شعار سال:چیزی بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی ایران می گذرد. تجارب تاریخی حکومت داری در این دهه ها گویای شیوه ای از اداره جامعه با تکیه بر ایجاد وضعیت بحرانی،ناامن و هراسناک در جامعه است. این مکانیسم به عنوان راهی برای برتری بخشیدن به خود و طرد و حذف رقیبان به کار رفته است. کافی است به هر یک از دههها نگاهی بیندازیم تا این منطق حکومتداری را به خوبی درک کنیم.
در دهههای ۵۰ و ۶۰ با دوران جنگ، کمبود، ناامنی و اصرار بر تداوم آن با وجود آگاهی از پتانسیلها و ظرفیتهای محدود و صف کشی قدرتهای جهانی در برابرمان مواجه بودیم. از دل این وضعیت، هراس از تمام شدن زندگی، نابودی و کمبود و فقر در ما زاده شد. فرد آرمانی نیز فرد ارزشی رزمنده جنگجوی انقلابی بود که برای دفاع از ما و دواممان با دشمن میجنگید.
در دههی ۷۰ با وضعیت بحرانی دیگری مواجه بودیم. سرکوب نیروهای روشنفکر برآمده از جامعه مدنی به عنوان فرقهی انحرافی زاده شده از گفتمان انقلاب و نمایش خشونت در حذف و طردشان به همگان. تا در شکاف میان امنیت و همراهی یا سلاخی و نامنی، پیروان و همراهان و همسنخان راهی جز انتخاب سویهی امنیت و همراهی را نداشته باشند.
اما در دههی ۸۰ با شدت گرفتن تحریمهای جهانی و بلندتر شدن صدای تحریم، کمبود و جنگ شاهد افرینش ترسی از نوعی دیگر بودیم. اما در دههی ۹۰ شاهد زایش ناامنی و وضعیت اضطراری هم از دورن و هم از بیرون بودیم. سربرآوردن شورشهای کارگری و طغیان طبقات فرودست و محروم. شورشی که هدفش بهبود وضعیت معیشتی و امنیت قشری بود که در مانیفست انقلاب اسلامی به عنوان ولی نعمت خطاب میشدند.
از سوی دیگر در این دهه شاهد ترس مداوم از وقوع جنگ با قدرتهای جهانی، ترس از تحریم و ترس از تمام شدن همهچیز با ان همراه شد. زندگیمان در هراس مداومی گذشت که تبلورش در صفهای طولانی از دلار و طلا گرفته تا روغن و شکر و ... قابل ردیابی بود. با وجود زندگی در وضعیت اضطرای، در وضعیت کمبود و نبود و لبه ی جنگ و صلح... هراس در ما نهادینه شد.
اما راهبرد هراسافکنی حاکمیت در این دهها به بهترین وجه کارکرد مثبت خود را نشان داده است. نقطهی اثبات این مدعا نه تنها در تداوم وضعیت موجود خود را نشان می دهد بلکه در واکنش مردم نسبت به مسائل زندگی روزمره نیز می توان آن را ردیابی کرد. با شروع پاندمی کرونا هر روز پیامهایی از این دست در سطحی وسیع در بین کاربران شبکه های مجازی دست به دست می گردد: کرونا درمانناپذیر است، به کادر پزشکی و بیمارستانی اعتماد نکنید، بیمارستانها قتلگاه بیمارانند، شیاف بنفشه و دمکرده بهتر از تخصص کلیهی نظام پزشکی و درمانی موثر بوده است و اکنون نیز که به درمان نزدیک می شویم و اخباری از موفقیت آمیز بودن واکسنها میآید عدهای حرف از خطرآفرین بودن و موش آزمایشگاهی شدن و .... می زنند.
چه بر سر ما و جامعه ما آمده که برای اینکه چرخ زندگیمان بچرخد نیازمند هراسهای روزانه ایم؟چه شد که عده ای افراد سودجو و منفعت طلب در این فضا مجال جولان یافتند؟ چه شد که مکانیسم هراسافکنی حاکمیت به درون خانهها و زندگیهای ما رسوخ کرد؟ چه شد که ما در تقابل بین امید و اعتماد از یکسو و هراس و ناامیدی، سویهی ناامیدی و هراسافکنی و هراسآفرینی را برگزیدیم؟ چگونه می توان در برابر زنجیرهی بیپایان هراسافکنی هر روزه مقاومت کرد و ایستاد؟ و ....
ماهرخ حق پرس؛ دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی
پایگاه تحلیلی-خبری شعار سال، برگرفته از کانال سیاستگذاری فرهنگی خوارزمی