شعار سال: فرهنگ جزو معدود واژگانی است که با انبوهی از تعریف ها، معرفی میشود، تا جایی که هر کسی وابسته به جغرافیای نظری که در آن قرار دارد؛ به برداشت، فهم، قرائت و تعریف فرهنگ پرداخته است.
محمود روح الامینی در کتاب «گرد شهر با چراغ» درباره تعاریف فرهنگ مینویسد: «هرسکویتس از حدود دویست و پنجاه تعریف یاد میکند. کروبر به سیصد تعریف اشاره میکند و گاه نیز رقم چهارصد تعریف را برای فرهنگ میبینیم.» (روح الامینی ۱۳۸۲، ۴۱).
تا کنون تلاشهای فراوانی برای جمع آوری تعریفهای فرهنگ و طبقه بندی آنها انجام شده است که در زیر به نمونههایی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
ال کروبر و کلاید کلاک هون پس از بررسی ریشههای لغوی کلمه فرهنگ در زبانهای مختلف، تعریف-های فرهنگ را در شش دسته شامل: تشریحی یا توصیفی، هنجاری، تاریخی، روان شناختی، ساختی و تکوینی یا ژنتیکی تقسیم بنده و تشریح کرده اند (صالحی امیری ۱۶، ۱۳۸۶).
دایره المعارف بریتانیکا، تعاریف مختلف فرهنگ را در پنج عنوان دسته بندی کرده است: ۱- نظریههای جهان شمول درباره فرهنگ ۲- ذهن گرایی و تکامل آن ۳- تکامل گرایی در فرهنگ ۴- نسبت گرایی و نظام فرهنگی اجتماع ۵- فرهنگ و شخصیت (صالحی امیری ۱۳۸۶، ۱۷).
اما اگر بخواهیم، تعریفی از فرهنگ ارایه کنیم، میتوانیم به تعریف دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران هم اکتفا کنیم:
فرهنگ نظام وارهای است از «عقاید و باورهای اساسی»، «ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری» ریشه دار و دیرپا و «نمادها» و «مصنوعات» که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل میدهد و هویت آن را میسازد (نقشه مهندسی فرهنگی کشور، ص ۱۶).
از دیرباز، در خصوص نسبت و رابطه میان برنامه ریزی و فرهنگ، دو رویکرد کلان مطرح بوده است. بر اساس رویکرد اول، فرهنگ دارای ساختار ویژهای است که دگرگونیها و تغییرات آن کاملا تابع ساز و کارهای درونی و تاریخی اش میباشد و به هیچ رو نمیتوان از بیرون و مطابق طرح و برنامهای خاص، تغییرات پیش بینی شدهای را در آن پدید آورد. اما در رویکرد دوم، فرهنگ مشابه پدیدههای اجتماعی و ضروری قلمداد میشود و امکان برنامه ریزی را در این زمینه میسر میسازد (رضایی و زهرهای ۱۳۹۰، ۱۷۷).
حد وسطی نیز در دنیا وجود دارد که به دخالت و برنامه ریزی در حوزه نظامهای ارزشی و اعتقادی فرهنگ ناباور است، ولی برنامه ریزی برای تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی را عقلانی و موجه میداند (همان، ۱۷۸).
از نظر نویسنده؛ با وجود خودبسندگی فرهنگ، اما از آنجا که هر فعالیت فرهنگی دارای اثری است؛ بنابراین با مدیریت فعالیتهای فرهنگی، میتوان امر فرهنگی را تا حدودی مدیریت کرد.
آنچه مسلم به نظر میرسد فرهنگ؛ حامل عناصر گوناگونی هم، چون اندیشه، عقیده، باور، اخلاقیات، ارزش، هنجار، محصول و نماد است و برای مدیریت اثربخش امور فرهنگی لازم است در گام نخست یک چارچوب نظری تعریف شود تا تمام مسیر مدیریت در قالب آن، هویت یافته و دنبال شود.
در گام دوم؛ لازم است وضعیت موجود بر اساس آن چارچوب نظری، مورد تحلیل قرار گیرد و در گام سوم، هدف گذاری انجام شود. مدیریت امور فرهنگی در گام چهارم میبایست مخاطب و جامعه هدف خود را بشناسد و در گام پنجم؛ به منظور دستیابی به راهبرد موفق، نقاط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدها را شناسایی کند و پس از آن، در گام ششم؛ سیاست گذاری کرده و در گام هفتم؛ برنامه ریزی کند.
فرایند مدیریت امور فرهنگی در گام هشتم به مرحله اجرای برنامه میرسد و در گام نهم به دریافت و بررسی بازخوردها میپردازد و در گام دهم هم بر اساس بازخوردها، به اصلاح گامهای پیشین میپردازد.
بر اساس ویژگیهای مدیریت امور فرهنگی؛ نکتهای تعیین کننده در شناخت مخاطب وجود دارد و آن این است که مخاطب هر پیام، دعوت و توصیه فرهنگی، انسانی «فعال» است که بر اساس باور، اختیار، عقلانیت و آزادگی خود با پیام فرهنگی مواجهه پیدا میکند و در نهایت او است که این پیام و دعوت را میپذیرد یا نمیپذیرد؛ بنابراین در زمینه مدیریت امور فرهنگی، ضروری است تا مخاطب، فردی «فعال» در نظر گرفته شود نه انسانی که در مقام یک کنشگر فرهنگی، منفعل است و مجبور است هر دعوت و پیام فرهنگی را پذیرفته و آن را رعایت کند.
وقتی مخاطب یک پیام فرهنگی، «فعال» درنظر گرفته شود، مدیر امور فرهنگی، برای بالابردن امکان پذیرش دعوت و پیام خود، لازم است با مفهوم «بازاریابی امور فرهنگی» و پیچیدگیهای آن آشنایی کامل داشته باشد. بازاریابی امور فرهنگی از نظر نویسنده، فرایندی است که در آن، کارگزار امور فرهنگی تلاش میکند تا ذایقه و سلیقه مخاطب خود را به عنوان یک «مشتری امور فرهنگی» بشناسد و محصول، دعوت و پیام فرهنگی خود را سازگار – تأکید میشود؛ سازگار و نه تسلیم - با سلیقه او تمهید و تدارک کند (البته بازاریابی امور فرهنگی میتواند مأموریت تغییر ذایقه فرهنگی و پیش بینی آن را نیز دنبال کند)، اتخاذ چنین تدبیری به بازتولید فرهنگی منجر میشود.
هر پدیده فرهنگی، برای بقاء و تداوم به بازتولید فرهنگی نیاز دارد و بازتولید فرهنگی، متضمن شناخت بازاریابی امور فرهنگی از سوی مدیر و کارگزار فرهنگی است تا بتواند محصول، دعوت و پیام فرهنگی خود را سازگار با سلیقه مخاطب فعال خود در مقام کنشگر فرهنگی تدبیر کند؛ در غیر این صورت، احتمال بازتولید فرهنگی منتفی است. نویسنده باور دارد که بازتولید فرهنگی در هر زمینه ای، به صورت عمیق به تجربههای اجتماعی افراد بستگی دارد.
باور به مدیریت پذیر بودن فرهنگ از سوی تعداد فراوانی از اندیشمندان، سیاستمداران و رهبران مذهبی مورد توجه جدی قرار گرفته و ادبیات فراوانی هم در مورد آن، تولید شده است که نظریههای گوناگون فرهنگی، مدیریت امور فرهنگی، مدیریت راهبردی فرهنگ، مهندسی فرهنگی، برنامه ریزی راهبردی توسعه فرهنگی، جنگ فرهنگی؛ رصد فرهنگی، امنیت فرهنگی، پیوست فرهنگی، آسیب شناسی فرهنگی؛ تنها تعدادی از مفاهیمی است که در دل خود، انبوهی از ادبیات و محتوا را به همراه دارد و البته که خلق تولید ادبیات و نظریات گوناگون فرهنگی همچنان ادامه دارد.
این رویکرد در ایران با ترسیم «نقشه مهندسی فرهنگی کشور» و در دنیا در رویدادهای مهم از جمله «دهه توسعه فرهنگی» از سوی سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) مورد تأکید قرار گرفته است.
با بررسیهای صورت گرفته، مسأله توجه به مدیریت امور فرهنگی، در محافل علمی دنیا با تأسیس رشتههای دانشگاهی با ادبیاتی نزدیک به مدیریت امور فرهنگی مورد تأکید بوده است. به عنوان نمونه رشتههای دانشگاهی زیر در دانشگاههای آلمان، انگلستان، مالزی و دانشگاه ماستریخت هلند (UM) و Southern Denmark دانمارک تدریس میشود:
فرهنگ و گردشگری (گرایش های: مدیریت مراکز فرهنگی و هنری، سیاست گذاری گردشگری، گردشگری فرهنگی)
فرهنگ و جامعه شناسی (گرایش های: جامعه شناسی فرهنگی، مطالعات توسعه و فرهنگ، جامعه شناسی فرهنگ، فرهنگ و امور زنان)
فرهنگ و امور بین الملل (گرایش های: فرهنگ و جهانی شدن، فرهنگ جهان سوم، فرهنگ توسعه، مطالعات فرهنگ لیبرالیسم)
ژئوکالچر (گرایش های: مطالعات فرهنگ سیاسی، خط مشی گذاری فرهنگ سیاسی)
اقتصاد و فرهنگ (گرایش های: مطالعات فرهنگی اقتصاد، مدیریت مالی سازمانهای فرهنگی و هنری، برنامه ریزی توسعه اقتصاد فرهنگ، اقتصاد کلان در فرهنگ، اقتصاد خرد در فرهنگ)
کسب و کار فرهنگی (گرایش های: کارآفرینی فرهنگی، طراحی محصولات فرهنگی، توسعه مراکز فرهنگی)
در جمهوری اسلامی ایران که مردم، انقلاب اسلامی را با ماهیت فرهنگی به پیروزی رسانده بودند و معمار فقید آن؛ حضرت امام خمینی – س -؛ اصلاح فرهنگ را رأس همه اصلاحات اعلام کره بودند و تحقق امنیت فرهنگی با محوریت اخلاقیات و ارزشهای اسلامی و انسانی جزو مطالبات به حق مردم بوده است - مطالبهای که جز با توجه به مبانی، اصول و روشهای علمی مدیریت امور فرهنگی، دست نیافتنی است-
راه اندازی رشته مدیریت امور فرهنگی در سال ۱۳۷۰ مورد تصویب فرهنگ و آموزش عالی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کنونی) قرار گرفت و در ابتدا برای مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارایه شد و سپس به صورت رسمی از نیمه همان دهه در دفترچه آزمون مقطع کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۸۲ در دفترچه آزمون مقطع دکتری دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفت.
این رشته تحصیلی که جزو رشتههای پرمتقاضی در میان دانشجویان بوده است، در مسیر خود در سال ۱۳۸۶ به دو گرایش مدیریت امور فرهنگی و برنامه ریزی امور فرهنگی تقسیم شد و هر ساله به پذیرش بیشتر دانشجویان پرداخت، فراوانی متقاضیان به حدی افزایش یافته که واحدهای فراوانی از دانشگاه آزاد اسلامی در اقصی نقاط ایران به پذیرش دانشجو در این رشته پرداخته اند.
رشته مدیریت امور فرهنگی نه تنها خاستگاه تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزه مدیریت و برنامه ریزی برای سازمانها و نهادهای پرتعداد فرهنگی در کشور است، بلکه به خاطر زیربنایی بودن فرهنگ، دانش آموختگان متخصص در این رشته میتوانند در سایر سازمانها و نهادهایی که مأموریت فرهنگی هم ندارند ایفای نقش کنند.
از دست آوردهای این رشته تحصیلی در عمر کمتر از سه دهه خود، تربیت هزاران نیروی انسانی متخصص در حوزه مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی، تأسیس انجمن علمی مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی ایران، هزاران پایان نامه و مقاله علمی مسأله محور و کاربردی بوده است.
اما در شرایط کنونی که جامعه ما در معرض انبوه مسأله ها، آسیب ها، تهدیدها و حتی بحرانهای فرهنگی قرار دارد و دشمنان فرهنگی ما از هیچ کوششی برای صدمه فرهنگی به فرهنگ راستین مردم فروگذار نبوده اند – صدماتی که در ادبیات رهبر انقلاب؛ حضرت آیت الله خامنهای به ترتیب با عبارات شبیه خون فرهنگی، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و جنگ فرهنگی بیان شده است – ضرروت توجه علمی به موضوع مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی دوچندان احساس میشود؛ هرچند که همچنان شاهد حضور کم تعداد متخصصان علمی مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی در ساختارهای مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری در زمینه مدیریت امور فرهنگی هستیم، اما در لایههای پایین تر، دانش آموختگان این رشته، منشأ اثر بوده اند و امید میرود جامعه به حدی از بلوغ دست پیدا کند که تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرای امور فرهنگی را جز به متخصصان آن، واگذار نکند.
در شرایط خاص فرهنگی جامعه کنونی که اتفاقاً مشغول تجربه جهانی شدن فرهنگی نیز بوده است؛ لزوم حمایت ویژه از این رشته تحصیلی کاملا منطقی، عقلانی و ضروری به نظر میرسد، اما متاسفانه در این وضعیت، اما شاهد حذف رشتههای مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی در دفترچههای آزمون مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مربوط به سال تحصیلی آینده هستیم!
بنابراین از مسوولان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نیز دانشگاه آزاد اسلامی انتظار میرود با تمهید چارهای مؤثر، با ایجاد امکان قرار گرفتن این رشته در آزمونهای مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی آتی، مانع پیوستگی و تسلسل پذیرش دانشجو در این رشته بسیار مهم شوند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از جماران، تاریخ انتشار: 30 آذر ۱۳۹۹، کد خبر:1487917، jamaran.news