شعار سال: در دو هفتهای که پشت سر گذاشتیم، اخبار رسانههای داخلی و خارجی معطوف به استقرار بمبافکنهای روسی در پایگاه شهید نوژه همدان بود. طبق اعلام سخنگوی وزارت خارجه کشورمان «استفاده روسیه از پایگاه هوایی همدان عجالتاً پایان یافته» اما آنگونه که «ایگور کناشنکوف» سخنگوی وزارت دفاع روسیه گفته، «نیروهای هوا و فضای روسیه براساس توافقنامههای دوجانبه تهران و مسکو درباره مبارزه با تروریسم و با توجه تحولات میدانی سوریه در آینده باز هم از پایگاه همدان استفاده خواهند کرد.»
اینکه این همکاری نظامی، چه تأثیری بر روند تحولات میدانی سوریه خواهد داشت یا اینکه اصولاً این سطح از همکاریها میان روسیه و ایران برای کشورمان فرصت است یا هزینه، پرسشی است که حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل روسیه و اوراسیا در گفتوگو با خبرآنلاین به آن پاسخ داده است که در ادامه میخوانید:
قبل از هرچیز لطفا تشریح بفرمایید که اصل آمدن روس ها به شهید نوژه برای چه بود؟
شهر همدان، راه دسترسی روسها به سوریه را نزدیکتر میکند. یعنی از طریق خاک ایران به سمت عراق میروند و از آنجا با هماهنگی عراق پایگاههای النصره و داعش در شرق و غرب سوریه را هدف قرار می دهد.دسترسی آسان، امن، وسیع، با هدف رسیدن به مواضع جنگی تروریست ها در سوریه، دلایلی بود که روسها را به نوژه آورد.
اما اینکه میگویند روسیه قصد دارد مواضع داعش را در موصل هدف قرار دهد این درست نیست. روسیه تنها از آسمان عراق عبور میکند، چراکه ایران مرز مشترکی با سوریه ندارد! پس روسها مجبور هستند از آسمان عراق برای رسیدن به سوریه استفاده کنند در ترکیه هم که مقامات ترکیه اجازه استفاده هوایی به روسها را نمیدهند بنابراین بهترین گزینه، همدان بود.
نخستوزیر ترکیه اقای ییلدریم چند روز پیش اعلام کردند که ترکیه می تواند از پایگاه اینجرلیک استفاده کند، اما شما در صحبتتان اشاره کردید که ترکیه به روسها اجازه هوایی نمیدهد، با توجه به توضیح شما، ییلدریم چرا این پیشنهاد را به ترکیه داده است و آیا عملی میشود؟
مسئولان ترکیه از این صحبتها زیاد میکنند. این یک تعارفات سیاسی از سوی ترکیه است. اختیار دار اینجرلیک، ترکیه نیست بلکه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو است. این پایگاه در اختیار آمریکا و ناتو قرار گرفته است ترکیه در رابطه با آن هیچ اختیاری ندارد که بخواهد به روسیه ببخشد.این یک تعارف سیاسی بیش نیست و روسها هم معنی این تعارفات را میفهمند و درک میکنند. مقامات ترکیه با هدف خاصی این حرفها را می زنند که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، یعنی می خواهند نزد افکار عمومی این طور جلوه دهند که ترکیه اقتدار دارد و حتی می تواند این پایگاه را در اختیار روسها قرار دهد.
در عمل بعید میدانم این اتفاق عملی شود، چراکه همکاری ترکیه با ناتو به سال های طولانی برمیگردد. بعد از جنگ جهانی دوم یعنی از سال 1946 که ناتو تأسیس شد و ترکیه به این سازمان پیوست. ارتش ترکیه دومین ارتش بزرگ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی محسوب می شود. پایگاه اینجرلیک برای ترکیه در سالهای گذشته بسیار مهم بوده است. همینطور برای آمریکا و ناتو بسیار حائز اهمیت است، حال اینکه استفاده از این پایگاه را پیشکش روسیه کند و بگوید شما هم استفاده کنید تقریبا شبیه تعارف یا به عبارت دقیق تر می خواهد اینگونه جلوه دهد که ترکیه دارای اقتدار است و در خصوص این پایگاه حاکمیت ملی دارد. مقامات ترکیه عملا اختیار دار آن نیستند و از نظر من بسیار عجیب و غیر قابل باور است که روسیه از آن پایگاه استفاده کند.
اما برخی تحلیلگران بعد از اعلام موضع ییلدریم، معتقد بودند که ترکیه با پیشنهاد پایگاه اینجرلیک به روسها می خواهد ضرب شصتی به ناتو و آمریکا نشان دهد.
مشکل این صحبتها این است که ترکیه مسالهای را مطرح میکند که اصلا اختیاردارش نیست. ولی اگر فرض بگیریم که ترکیه اقتدار لازم را در خصوص این پایگاه دارد، اگر فرض ما صحت هم داشته باشد، باز هم ترکیه به صورت تاکتیکی به روسیه نزدیک شده است. یعنی از نظر راهبردی یا استراتژیک ترکیه به غرب و آمریکا و مجموع کشورهای ناتو وابسته است، هیچگاه ترکیه طرف ناتو را رها نمی کند و به سمت روسیه بچرخد. چرا که سیستم ساختاری بین المللی ترکیه در شطرنج سیاسی غرب بازی می کند. دور از عقل است که یک شبه تمام محاسباتی که در پنج و شش دهه گذشته با غرب شکل گرفته است را قطع کند. اگر ترکیه در حال حاضر ادعا می کند که در رده 18 اقتصاد دنیا است ناشی از این است که در معادلات غرب بازی کرده است. خودش را در اقتصاد جهانی محرز کرده است. 70 یا 80 درصد اقتصاد ترکیه درون اقتصاد آمریکا و اروپا حل شده است. اینکه بخواهد یکشبه همه مناسبات را قطع کند و به سمت چین، روسیه و هند یا هر قدرت دیگری در منطقه برود در عمل امکانپذیر نیست.
پس با توضیح شما دیدار اردوغان و پوتین جنبه تاکتیکی داشت و به معنای راهبرد و استراتژیک نبود.
به هر حال آنها کارهای دو جانبه زیادی داشته و دارند. 40 میلیارد دلار حجم روابط اقتصادی آنهاست.آنها با هم در چارچوب مذاکرات دو جانبه و رفع اختلافاتی که در پی حادثه سقوط جنگنده به وجود آمده بود که منجر به 8 ماه تیرگی روابط بین این دو کشور شد مذاکره کردند، برای اینکه رابطه دو جانبه را بار دیگر احیا کنند.
ولی این به معنای این نیست که ترکیه همه روابطش را با غرب قطع کند و به سمت روسیه و ایران برود. اینها حرفهایی است که کسانی که اطلاع کافی از عمق روابط ترکیه با غرب ندارند میگویند. آقای اردوغان با زرنگی یک حرکت تاکتیکی را دارد روی آمریکا انجام می دهد و به آنها در خصوص گولن فشار میآورد تا اینکه آنها فتحالله گولن را بالاخره تحویل دهند.
اردوغان میخواهد به مردم خودش نشان دهد که تمایلات ضد آمریکایی دارد. در حالی که واقعیت این است که اردوغان، اقتصاد ترکیه را زیر سایه غرب متحول کرد. از سال 2002 تا 2014 کشورش را در سایه نظام بین المللی به اینجا رسانده است. ثابت کرده که اقتصاد ترکیه امروز، از لحاظ درآمد و تولید ناخالص ملی از نظر میزان تجارت در سطح بینالمللی و دهها پارمتر دیگر، قابل قیاس با ترکیه قبل از سال 2002 نیست. بنابراین واقعیت این است که ترکیه اگر هم بخواهد از این نظام بینالمللی که آمریکا و متحدان غربی در آن حضور دارند، بیرون برود، نیاز به یک بازه زمانی دارد، یک روزه که نمی شود این تحولات رخ دهد، مگر اینکه انقلابی در ترکیه رخ دهد.
این سیستمی که در حال حاضر در ترکیه پابرجاست سیستم آقای گوزال است که مقدمات آن را در دهه 80 و 90 پی ریزی کرد، اردوغان در سال 2002 به بعد این طرح اقتصادی را به این جا رساند که 70 یا 80 درصد اقتصاد ترکیه در جهان سرمایه داری غرب تعریف شود، همین نوع مدل اقتصادی که الان در این کشور شاهد هستیم.
تحلیلهایی که در رسانهها گفته میشود الزاما بخشی از واقعیت نیست، شاید به بخشی از آن تاکید دارد اما همه واقعیات نیست، بعضا تحلیلهای بیعلم است و بخش مطبوع آن برجسته میشود. واقعیت این است که روسیه و ترکیه به هشت ماه بحران پایان دادند و رفتند به سمتی که مناسبات تازه را احیا کنند. اما اینکه ترکیه یکشبه مناسبات خود را با غرب تعطیل کند و پایگاه نظامی پیشکش روسیه کند، اینها تحلیلهای بیعلم است، چراکه نظام اقتصادی و نظامی گری ترکیه در غرب تعریف شده است، بنابراین هیچگاه نمیتواند پایگاه را در اختیار روسیه قرار دهد و یک تعارف سیاسی بیش نیست.
بازتابهای داخلی و خارجی حضور نظامیان روسیه در پایگاه نوژه همدان را چطور ارزیابی میکنید؟
لطفاً به این نکته مهم توجه کنید! پایگاههایی که در کشورهای مختلف ایجاد میشود، اختیاردار آن پایگاه، کشوری است که آن پایگاه را در اختیار دارد، به عنوان مثال پایگاهی که روسیه در شهر دوشنبه تاجیکستان اجاره کرده است، میگوییم اجاره، یعنی اختیاردار پایگاه دوشنبه خود روسها هستند، نه تاجیکیها؛ به طوری که در آن پایگاه همگی فرماندهان روسی هستند و حتی ممکن است که فرمانده تاجیکی حق ورود به آن پایگاه را نداشته باشند، چراکه بعضا محرمانه تلقی میشود.آنها پایگاه را اجاره کردهاند و اختیار دار آن قسمت شهر دوشنبه هستند. یا مشابه آن، پایگاهی که در قرقیزستان دارند. همانطور که آمریکاییها دور تا دور کشور ما پایگاههای نظامی متعدد دارد، مانند افغانستان، بحرین، کویت، عربستان، قطر و ترکیه و اختیار دار همه اینها ایالات متحده است نه مقامات این کشورها.
بنابراین وقتی میگوییم پایگاه یک کشور در اختیار یک کشور دیگر قرار گرفت، به این معنی است که همان کشوری که پایگاه را گرفته است، کنترل را هم در دست دارد و اختیار با خود آن کشور است، اما این اتفاق در ایران رخ نداده است، روسیه اختیاردار نیست، چون پایگاه را اجاره نکرده است؛ فقط از خدمات استفاده میکند و نوژه در اختیار فرماندهان ایرانی است و این خیلی فرق میکند با اینکه یک پایگاه را دودستی به روسها دهیم. روسها اختیاری در این پایگاه ندارند و تنها یک استفاده نظامی از این پایگاه میکنند، صرفاً به آنها خدمات سوخترسانی و پشتیبانی لجستیکی نظامی داده میشود برای اینکه هدفمند به این مواضع حمله میکنند و اهداف کاملا مشخص است.بنابراین نقض حاکمیت ملی ایران نیست؛ در واقع یک همکاری بین دو کشور که منافع مشترک در سوریه دارند انجام میشود با هدف مبارزه با تروریسم که تهدید هر دو کشور است.
لذا درک این مساله خیلی ساده است. به نظرم این نقض حاکمیت ملی یا نقض اصل قانون 146 نیست، به این دلیل که اختیار دار این پایگاه طرف ایرانی است و آنها از این خدمات فقط استفاده می کنند. ما تا کنون در داخل خاک کشورمان به هیچ کشوری خدمات نظامی نمی دادیم و تا امروز هم تنها هواپیماهای مسافربری از فرودگاه های ایران بسیار استفاده کرده اند که حق ترانزیتشان را هم پرداخت می کنند، اما مساله روسیه و استفاده از این پایگاه یک مساله نظامی است بسیار حساس است و خب طبیعتا واکنش های زیادی هم به همراه دارد. از طرفی آمریکا و غرب هم نگران رابطه روسیه و ایران شدهاند، آنها از این جهت نگران هستند که این دو کشور به سمت یک فعالیت راهبردی بروند، چون تا به حال این سطح از همکاری بین ایران و روسیه وجود نداشت یک سطح تاکتیتی بود و دلایل آن را عرض خواهم کرد.
با توجه به اینکه شما فرمودید که نقض حاکمیت نیست، پس چرا این مساله تا این اندازه جنجال به پا کرد؟ تا حدی که واکنش های داخلی به مراتب خیلی بیشتر از واکنش های خارجی بود.
متاسفانه از سوی مقامات ما یک بسته رسانهای مناسب در این خصوص درست نشد. افکار عمومی توجیه نشد و وقتی افکار عمومی توجیه نشود، جامعه دربارۀ یک مساله حاکمیتی و مهم شلوغ میکند و خواهان اطلاعات است. باید افکار عمومی توجیه شود و این توافق را روشن کند که ابعاد نظامی آن به چه صورت است؟ به نظرم خیلی بهتر است که افکار عمومی متوجه این موضوع شود که توافق با روسها در زمینه نظامی چه سودی برای ما دارد؟ چه سودی برای طرف روسی دارد؟ تا افکار عمومی و نمایندگان محترم مجلس متوجه شوند که نقض حاکمیت ملی صورت نگرفته است، اختیاردار این پایگاه فرماندهان ایرانی هستند و صرفاً به روسها سرویس نظامی میدهند، این هیاهوی رسانهای که به راه افتاده است باید با تدبیر و توجیه افکار عمومی جمع شود.
از طرفی دیگر برای نمایندگان هم توضیح داده نشد. نماینده مجلس وقتی خبر به این مهمی را از خبرگزاری اسپونتیک روسیه میشنود خب طبیعی است که به این صورت واکنش نشان دهد. آنها معتقدند که حضور روسیه قانون اساسی کشورمان را نقض کرده است، به نظرم این بخش مربوط به کملطفی وزیر دفاع بود، ایشان به جای آنکه بگوید مجلس نمیتواند در این مورد نظر دهد، باید برود به مجلس و نمایندگان را ولو در یک جلسه غیرعلنی توجیه کند. برای آنها توضیح دهد و قانع کند. ما در کشوری زندگی میکنیم که مجلس اختیاردار است و در رأس امور قرار گرفته است و باید وزیر دفاع برای آنها توضیح دهد تا قائله ختم شود. به هر حال اینها نمایندگان مردم هستند و اختیار دارند که به این مسائل اعتراض کنند. ولی این اعتراض به نظر بنده به عنوان یک تحلیلگر سیاسی این است که آنها فقط توجیه نیستند. نمیدانند پشت پرده این توافق به چه صورت است، اصولا از چه راهکار قانونی به این توافق رسیدند؟ چراکه شورای عالی امنیت ملی برای انجام این دست از اقدامات اختیار دارد که مصوباتی را بدون تأیید مجلس ارائه دهد.
اما آنها باید یک بسته رسانهای برای توضیح و تببین این مسأله، هم برای افکار عمومی هم برای نمایندگان مجلس داشته باشند. نمیشود نماینده را توجیه نکرد و گفت به شما ربطی ندارد! باید حتما به آنها توضیح داده شود، چراکه بسیار هم به نماینده مربوط میشود و باید توضیح دهند، بخصوص این موضوع که کاملا روشن است و باید درباره ابعاد آن توضیح بیشتری داده شود.
آنهایی که احساس میکنند که این خلاف اصل 146 است فکر میکنند که این پایگاه در اختیار روسیه قرار داده شده است. در حالی که این پایگاه در اختیار روسیه نیست در اختیار ایران است، در اختیار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، فقط به طرف روسی سرویس و خدمات میدهد. این خیلی فرق دارد و تاکید میکنم بسیار فرق دارد، چراکه اینگونه نیست که ایران پایگاه را دربست در اختیار روسیه گذاشته باشد و آنها هر زمان که دلشان خواست بیایند هر زمان نخواستند بروند هروقت خواستند پرواز کنند و هرکجا خواستند بروند. این گونه نیست این یک توافق مشخص است. اهداف و جزئیاتش معلوم است، منتهی این جزئیات به جای اینکه در مجلس مطرح شود به دلیل سکرت و محرمانه بودن آن، در شورای عالی امنیت ملی بررسی شده است. بالاخره برای یک نماینده سخت است که خبر به این مهمی را از منابع روسی بگیرد و از منابع داخلی خبری نمیگیرد، این یک شبهه بزرگ ایجاد میکند که حتما باید برطرف شود و راه آن هم توجیه نمایندگان است.
این استفاده نظامی روسیه از پایگاه ایران چه نفعی برای ما دارد؟
بخشی از همکاریهای سیاسی ایران گفتنی است، بخشی هم گفتنی نیست، مثل همین موضوع که دو کشور علیه یک دشمن مشترک میجنگند. یعنی ایران و روسیه علیه یک تهدید امنیت ملی. روسیه نگران این است که داعش و النصره و گروههای تکفیری اگر در سوریه سرکوب نشوند، در داغستان و چچن اعلام موجودیت میکنند، همانطور که قبلا چند حمله تروریستی انجام دادند. ایران هم نگران این است که اگر آنجا با آنها برخورد نکند در حوزۀ داخلی یا حتی تهران با آن مواجه خواهد شد، همانطور که شاهد بودیم چندین گروه هم توسط مقامات امنیتی ما دستگیر شدند و عملیات آنها خنثی شد.این مقابله با یک تهدید مشترک است.
ایران، حزبالله و روسیه در یک عملیات زمینی و هوایی علیه آنها میجنگند، در جنگ نظامی هم پشتیبانی هوایی بسیار تعیینکننده است. این پشتیبانی هوایی را روسیه انجام میدهد. این اقدام روسها هم به خاطر ایران نیست، بلکه به خاطر منافع خودشان است، اما در این میان بخشهایی هم وجود دارد که بعداً مشخص میشود. قطعا منافع مهمی برای ایران دارد که بیانشدنی نیست، اینطور نیست که همهچیز را اطلاعرسانی کنند. اما آنگونه که مشخص است این تنها یک اقدام مشترک علیه دشمن مشترک است و نیروهای تروریستی که علیه ایران و روسیه هستند در صحنه عملیاتی روسیه با آنها برخورد میشود.
این اقدامات مشترک بین ایران و روسیه چه تاثیری بر تحولات منطقه دارد؟
این عملیات در بحث نظامی جنگ مؤثر است، اما تعیینکننده نیست. تروریستها با یکسری حملات هوایی نابود نمیشوند. آنها متاسفانه بسترهای اجتماعی و فرهنگی در داخل سوریه و عراق دارند. باید یک مبارزه فراگیر و همهجانبه علیه تروریسم انجام شود. مثلا منابع مالی آنها را مسدود کنند، منابع پشتیبانی رسانهای را جلویش را بگیرند، با شیوخ و رهبران عشیرههای مختلف در سوریه و عراق که از تروریستها به هر دلیلی پشتیبانی میکنند، مذاکره کنند.
افکار عمومی اهل سنت عراق و سوریه توجیه شود که این جنگ فرقه ای نیست، جنگ اسلام علیه اسلام نیست، این جنگ یک عده ای است که از اسلام دور هستند. به ویژه در بحث اقتصادی منطقه فعالیت کنند، کسانی که در حال حاضر از داعش نفت می خرند باید جلوی آنها گرفته شود، کسانی که سرویس های اینترنتی و رسانه ای در اختیار آنها قرار می دهند، بنابراین بستر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید همزمان با حملات هوایی در این مناطق اجرا شود، باید تدبیری شود که همزمان همه این اقدامات با هم علیه تروریست ها انجام شود، صرف اینکه یک سری هواپیما بلند بشوند بروند چهار تا بمب بیندازند بر سر تروریست ها به معنای این نیست که تاثیری در بحران منطقه داشته باشه این فقط کمی تروریست ها را مهار می کند و تاثیر خاصی بر نابودی آن ها ندارد. "بمب" طرز فکر را که ریشهکن نمیکند! امروز میزنند فردا باز برمیگردند!
پس از اینکه اخبار حضور بمبافکنهای روسی در پایگاه نوژه همدان منتشر شد، برخی تحلیگران غرب این مساله را شکست جان کری قلمداد کردند، به این دلیل که وزیر خارجه آمریکا در خصوص سوریه بارها با لاوروف وزیر خارجه روسیه رایزنیهای گستردهای داشت و امید به این بود که جان کری در خصوص سوریه تا پایان دوره وزارتش یک دست آورد مثبت در خصوص سوریه داشته باشد، اما رسانهها میگویند که به این شکل صورت نگرفت، روسیه به جای توافق با آمریکاییها به سمت ایران آمد و این شکست برای آمریکا است، این را چه طور ارزیابی میکنید؟
روسها بازیگران قهاری هستند، به موقع میروند با آمریکا مذاکره میکنند، به موقع میروند با اسرائیل مذاکره میکنند، حتی به موقع و زمان خودش میآیند سمت ما. اینکه بگوییم روسیه سر جان کری را شیره مالیده یا کلاه گذاشته یا دور زده است، اینها همه تحلیلهای بیعلم و تعابیر رسانهای است، واقع امر این است که ما از پشت پرده خبر نداریم، آیا علم به این موضوع داریم که طرح و مذاکره آمریکا و روسیه درباره سوریه به پایان رسیده است؟ یا شکست خورده است؟ پاسخ اینها متفاوت است، ما از پاسخ آن اطلاعی نداریم، بنابراین نمیتوان در خصوص مذاکرات آنها اظهارنظر کرد.
در صورتی که برخوردی که آمریکا با اقدام روسیه در ایران کرد، مخالفت شدید همیشگی نبود. چرا که اقدامات روسیه را در جدیت مبارزه با داعش قلمداد می کند. به هر حال داعش هم تهدیدی است برای آمریکا، آمریکایی ها می دانند که داعش و تکفیری ها تا پاریس و خود ایالات متحده هم رفته اند، قبلا اینها تصور می کردند که دو گروه مسلمان به جان هم افتادند و هر طرف کشته شود به نفع آنها می شود، اما این گونه نشد و ورق برگشت، آنها دیدند که کشورهای خودشان هدف قرار گرفت، حملات تروریستی زنجیرهای در کشورهای مهم اروپا و حملهای که در آمریکا صورت گرفت. به نظرم اگر آمریکا در این زمینه خیلی تند مخالفت نمیکند به این دلیل است که داعش و گروههای تکفیری را تهدیدی علیه خودشان میبینند.
با این توضیحات و اتفاقات تازه در روابط بین ایران و روسیه، آیا با توجه به سوابق تاریخی روسها در خصوص رابطه با کشورمان تا چه اندازه می توان به آنها اعتماد کرد؟ منظورم حداقل ترین اعتماد برای همکاری است.
ایران به هیچ کشوری نمیتواند اعتماد کند. نه به روسیه، نه هند، نه چین. ایران فقط به پشتیبانی از ملت خودش باید اعتماد کند. مردم پشتیبان واقعی این نظام هستند. دولت ایران تا زمانی که پشتیبانی ملت را داشته باشد باید مستحضر به ملت خودش باشد و به مردم اعتماد کند. ما میتوانیم به کدام کشور اعتماد کنیم؟ حال بگوییم به روسیه اعتماد نمیکنیم، آیا میتوانیم به آلمان اعتماد کنیم؟ به همین هند که در دوره تحریم 5 میلیارد دلار ما را در بدترین شرایط تاریخی کشورمان بلوکه کرد؟ یا چین که چند میلیارد دلار پول ما را بلوکه کرد در شرایط تحریم که کشور ما در بدترین وضع اقتصادی به سر میبرد؟ یا به ژاپن؟ به کدام کشور میتوانیم اعتماد کنیم؟ مشکل ما این است که روسها را خیلی برجسته کردهایم. ما نباید آنها را برجسته کنیم. ما نه به روسها و نه به هیچ کشور دیگری نباید اعتماد کنیم و تنها به منافع کشور و مردم خودمان تکیه کنیم؛ به منافع ملی که منافع اکثریت مردم ایران را در برمیگیرد اعتماد کنیم.
ما باید به صورت تاکتیکی بر اساس منافع خودمان همکاری کنیم، این منافع ما با روسیه بر مبنای تاکتیک است، منتهی این می تواند به سمت یک منافع راهبردی برود، همکاری راهبردی به معنای اتحاد راهبردی نیست، آن یک سطح دیگری است. در اتحاد راهبردی باید منافع و اهداف مشترک داشته باشیم، سطوح اقتصادی در عالی ترین مناسبات اقتصادی قرار بگیرد. ما هنوز با روسیه 2 میلیارد دلار مناسبات اقتصادی داریم! در هر حالی که دو کشوری که همکاری استراتژیک راهبردی میخواهند داشته باشند باید سطح اقتصادی خودشان را در عالیترین سطح قرار دهند، همین طور مناسبات سیاسی و امنیتی هم باید در عالیترین سطح قرار بگیرد، ما تازه در مسیر این حرکت قرار گرفتهایم، فعلا با روسیه به صورت تاکتیکی یک کار مشترک انجام میدهیم و به سمت یک همکاری راهبردی داریم حرکت میکنیم.
دقت کنید تاکید میکنم همکاری راهبردی نه اتحاد راهبردی، آن یک سطح بالاتری است. بنابراین کسانی که نگرانند اصلا نباید نگران باشند. چون ما در چارچوب منافع خودمان حرکت میکنیم. ما منافع خودمان را فدای منافع روسها نکردهایم، اعتماد صد درصد به روسیه نکردهایم و همه تخممرغها را در سبد روسها نگذاشتهایم. ایران در عین حال با اتحادیه اروپا رابطهاش را گسترش میدهد، از این طرف با ژاپن و کره جنوبی، این طور نیست که بگوییم ما فقط به روسیه دل بسته ایم! این دو کشور به سمت همکاری راهبردی می روند، برخی استنباط غلط از این همکاری دارند و خوشحال هستند از اینکه بین روسیه و ایران اتحاد راهبردی شکل گرفته است. این فقط یک همکاری در راستای اهدافی مشترکی صورت گرفته است و نام آن یک همکاری تاکتیکی ساده است و تازه در مسیر همکاری راهبردی قرار گرفته اند، آنها برای اینکه به اتحاد برسند بسیار راه نرفته دارند که باید طی شود، بنابراین ما تازه در مسیر همکاری راهبردی قرار گرفته ایم هنوز هم نمی توان به جرات گفت همکاری! پس بهتر است زیاد از این رابطه خوشحال نباشند، چرا که جای خوشحالی ندارد.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری دانشجویان ایران«ایسنا»، تاریخ انتشار 7 شهریور 95 ، کد مطلب: 95060104341: www.isna.ir