شعار سال:توی سیل دی ٩٨ بلوچستان، از نیکشهر میخواستم برگردم چابهار، تاکسی دربست گرفتم. طرف تا دید زن هستم، سوارم نکرد. گفت نامحرمی و تک و تنها، نمیتونم سوارت کنم به گناه میافتم! انقدر تو اون یه هفته اذیت شدم که میتونم ازش یه گزارش مفصل بنویسم.
من جاهای زیادی تنها رفتم و سریع با یکی دو تا بومی آشنا شدم و با اونا همه جا رفتم و حتی به واسطه اونا با کلی آدم دیگه دوست شدم اما این سفر به ده نفر زنگ زدم اما تا میفهمیدن زنم و تنها، میگفتن نمیشه. بعد هم که به زور میومدن کلی سوال و جواب که چطور شوهرت تنها گذاشته بیای؟
مسافت بین شهرهای سیل زده زیاد بود(کمترینش ١۵٠ کیلومتر بود) و هماهنگی برای ماشین و راه بلد روند فرسایشی پیدا کرده بود، رسما کلافه شده بودم، روز سوم با یه سری سوختبر( قاچاقچی سوخت) آشنا شدم و به واسطه یکی از بچههای هلال احمر بهشون اطمینان کردم و یک روز کامل چندجا با هم رفتیم.
یه جا با دهیار یه روستایی رفتم روستای دیگه، نیومد داخل روستا و منو یک کیلومتر عقبتر پیاده کرد، گفت احتمالا مردهای روستا نیستن و من نمیتونم بیام چون بعدا بفهمن یه مرد غریبه اومده ناراحت میشن، خودت برو. بماند که دهیار چقدر منو سوال پیچ کرد که مطمئنی شوهر داری وازدواج کردی؟
غرض اینکه نابرابری و آزار زنان همه جا و در هر موقعیتی هست و ما رو رها نمیکنه، هر بار هم به شکلی و به نوعی. شما ببین کدوم خبرنگار مردی چنین رنجهایی رو متحمل میشه؟ زنان زیادی جنگیدن تا این وضعیت رو سامان بدن اما تا رسیدن به نقطه ایدهآل فاصله زیاده.
ما میریم خبرنگاری بحران با کمترین امکانات و ساپورت رسانهمون و اولین مسئلهمون همین چیزای پیش پا افتادهاس در حالیکه یه خبرنگار مرد هیچ کدوم از این دغدغهها رو نداره.
پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال ،برگرفته از فضای مجازی