ۶ بهتاش به ارسطو میگوید: "این چه لباس خزوخیلیه که پوشیدی، مثل سربازای هخامنشی شدی..."

 زمانی که بیشتر ملت‌های دنیا برهنه و غار‌نشین بودند، ایران بر بلندای تمدن جهان ایستاده بود‌. حال چه شده که سازندگان یک سریال وهن‌آمیز به پشتوانه چند نظرسنجی‌ِ خیالی به خود اجازه میدهند که تاریخ پرافتخار یک ملت را چنین به استهزا بکشانند؟


سقوط پایتخت

 شاید به جرات بتوان ادعا کرد یکی از موفق ترین و پر بیننده ترین فیلم های چند سال اخیر کشور سریال پایتخت* به کارگردانی سیروس مقدم و نویسندگی خشایار الوند بوده است اما تغییر نویسنده این سریال ، آن را از آسمان آفتابی سوریه با مخ در خاک خشک و بی آب و علف سومالی زمین کوبید.

 با یک مقایسه عامیانه نه کارشناسانه درباره پایتخت های گذشته و قسمت ششم آن ، به راحتی میتوان تفاوت تهیه کننده ارزشی (سازمان فرهنگی اوج) را با تهیه کننده غیرارزشی امسال(فروردین ۱۳۹۹) به وضوح مشاهده کرد.

 در *پایتخت ۵* تبلیغ استقامت ، مبارزه با داعش، جانفشانی برای حفظ حریم خانواده ، احترام به پدر و حتی عکس پدر(بهبود) ، افتخار قهرمان ملی ، توجه و خدمت به پدر پیر ، غرور ملی ، خواندن نماز در شرایط سخت ، احترام به شعائر دینی و ساده زیستی به نمایش درآمد اما در *پایتخت ۶* تبلیغ دختر بازی ، حرمت شکنی نسبت به والدین و بزرگترها ، ایستادن مقابل پدر و مادر ، بد دهنی ، خانه مجردی ، دست بلندکردن روی بزرگتر ، فساد در فضای مجازی ، نگهداری از حیوانات خانگی ، سودآور بودن مواد مخدر ، زندگی لاکچری ، پول پرستی ، رقص و آواز ، آلودگی صوتی ، عملهای زیبایی ، تزریق ژل و بوتاکس ، خالکوبی های نامتعارف و پنهان کاری جوانان مقابل والدین به تصویر کشیده شد.

 باتوجه به همه این نقص ها از مدیران صدا_و_سیما دوستانه استدعا داریم برای ساخت قسمت آخر این سریال حتی اگر بهترین مسائل اخلاقی را هم رعایت کنند هزینه ای برآورد نکنند.

 حال برای اینکه تا حدودی ذهنیت شما عزیزان خواننده با حقایق پشت پرده این قسمت از سریال پایتخت همسو شود به گوشه هایی از آن اشاره میکنم:

ارسطو عامل* که حمل کننده ضریح و گلدسته بود و همه را با افتخار برای زیارت امام رضا علیه السلام می برد حال برای چک برگشتی به زندان افتاده میشود حامل موادمخدر.


و مدام از علائم گروهای شیطان پرستی استفاده میکند

نقی معمولی* با ایجاد جای مهری بر پیشانی هم نیروهای ارزشی را مسخره میکند هم با رفتارهایش به سخره میگیرد. ضمن اینکه پس بازگشت از مکه ، بهتاش که در تمام قسمت های سریال مبلغ فساد اخلاقی است موقع توزیع *آب زمزم تبرکی* با اصطلاح *مشروب_خواران* و به شکلی که ساقی گری بزم شراب را القا کند به ارسطو عامل میگوید برای من سر پر بریز ، برا بقیه ته استکانی.

هما* که درتمام قسمت های قبلی سریال اسطوره زنی درست کار و پاک است دراین قسمت به نقی درباره سفر دخترهایش برای اردوی رزمی و مسائل دیگر چندین بار دروغ میگوید و مخفی کارهای زیادی دارد.

بهتاش* که حرمت دایی خود (نقی) ، مادرش ، ارسطو و بقیه را نگه نمیدارد مدام باوجود مخالفت مادرش جلوی او با دخترهای مختلف ارتباط میگیرد ، بزرگترهایش را به اسم صدا میزند ، شوخی های رکیک و خلاف ادب میکند و هنرش فقط رقاصی و چشم چرانی است.

سارا و نیکا* دخترهای نقی که بدون اجازه پدر و مادر آب هم نمیخوردند دراین قسمت خود سر شدند ، بی اجازه پدرشان به اردو می روند و به نصاب ماهواره سفارش کار میدهند.

رحمانرحی و  برادران رحمت* که در قسمت های قبلی آدم های ساده ای بودند و به برادر بزرگشان احترام خاصی میگذاشتند ، دراین قسمت تریاکی شده و رحمت را کتک میزنند.

فهیمه* که زنی ساده و با اخلاق بود ، دراین قسمت ناگهان میشود زنی قرتی.

جمیله همسر تقی* که تا این قسمت خبری از او نبود ناگهان میشود بزن بهادر و راه به راه شوهرش را کتک میزند.

بهروز* پسر کوچک خانواده آقای فریبا که بسیار پرخاشگر و در توهین به بزرگترها و خبرچینی بعداز بهتاش نفر اول است.

 تغییر شدید محتوایی در قسمت ششم سریال پایتخت و انتخاب نویسنده ای به نام آرش عباسی که گرایش نرمی به سوی *#جریان_اصلاحات* دارد مرا یاد انتخاب اشتباه سال ۹۶ ریاست جمهوری می اندازد که با رای دادن به *#حسن_فریدون(روحانی)* جامعه به نابودی کشیده شد.

 اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


عقده های عقیم مانده در پایتخت!

 سریال پایتخت بصورت عقیم و ناتمام، پایان یافت البته داستان خاصی هم نداشت ڪه ناتمام مانده باشد! درباره ضعف محتوا و سناریو و نویسندگی این سریال سخن بسیار است اما نڪات اساسی، چیزهای دیگری هستند. در ادامه 5نڪته اساسی در تحلیل پایتخت بیان می شوند:

آقای تنابنده سابقه تمسخر احڪام شرعی را در پرونده خود دارد. به عنوان مثال، وی در فیلم «قسم»، ڪه اتفاقا تهیه ڪننده آن هم #الهام_غفوری است، یڪ فرع فقهی بسیار پیچیده را مستمسڪ هجمه به فقه شیعه ڪرده است. به گفته تنابنده، وی 10سال با ایده فیلم قسم درگیری ذهنی داشته است. در این فیلم زنی بنام رضوان بدون دلیل محڪمه پسند، به جرم قتل شوهرش محاڪمه می شود و خانواده شوهر با سوء استفاده از حڪم فقهی قسامه، دنبال اعدام زن میروند..

آقای تنابنده در فیلم «عنڪبوت» نیز نقش قاتل زنان خیابانی را بازی می ڪرد. قاتلی ڪه ظاهرا مذهبی و بسیجی است و از سر دغدغه دینی، زنان هرزه خیابانی را ترور میڪند! در این فیلم تصریح می شود ڪه چنین خشونتی نتیجه تحمیل حجاب و مذهب است. تنابنده در پایتخت مڪررا میگوید پیشانی من را «عنڪبوت» نیش زده اما مگر عنڪبوت نیش میزند؟ تنابنده با چنین سابقه ای آیا به دنبال یادآوری همان فیلم «عنڪبوت» نیست؟

 در ماجرای حمایت باران ڪوثری و رخشان بنی اعتماد از یڪی از همڪاران داعش، آقای تنابنده از وی حمایت و تلویزیون را تحریم ڪرد! با این حال پایتخت ۶ نمایش داده شد تا تنابنده همه عقده های خود نسبت به دین، نظام و صداوسیما را خالی ڪند.

 مهناز افشار در افشاگری های خود تصریح ڪرده بود ڪه توییت های وی درباره طلبه همدانی را آقای تنابنده و خانم الهام غفوری (همسر سیروس مقدم و تهیه ڪننده پایتخت) به او داده اند! امری ڪه بعدها به فراموشی سپرده شد.

پایتخت6 از سطح تمسخر احڪام بالاتر رفته و به سطح ڪتڪ زدن پدر(قسمت هشتم)، عادی سازی روابط بانامحرم، رقاصی و تبلیغ آهنگ های ساسی مانڪن و .، عشق مثلثی فهیمه! رسیده است.

پایتخت 6، ادامه روند فیلمسازی تنابنده در تمسخر احڪام دینی به علاوه انتقام از نظام بود با این حال، صداوسیما هم در اقدامی واقعا عجیب، بصورت مڪرر پیامهای تشڪر مردمی از سریال پایتخت6 را پخش میڪند تا اندڪ اعتماد مردمی را نیز از دست بدهد. در واقع مشڪل اصلی از خود صداوسیماست ڪه بودجه های میلیاردی به چنین افرادی می دهد و علی رغم انتقادها بشدت از وی حمایت میڪند!


 افشاگری زباله است | هاتف خالدی

افشاگری در ذات خود چیزی دون، بی ارزش و زباله است و ذات عدالت خواهان را با شور و هیاهوی آمیخته با آن به زباله پسندی می کشاند. افشاگری از آنجا که بدون اتصال به منابع اطلاعاتی خاص، غیرممکن و غیر عملیاتی است اساسا به معنای مصطلح آن «سیستمی» و وابسته به سیستم است. به این معنا آرمان عدالت خواهی مستقل در این نوع از افشاگری ها به قهقرا می رود و معنای عدالت را به مبتذل ترین صورت ممکن پایین می آورد.

افشاگران به سبب همین رابطه با منابع، هر کدام به بخش و طیفی سیاسی وابسته اند و پروژه هایشان هر کدام ذیل یک هدف سیاسی که عمدتا تخریب، گروکشی و باج خواهی از جناح مقابل است خلاصه می شود.

کارفرمایان پروژه ها، افشاگران را معمولا از میان زبون ترین خبرنگاران که پیش از این معنای استقلال را در خود کشته اند انتخاب می کنند که ذات این عمل با استقلال رای و استقلال فکر در تضاد است. افشاگران اگرچه هر کدام برای کارفرمایی جدا کار می کنند اما به سبب حفظ روابط اطلاعاتی، با دیگر همکاران خود رابطه ای به ظاهر حسنه و یا لااقل میانه بر می گزینند تا به وقت نیاز، از اطلاعات، شبکه ها و فرصت دیده شدن در شبکه های اجتماعی یکدیگر بهره مند شوند.

افشاگران سیستمی هر جا که منافع کارفرمایانشان اقتضا کند با دستی پر از سند و اطلاعات دست اول چون سوپرمنی قهرمان وارد می شوند و ما را با اطلاعات شگرف خود در شگفتی فرو می برند! قهرمانان این روزهای فضای مجازی که پشت تعابیری چون «فساد ستیزی، عدالت خواهی و مردم» سنگر گرفته اند، تحت تاثیر فضای فکری جامعه خود را چپ و طرفدار ایده های سوسیالیستی و مردم گرایانه جا می زنند، اما در واقع هدف نهایی و اصلی آنها همان پیشبرد پروژه های تعریف شده است.

افشاگری سیستمی در ذات خود زباله است و ذات عدالت خواهی را به زباله پسندی تغییر می دهد. افشاگری سیستمی هیچ نسبتی با عدالت و معنای بلند آن ندارد و در حقیقت آن را به بیراهه و نابودی می کشاند. افشاگری اگر جایگزین سیستم های خبررسانی نهادی فساد ستیز مانند قوه قضاییه شود خود به تخریب این ارگان ها و در میان مدت به دلیل سیاسی بودن آنها، به عدم اعتماد عمومی مردم به این نهادهای قضایی منتهی می شود.

چرا پایتخت 6 یک سریال ضد فرهنگی بود

منبع ؛فضای مجازی

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین