شعار سال: با افزایش روند ایجاد نقاط شهری در کشور تنها معیار تشخیص مناطق روستایی از شهری در بخش وسیعی از کشور تنها تابلوی آهنی ورودی این مناطق است. اطلاعات مرکز آمار ایران نشان میدهد که تنها طی سالهای ۹۵ تا ۹۷ بیش از ۸۰ نقطه روستایی در کشور تبدیل به شهر شده اند. موضوعی که بسیاری از جامعه شناسان آن را یک «بیماری» توصیف میکنند که نه تنها مشکلات روستاها را حل نکرده، بلکه مشکلات جدیدی را برای مناطق جدید شهری ایجاد کرده است.
معیار جمعیت برای تبدیل روستا به شهر
در ایران جمعیت ۵ هزار نفر را ملاک شهر بودن محلی اطلاق میکنند، هرچند این تعریف در گذر زمان تغییراتی کرده است. برای مثال، طی سرشماریهای ۱۳۳۵ الی ۱۳۷۵ متفاوت بوده است. در سرشماری سال ۱۳۳۵، شهر به جایی اطلاق شده که جمعیت آن معادل ۵ هزار نفر بوده است. امادر سرشماری سال ۱۳۶۵ دارا بودن جمعیت ۵ هزار نفر از تعریف حذف شده است و شهر به جایی اطلاق شده است که در زمان سرشماری دارای شهرداری باشد. این تغییر با توجه به تعریف شهر در قانون جدید تقسیمات کشوری ایجاد شد که در آن کلیه نقاط دارای شهرداری در زمان تصویب قانون را شهر دانسته و ایجاد شهرداری در نقطهای دیگر را در آینده موکول به داشتن حداقل ۱۰ هزار نفر جمعیت کرده است. در سرشماری سال ۱۳۷۵ نیز این تعریف، یعنی دارا بودن شهرداری، ملاک تفکیک شهر از روستا شده است. طی ۵۵ سال گذشته، نسبت شهرنشینی در ایران از ۳۱ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۱ درصد در سال ۱۳۹۰ افزایش یافت و این روند همچنان ادامه دارد.
«دکتر شهره قمر فلاح»، جامعه شناس شهری نیز با اشاره به این که جمعیت نمیتواند تنها معیار مناسب برای تبدیل روستاها به شهر باشد میگوید: «جمعیت تنها یک بهانه است و مساله اصلی توزیع ناعادلانه امکانات و منابع است که باید حل شود.»
این جامعه شناس معتقد است «اساسا تبدیل چند شهر به شهرستان، تبدیل چند شهرستان به استان و تبدیل روستا به شهر یک پدیده بیماری گونه است.» قمر میافزاید: «این یک آسیب حاکمیتی است و عامل اصلی آن گرفتن بودجه و خدمات بیشتر است. باید پرسید چرا بودجه درست توزیع نمیشود که نیاز به تبدیل روستا به شهر باشد. برای مثال، در کانادا دولت با دادن سوبسیدها تلاش میکند تا روستاها به شکل روستایی خود باقی بمانند و آن روستا تمام امکانات شهر را دارا است.»
یکی از تحقیقات جامع در این باره که توسط سعید زنگنه، استاد جغرافیای دانشگاه تهران انجام شده میگوید معیار جمعیتی نمیتواند به تنهایی در تفکیک مکانهای روستایی از مکانهای شهری پاسخگو باشد، و در این میان میتوان به برخی معیارها و متغیرهای دیگر نیز اشاره کرد: عامل نهادی (وجود نهادها و سازمانهای اجرایی، قانونگذاری، خدماتی، رفاهی و زیرساختی)، معیار کارکردی (سهم شاغلان در بخشهای مختلف اقتصادی)، معیار برخورداری از سطحی از پیشرفت و توسعه، وجود سیمای شهری (در شبکه خیابانها، استخوانبندی و ساخت و بافت و انسجام کالبدی)، نرخ رشد جمعیت، بافت جمعیتی، ساختار جمعیتی، میزان تراکم خالص و ناخالص در روستا، الگوی کاربری اراضی در روستا، وضعیت اشتغال و بیکاری، قیمت زمین، فاصله با شهرها و روستاهای بزرگ مجاور، قرار گرفتن در مرکز مبادلات و مراودات اجتماعی و اقتصادی در یک بستر جغرافیایی و مانند اینها. البته این ملاکها باید انعطافپذیر و بر اساس شرایط و گرایشهای منطقهای باشند.

معضلی به نام «خام شهرها»
شهر توحید به عنوان مرکز شهرستان هلیلان از جدیدترین مصوبات دولت است. شهر جدیدی که با معیارهای موجود هم جمعیت کافی برای شهر شدن را ندارد و اهالی آن معتقدند که امکانات و منابع جدیدی به این شهر اضافه نشده است. پدیدهای که آن را «خام شهر» مینامند. مطالعه شهرها درسطوح مختلف جمعیتی در سرشماریهای نفوس کشور، نشان میدهد روند تبدیل روستا به شهر به رغم داشتن جمعیتی کمتر از آستانه تعریف شده برای شهر شدن ادامه داشته است. درسال ۱۳۹۰ تعداد ۳۷۰ شهر از مجموع ۱۱۳۹ شهر کشور، معادل ۳۲ درصد کل شهرها، دارای جمعیت زیر حد تعیین شده بوده اند. برای مثال در سرشماری سال ۹۰ جمعیت شهر سومار در استان کرمانشاه تنها ۹ نفر بود و کل جمعیت خام شهرها کمتر از یک هفتم جمعیت تهران را تشکیل میدهد.
قمر فلاح در توضیح این پدیده و دلایل بوجود آمدن و گسترش آن میگوید: «این مساله پیش از انقلاب هم وجود داشت و مساله نفوذ در ساختارهای تصمیم گیری در آن نقش پر رنگی را ایفا میکند.» او میافزاید: «پیش از انقلاب اکثر مناسبات ما پیرو مناسبات ایلی و عشایری بود و برای مثال میتوانم از شهر واجارگاه نام ببرم که روی آن تحقیق کرده ام. شهری که در گیلان واقع شده و به دلیل موقعیت کوهستانی پتانسیل جذب جمعیت بیشتر را نیز ندارد، اما به دلیل نفوذ خان معروف آنجا تبدیل به شهر شد.»
این جامعه شناس شهری این پدیده را مختص تبدیل روستاها به شهر نمیداند و معتقد است که نفوذ شخصیتها در استقرار صنایع نیز نقش داشته است. او میگوید: «در دورهای که آقای خاتمی رئیس جمهور بود، بسیاری از کارخانههای ما یزد تاسیس شدند.»
در ژاپن روستاهای ۳۰ هزار نفری داریم
ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی اﻧﺠﺎمﺷﺪه درﺧﺼﻮص اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع و ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧی، ﻧﻜﺎت ﺟﺎﻟﺒی از ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎی ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ را در اﺧﺘﻴﺎر ﻣیﮔﺬارد. برای مثال، در ﻛﺸﻮر ﺑﺮزﻳﻞ، وزارت اﻣﻮر داﺧﻠی در ﺳﺎل ۱۹۷۲ ﻣﻌﻴﺎر ﺷﻬﺮﺷﺪن را از ۲۰ هزار ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ۵۰۰۰ ﻧﻔﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ داد. در ﻛﺸﻮر ﻣﻜﺰﻳک، در دهه ۹۰ ﻣﻴﻼدی ﺗﻌﺪاد زﻳﺎدی ﺷﻬﺮ ﺑﺎ اﻧﺪازه ﻛﻮﭼکﺗﺮ از ﻣﻌﻴﺎر ﺷﻬﺮﺷﺪن ۲۰ هزار ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﻴﺖ وﺟﻮد داﺷﺖ ﻛﻪ روﻧﺪی ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻣﺎن را در ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﻘﺎط روﺳﺘﺎﻳی ﻛﻮﭼک ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﭘﺸﺖﺳﺮ ﮔﺬاﺷﺖ، اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ دوره در ﻣﻜﺰﻳک ﻛﻮﺗﺎهﻣﺪت ﺑﻮد.
با این حال، ﺗﺠﺮبه ﻛﺸﻮر ژاﭘﻦ ﻛﻪ روﻧﺪی ﻋﻜﺲ ﻛﺸﻮر ﻣﺎ دارد ﻧﻴﺰ درﺧﻮر ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ. در ژاﭘﻦ در زﻣﺎن ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻌﻴﺎر ﺷﻬﺮﺷﺪن ۳۰ هزار ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﻴﺖ اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف ﻛﺸﻮر ﻣﺎ، در اﻳﻦ ﻛﺸﻮر اﻛﺜﺮ ﺳﻜﻮﻧﺘﮕﺎهﻫﺎی روﺳﺘﺎﻳی دارای ﺑﻴﺶ از ۳۰ هزار ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﻴﺖ، ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺗﻤﺎﻳﻠی ﺑﻪ ارﺗﻘﺎ و ﺗﺒﺪﻳﻞﺷﺪن ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻧﺪارﻧﺪ. دﻟﻴﻞ اﺻﻠی ﭼﻨﻴﻦ روﻳﻪای در ژاﭘﻦ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ درﺻﻮرت ﺗﺒﺪﻳﻞﺷﺪن ﺑﻪ ﺷﻬﺮ، ﺷﻬﺮوﻧﺪان و ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﺷﻬﺮی باید ﻣﺎﻟﻴﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﻪ دوﻟﺖ ﻣﻠی و ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﺗﻌﺪاد زﻳﺎدی روﺳﺘﺎﻫﺎی ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺰرگ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ درﺧﻮاﺳﺘی ﺑﺮای ﺗﺒﺪﻳﻞﺷﺪن ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻧﺪارﻧﺪ.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت فراز، تاریخ انتشار ۱۵ دی ۱۳۹۹، کد خبر: -، www.faraz.ir.