شعار سال : یکی از دوستان عزیز پرسیده است: "منظور شما از «عشق (بهمعنای امر اروتیک و نه چیزی دیگر)» چیست؟ "
در فرهنگ ایرانی، واژهی "عشق" بهصورت افسار گسیخته در باب امور بسیار مختلفی به کار میرود. معمولاً در زبان فارسی هرگاه که "دوست داشتن زیاد چیزی همراه با شور و اشتیاق" تجربه شود، آن را عشق به آن چیز میگویند: مثلاً عشق مادر به فرزند، عشق به طبیعت، عشق به گل، عشق به قورمهسبزی!
روانشناسان هم البته به این آشوب در باب مفهوم عشق بسیار دامن زدهاند.
در بحث دانشپژوهانه، نمیتوانیم اینگونه افسارگسیخته از واژهها استفاده کنیم و ضرورت دارد معنای هر واژه را مشخّص کنیم و آنها را به صورت دقیق مورد استفاده قرار دهیم.
وقتی دربارهی عشق سخن میگوییم، لازم است معنای آن را مشخص کنیم و تعریف دقیقی از آن ارائه نماییم.
عنصر اساسی امر اروتیک در نظر من میل به یگانهگی تنانه است. عشق در معنای امر اروتیک، مستلزم میل عمیق و اشتیاق پرشور دو تن (هر که میخواهند باشند؛ فارغ از جنسیّت) برای یگانه شدن است؛ لذا تماس جسمانی در عشق به این معنا، اهمیت بسیار زیادی دارد و تمنای وصال جسمانی در عشق تمنّایی اساسی و بنیادی است و چنانچه به این تمنّا پاسخ داده نشود، عاشق و معشوق روزگاری دردمندانه را سپری خواهند کرد و طوفانهای درد بر وجودشان تازیانههای جانکاه خواهند نواخت.
بنیادیترین ریشه های این تمنّا و این میل برای یگانه شدن، از نظر من امری وجودی (اگزیستنسیل) است برای غربتزدایی از حیات انسان. اما دریغ و صد دریغ که در انتهای این یگانهشدن تنانه، باز هم آدم درمییابد که حجم غربت او کم و بیش پابرجا مانده است.
اگر معشوق چنان شایسته و لایق و پرورده باشد که بتواند با حضوراَش از آدمی تا حدّی (فقط تا حدّی) غربتزدایی کند، آنگاه میتوان گفت عاشقیای از اینگونه، کامیابیای کامیابانه است.
کامیابیِ کامیابانه، انتهای عاشقی است!
باری، من وقتی از عشق سخن میگویم، فقط به همین معناست؛ به معنای دربردارندهی امری اروتیک و ناظر به تمنّایی برای یگانه شدن دو جسم انسانی.
بهمنظور پیشگیری از استنباط نادرست از سخنانام، اضافه میکنم که عشق شامل امری اروتیک است؛ نه اینکه فقط در آن خلاصه شود.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی