پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۸۶۰۹۷
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۷
ما این هنرنمایی‌های فرسوده و نقاشی‌های از بین رفته در طول تاریخ بر روی صفحات لجن مال شده‌ای را که به نام مرز‌های جغرافیایی در بین ممالک اسلامی ترسیم کرده اند، هر گز قبول نداریم.
شعار سال: در چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک- توسط آدم ربایان دست نشانده رژیم تروریستی صهیونیستی گروگان گرفته شده و پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل داده شدند، که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست. این بی خبری از فرمانده‌ای که به اعتقاد بسیاری از همرزمانش «تکرار نشدنی» بود امروز به ۳۷ سال رسید و قطعا این گزارش کمترین مقدار است تا حداقل نام او به بهانه سالروز ربودنش بر زبان‌ها بچرخد و تلنگری باشد تا از او بیشتر بخوانند و درباره سرنوشت او بیشتر مطالبه کنند.

چرا ایران به سوریه فرستاد و چرا نیرو‌ها برگشتند؟

بعد از حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، امام خمینی در پیامی در سال ۱۳۶۱ ضمن محکوم کردن این تجاوز اسرائیل، نارضایتی خود را از سکوت و بی‌تفاوتی کشور‌های اسلامی از این رخداد ابراز داشتند.  چند روز پس از تهاجم نظامیان صهیونیست، رئیس‌جمهور لبنان در پیامی به تمامی حکومت‌ها، سلاطین، رؤسای جمهور، گروه‌ها، احزاب و مجامع جهانی، از آنان تقاضای امداد نظامی، دارویی و سایر اقلام حیاتی کرد؛ اما هیچ کشوری جز ایران به این فریاد مددخواهی، لبیک نگفت.

به دنبال این جریانات، جمعی از بلند پایه‌ترین مسئولین سیاسی - نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن به طور مستقیم زیر بارش گلوله‌های توپخانه صهیونیست‌ها قرار داشت و وضعیت فوق‌العاده در تمام شهر‌ها برقرار شده بود.

پس از بازگشت هیئت اعزامی از سوریه به تهران، مقرر شد برای کمک به مردم بی‌دفاع لبنان و فلسطین، یگان نمونه‌ای از نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران به سوریه اعزام شود. سردار محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این‌باره می‌گوید: «ما می‌خواستیم با اعزام نیروی کمکی، در حقیقت صداقت خودمان را به جهان اسلام نشان بدهیم تا بعد از آن، از کشور‌های اسلامی بخواهیم که آن‌ها هم با ما همراه شوند. قبل از اعزام هر نیرویی، اول خودمان به سوریه رفتیم، منطقه را از نزدیک دیدیم، دقیقا آنجا را وارسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بهترین تیپی که می‌شود اعزام کرد، تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) است؛ هم به دلیل رزمندگی بچه‌های این تیپ که در دو عملیات فتح‌المبین فتح‌المبین و بیت‌المقدس دیده بودیم و هم اینکه این بچه‌ها توی پایتخت زندگی می‌کردند و با مسایل سیاسی اعم از سیاست داخلی و خارجی بیشتر آشنا بودند. ما باید در آنجا، هم به دمشق می‌رفتیم و هم به بیروت و این برای ما خیلی مهم بود که نیرو‌هایی که به آنجا وارد می‌شوند، باید از لحاظ مسائل سیاسی، اطلاعات بیشتری داشته باشند، معارف بیشتری داشته باشند و از لحاظ رزمندگی هم بتوانند آنجا خوب بجنگند. در ثانی این‌ها باید توانایی کار‌های چریکی را هم داشته باشند و بتوانند کار‌های نامنظم (جنگ پارتیزانی) انجام بدهند. خب تیپ ۲۷ هر سه این ویژگی یعنی رزمندگی، سطح بالای آگاهی سیاسی و آشنایی با شیوه جنگ‌های چریکی را داشت. چرا؟ چون اولا حاج احمد و حاج همت (فرمانده و جانشین تیپ) در کردستان جنگیده؛ هم جنگ چریکی را در غرب دیده بودند، هم با دشمن در جبهه‌های جنوب به شیوه کلاسیک جنگیده بودند. این ویژگی‌ها باعث شد که ما تیپ ۲۷ را برای این مأموریت انتخاب کنیم».

اعزام قوای محمد رسول‌الله (ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت: در مرحله اول حاج احمد متوسلیان به همراه تعدادی از نیرو‌ها عازم شد. آن‌ها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران در دمشق، زمینه را برای اعزام دیگر نیرو‌ها آماده کنند. پس از آن، مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس حجم زیادی از نیرو‌های رزمنده به کمک نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، راهی سوریه شدند. سرپرستی مجموعه سوم را محمد ابراهیم همت بر عهده داشت.

چنانچه از قرائن و شواهد بر می‌آمد، سوری‌ها خیال نداشتند از این نیرو‌ها بهره نظامی ببرند، لذا متوسلیان بار دیگر برای تعیین تکلیف نیروها، در تاریخ سوم تیرماه ۱۳۶۱ راهی تهران شد. امام خمینی در ملاقات خود به مسئولین سیاسی و نظامی کشور تفهیم کردند که اقدام اسرائیل مبنی بر حمله به سوریه و لبنان دسیسه‌ای بوده تا ایران را از مسئله اصلی‌اش یعنی جنگ با عراق باز دارد؛ از این رو با اعلام اینکه "راه قدس از کربلا می‌گذرد"، سریعا دستور بازگشت نیرو‌ها را صادر فرمودند.  بعد از این پیام امام (ره)، بلافاصله حاج احمد متوسلیان عازم سوریه شد و عده زیادی از نیرو‌های سپاه را به ایران فرستاد و تعداد کمی از آن‌ها همان جا ماندند تا تکلیف نهایی مشخص شود.

در صبح روز چهاردهم تیر ماه، سید محسن موسوی، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت به محل استقرار نیرو‌های ایرانی در پادگان زبدانی آمد و خواستارملاقات فوری با فرماندهی نیرو‌های اعزامی ایران شد. موسوی به متوسلیان گفت: «نیرو‌های فالانژ و اسرائیلی‌ها، سفارت کشورمان را در بیروت محاصره کرده‌اند. اگر داخل ساختمان سفارت بشوند، تمام اسناد محرمانه به دستشان می‌افتد.»

حاج احمد بلافاصله درخواست آقای موسوی برای رفتن به بیروت محاصره شده و آوردن اسناد و پرونده‌های موجود در سفارتخانه را قبول کرد. به پیشنهاد حاج احمد و موافقت آقای موسوی، قرار شد تقی رستگار مقدم، مسئول واحد آموزش تیپ ۲۷ که معمولا در ایران مسئولیت رانندگی خودروی حاج احمد را به عهده داشت، هدایت اتومبیل سفارت را در سفر به بیروت جنگ‌زده بر عهده بگیرد. همچنین کاظم اخوان عکاس و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی برای تهیه عکس و گزارش برای رسانه‌های گروهی ایران همراه ایشان باشد.  

در ساعت ۱۲:۳۰ ظهر روز چهاردهم تیر ماه ۶۱، اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان حین عزیمت به بیروت در یک پست ایست و بازرسی متعلق به شبه نظامیان مارونی حزب کتائب، (به فاصله ۴۰ کیلومتری بیروت در جاده طرابلس - بیروت) متوقف شد و ۴ سرنشین خودروی مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک، به همراه گارد لبنانی سفارت ایران دستگیر و توسط تروریست‌های تحت امر رژیم تل‌آویو به گروگان گرفته شدند. ۲۶ ساعت پس از این واقعه، فالانژ‌ها اعضای گارد لبنانی سفارت ایران را آزاد و چهار گروگان عضو دیپلماتیک سیاسی - نظامی ایران را به نقطه نامعلومی منتقل کردند. این تعرض تروریستی و راهزنانه نسبت به اعضای یک گروه دیپلماتیک خارجی، طویل‌المدت‌ترین گروگانگیری سیاسی در تاریخ معاصر جهان به شمار می‌رود. هیچ کدام از مجامع جهانی و به اصطلاح مدافع حقوق بشر، واکنشی نسبت به این تعرض دیپلماتیک نکردند.

کارنامه حاج احمد متوسلیان به روایت خودش


کارنامه حاج احمد متوسلیان به روایت خودش

قبل از انقلاب توسط رژیم دستگیر شدم، به مدت هشتم اه و در زندان خرم آباد زندانی دشم و بعد که در جریانات انقلاب آزاد شدم، به عضویت سپاه درآمدم و دوره سوم آموزش سپاه را در سعدآباد طی کردم... بعد از پایان جریانات خرمشهر، جریانات مریوان و کردستان و خلع سلاح پادگان مهاباد رخ داد و بعد از آن هم جریانات پاوه شروع شد که همین جریانات امام فرمان بسیج عمومی دادند... ما هم تقریبا جزو اولین سری نیرو‌هایی بودیم که به کردستان اعزام شدیم... از جمله این شهر‌ها مهاباد، سقز، بوکان، بانه و سردشت بود. بعد از حدود یک ماه از مهاباد به سقز رفتم و بعد از ان به بوکان آمدم و مسئولیت سپاه بوکان را به عهده گرفتم... بعد به بانه آمدم و مدت پنج ماه در بانه بودم. در بدو ورود به بانه مسئولیت عملیات سپاه بانه را به عهده داشتم و بعد هم مسئولیت سپاه بانه را به عهده گرفتم... بعد از بانه به پاوه رفتم وم دت هشت ماه به عنوان مسئول سپاه پاوه مشغول کار شدم. در این مدت، پاکسازی و بیرون اوردن پاوه از محاصره ضدانقلاب جزو برنامه ما بود. بعد از آن هم به مریوان آمدم و مدت یک سال و ده ماه در مریوان بودم... بع داز مریوان به جنوب آمدم و درعملیات فتح المبین مسئولیت تیپ محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشتم که ماموریت آن وارد شدن به قلب دشمن بود... بعد از آن هم به برای عملیات بیت المقدس آمدیم که می‌شود گفت هدف‌های اصلی این عملیات را به تیپ محمد رسول الله (ص) داده بودند که نقش حساسی در این عملیات داشت. امیدوارم که غرور به ما دست ندهد و به یاری خدا بتوانیم راه را هرچه بیشتر تداوم بدهیم و در آینده موفقیت‌های بیشتری را برای اسلام به دست بیاوریم. (مصاحبه با راوی اعزامی دفتر سیاسی سپاه به عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس)

کارنامه حاج احمد متوسلیان به روایت خودش

ما با ایمانمان می‌جنگیم، جندالله با ایمانش می‌جنگد

... آمریکا آرام نمی‌نشیند و هر روز توطئه‌ای جدیدتر و خدعه امیزتر بر ملت‌ای مسلمان تحمیل می‌نماید، غافل از انکه در اقصی نقاط جهان گوینده «لا اله الا الله» هست، همان جا نیز مرز اسلامی ما است. ما این هنرنمایی‌های فرسوده و نقاشی‌های از بین رفته در طول تاریخ بر روی صفحات لجن مال شده‌ای را که به نام مرز‌های جغرافیایی در بین ممالک اسلامی ترسیم کرده اند، هر گز قبول نداریم.... حرکت ما در منطقه، نه به عنوان یک وجود ظاهری است، بلکه بودن ما در منطقه، عمل نیز در پی دارد و با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات مان را علیه آن‌ها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست، بسم الله! هرکس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان می‌جنگیم، جندالله با ایمانش می‌جنگد. بگذار که غربی‌ها به ما بگویند شما برای خودکشی آمده اید. ما ثابت می‌کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین‌های مقدس اسلامی از دست امپریالیزم امریکا و این صهیونیسم غاصب و فاسد آزاد بشود.... اسرائیل را به سقوط می‌کشانیم و روزی را نزدیک خواهیم نمود که اسرائیل چنان بترسد و در فکر باشد که مبادا از لوله اسلحه مان، به جای گلوله پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاه بر سرشان بریزیم، چون عقابان تیزپروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایی که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیست‌ها به همگان ثابت کنیم که ما با ایمانمان می‌جنگیم، نه با هواپیما، نه با با موشک‌های سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش مان، ان شا الله. (بخش‌هایی از سخنرانی احمد متوسلیان در پادگان زبدانی)

ما اعتقاد داریم که باید ریشه ظلم و جور و کفر، حداقل از سطح ممالک اسلامی و در مرحله بعد، از سطح جهان برچیده شود. یعنی تا کفر هست، تا ظلم هست، تا جور هست، ما هم در جنگیم. در هر کجا که باشد علیه آن می‌جنگیم.

کارنامه حاج احمد متوسلیان به روایت خودش

 
قدرت تکبیر ما کجاست؟

ما وقتی که تکبیر می‌گوییم، شاید به ارزش معنوی این تکبیر پی نبرده باشیم، شاید پی نبرده باشیم که این تکبیر چه معجزه‌هایی را می‌کند. آن قدر که همین تکبیرها، مدرن‌ترین سلاح‌ها را و مدرن‌ترین تجهیزات را با تخصص‌ترین افراد را به زانو در می‌اورد. آن‌هایی که دم از تخصص می‌زدند باید بیایند که ببینند ما فقط با الله اکبرمان پیش میرویم.



شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جهان نیوز: ۱۴ تیر ۱۳۹۹، کد خبر: ۶۹۲۹۸۵: www.jahannews.com
اخبار مرتبط
برگزیده ها
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین