شعار سال: اما تعصب چیست و بیتعصب کدام است؟ شاید بهتر باشد یک بار برای همیشه هواداران فوتبال عینک رنگی را از چشمانشان بردارند و با واقعیت همانطور برخورد کنند که وجود دارد. البته در این بین مهمترین موضوع تشخیص اصل از نااصل است. یعنی چه کسی واقعا باتعصب است و تعصبش را چگونه ظهور و بروز میدهد. قطعا هیچ کس بهتر از جامعه رسانهای نزدیک به فوتبال از چند و، چون واقعیتهای موجود در این رشته باخبر نیست؛ پر از رازهای ناگفتنی و نانوشتنی. اما نمیشود همه چیز را لخت و عور برای هواداری توضیح داد که در ذهنش تصویری افلاطونی به بازیکنان داده و زره هرکول به تنشان نشانده است.
یک واقعیت غیرقابل کتمان وجود دارد که دانستن و مهمتر از آن درکش کمک زیادی به حل این سوءتفاهم میکند. هر هواداری باید بداند فوتبال یک شغل است، یک کاسبی با درآمد بسیار بالا و مهمتر از آن هم اینک شبیه نمایش شده و بازیکنان و مربیان باید نقشهای خود را خوب پیاده کنند؛ چه در طول ۹۰ دقیقه یک بازی و چه خارج از مستطیل سبز. پس باید در وهله اول هر هواداری قبول کند موضوع شبیه همان کشتیکچ آمریکایی است. در آنجا ۷۰ درصد نمایش است و۳۰ درصد برخورد هدایت شده، ولی در اینجا ۷۰ درصد هنر تکنیکال است و۳۰ درصد نمایش. اما فارغ از سهمها باید پذیرفت شبیه هم هستند.
توضیح اینکه دقیقا یکی مثل شجاع خلیلزاده چه وضعیت پیچیدهای را برای بالا بردن رقم قراردادش ایجاد کرده و از سویی باشگاه را تحت فشار قرار داده تا عنوان کنند موضوع پول نیست، بسیار سخت است. شرحش بماند برای وقت مناسب. اما بدانید یکی مثل بشار رسن تنها برای کسب درآمد و پیشرفت (آن هم دوباره برای کسب درآمد بالاتر) به ایران آمده است. برای او فینال لیگ قهرمانان آسیا و قهرمانی در آن فقط ارزش شخصی دارد و شبیه هواداری که زندگیاش پرسپولیس است به موضوع نگاه نمیکند.
۳ سال در پرسپولیس ماند، چون اولا هیچ جا پول بیشتری نمیداد، ثانیا تیمی که هر فصل قهرمان است و مرتب در آسیا افتخارآفرینی میکند بهترین مکان است برای دیده شدن. سرانجام درخشش در آسیا به کمک بشار آمد و حالا میخواهد برود. پولش آنقدر بالاست که احتمالا همین یکی دو هفته پیش رو خواهد رفت یا شاید با توافق مالی، نیمفصل رفتنی شود. پس بهتر است آن نگاه افسانهای را از روی فوتبالیستها برداریم.
یکی تکنیکی است و با دریبل خودش را به نمایش میگذارد یکی با فوتبال قلدرمآبانه و داد زدن سر این و آن.
اما اینها به خودی خود هیچ کدام نشانه تعصب نیست. تعصب آن جنسی، یعنی راضی شوند یک فصل رایگان برای تیم محبوبشان بازی کنند. محال است در تمام کهکشان راه شیری و کناریاش چنین فوتبالیستی پیدا کنید. همانطور که هیچ کارمندی این کار را برای ادارهاش نمیکند یا همانطور که یک خبرنگار راضی نیست یک سال مجانی برای رسانهاش کار کند.
پس نگاهمان به تعصب در فوتبال را مجددا بازتعریف کنیم. پولی که میگیرند نوش جانشان. باید هم وقتی پیشنهاد بهتر دارند بروند و همه اینها کاملا حقشان است؛ همه چیز طبق قرارداد حرفهای.
اما در طرف مقابل بازیکن حق ندارد سر هوادار منت بگذارد و بگوید من برای همه شما تعصب به خرج دادم. فوتبال حرفهای است و اگر این بازیکنان تعصب با آن تعریف را قبول داشتند، هیچ کدام چند تیم تا به اینجا عوض نمیکردند تا به تیم فعلیشان برسند. به عنوان مثال برای کنعانیزادگان ملوان، استقلال، ماشینسازی و حالا پرسپولیس همه یک وسیله هستند برای پیشرفت مالی و فوتبالی. البته انتخاب اشتباه، عمر صید پول بزرگ را کوتاه میکند.
کسی معترض به دریافت پول حرفهای بازیکنان نیست؛ همان که ۹۰ دقیقه نمایش خوب ارائه دهند، همان که خوب تمرین کنند، همان که سالم زندگی کنند و همین که عالی باشند، خودش بیشترین لطف و تعصب است به هوادار. این تعریف صحیح و حرفهای از تعصب است که در تمام فوتبال جهان مشترک است و هوادار چه در ایران و چه در آلمان و اسپانیا با آن آشناست، اما منت گذاشتن در ازای کاری که دستکم ۱۰۰ برابر دیگر مشاغل رایج درآمد و سود و شهرت خالص دارد ممنوع است.
یک بازیکن خاص ۲ ماه تمام، هر روز مصاحبه میکرد هواداران خداحافظ، من میروم. بازیکن فوق رفته در ۲ تست پزشکی در ترکیه به خاطر نقص مادرزادی از ناحیه کمر، مردود شده است، اما با زرنگی تمام پای هواداران را میان میکشد و میگوید تماس هواداران زیاد بود و برای من سخت است به آنها نه بگویم.
حالا بماند با همان کمر مردودی، پیشنهاد ۱۰ میلیارد تومانی داده به باشگاه برای تمدید یک فصل دیگر. اینها همان چیزهایی است که رسانه رسالت دارد بگوید و افشا کند تا هوادار در دوگانه کاذب تعصب و رفتن اسیر نماند.
* فوتبال حرفهای و رفتار آماتور بازیکن
۲ فصل قبل در بازی با سایپا بشار رسن گل زد و رو به دوربین تلویزیونی با دستش ادای دهانی را درآورد که فقط حرف میزند! منظورش مدیریت وقت پرسپولیس بود! حالا برگردیم به امروز.
موضوع فعلی این روزهای پرسپولیس جدایی بشار رسن است؛ بازیکن عراقی که در سن کم، توسط برانکو جذب شد و خیلی طول کشید که به عنوان یار ثابت در زمین حاضر شود. بازیکن عراقی به فوتبال ایران آمد تا کسب درآمد کند شبیه طارمی و آزمون و بقیه ایرانیها در اروپا. فوتبال حرفهای. پول حرفهای. رفتار حرفهای. اما این عراقی به واسطه چند سال حضور در ایران، کاملا شبیه بازیکنان ما شده است. تصور کنید فردا روزی به القطر برود و آنجا گل بزند و خطاب به مدیران این تیم با دستانش اینگونه به تمسخر بگیردشان (تصور کردنش هم بسیار سخت است).
بازیکنی که هر گاه به زادگاهش رفت به بهانه تمام شدن برگه پاسپورت و اتفاقات دیگر دیر به ایران بازگشت، حالا میگوید مادرم فوت کرد بلافاصله برای شما به میدان رفتم. ایراد به بشار وارد نیست، چون فضای فوتبال ما را دیده و یاد گرفته است. یک خبرنگار عراقی چند ماه قبل در توئیتی نوشت آخرین فصل حضور بشار در ایران است، چون چند پیشنهاد از اروپا دارد. همانطور که خیلیها شبانه با چتر نجات از هواپیمای قرمز به بیرون پریدند و رفتند، بیتردید بشار عراقی هم باید میرفت، اما به واسطه سوءاثر مالی کرونا در فوتبال جهان بیشترین رقمی که برای او تا آخر شهریور ۹۹ رسید ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار یورو بود.
پس چارهای نداشت جز تمدید قرارداد تا یک سال دیگر با پرسپولیس که حدود ۴۰۰ هزار دلار راضی به پرداخت بود. اما درخشش غیرمنتظره پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا و چهره شدن او، باعث پیشنهاد القطر شد. منابع مختلف قطری میگویند بالای یک میلیون یورو در سال به این بازیکن پیشنهاد شده است؛ مبلغی نزدیک به ۵/۱ میلیون یورو. او خانواده بزرگی دارد که نان میخواهند، اما بتازگی قرارداد امضا کرده به ارزش۴۰۰ هزار دلار.
او میگوید برای خانوادهام میخواهم بروم. اوج آماتوریسم در فوتبال ما را این عراقی به رخمان میکشد. فهمیده باشگاه بیپول است میگوید ۴۰۰ هزار را میدهم و میروم. به هوادار میگوید قبلا با ۱۳ بازیکن به فینال آسیا رفتید پس نگران من نباشید. صدالبته بشار رسن نه از بیرانوند بزرگتر است و نه موثرتر از ترابی و علیپور، اما ساختار باشگاه چه میشود؟ فوتبال حرفهای چیست؟ مگر امکان دارد بازیکن به محض رسیدن پیشنهاد بهتر بگوید من میروم و خداحافظ شما؟ اگر چه راه توافق و بررسی سود طرفین باز است، اما اصرار و پافشاری به یک حرف موضوعی است که هرگز در فوتبال حرفهای مشابهش را نخواهیم دید. رسن ۳ سال بیشترین پول ممکن را که باشگاهی حاضر بود به او بدهد از همین پرسپولیس و مدیران بدقولش گرفت. در بدو ورود یک بازیکن زیر ۲۰ سال و کاملا ناشناخته بود و به مدد حضور پرسپولیس در ۲ فینال آسیا حالا بالای ۵/۱ میلیون یورو آفر دارد.
شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه وطن امروز،تاریخ انتشار:28مهر1399،کدخبر:225691،www.vatanemrooz.ir