شعار سال: مسعود صفاییمقدم، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز: نویسنده با ذکر مثالهای زیادی به خوبی این معنا، و پیامدهای آن را نشان میدهد. به عنوان مثال، به گفته نویسنده پژوهشهایی که در مورد برخی کمردردهای بانوان شده است نشان میدهد که صندلیهای خودروها، که اساساً بر مبنای آناتومی مردها درست شدهاند مسبب این کمردردهاست. ذکر نامی از این کتاب برای وامگیری عنوان این نوشته بود، وگرنه موضوع «نادیده گرفتن» به این مورد محدود نمیشود. بزرگسالان نیز گاهی خردسالان را نادیده میگیرند. روشنفکران گاهی عوامالناس را نادیده میگیرند، و قس علی هذا. درهرحال این پدیده گاهی به حوزههای اجتماعی تسری مییابد. نظامهای سیاسی اجتماعی گاهی در قبال قشرهایی از مردم یا حتی همه مردم چنین روندی را در پیش میگیرند. مدیران جامعه علیالرأس و بدون نیاز به مراجعه به افکار عمومی برای مردم و به جای مردم تصمیمگیری میکنند. از نظر این مدیران میتوان لااقل گاهی اوقات مردم را ندیده گرفت، برای اینان مردم صرفاً یک وجود تابعی دارند. این جامعه نامریی یا نادیده گرفته شده است؛ و اینک نکاتی درباره انتخابات ۱۴۰۰:
۱-وقتی در یک جامعه مردمسالار، مردم از دولت خود ناراضی باشند انتظار معقول این است که با مشارکت فعالتر در انتخابات بعدی دولت جدیدی بر سرکار آورند، دولتی که گمان میکنند میتواند انتظارات آنان را برآورده سازد.
۲-، اما وقتی مردم یک جامعه از دولت خود ناراضی باشند و در عین حال تلاشی برای تغییر آن نکنند و به گونهای شانههای خود را بالا بیندازند و از کنار صندوق انتخابات رد شوند بدین معناست که یا از تأثیر رأی خود نامطمئن هستند یا مسئول نابسامانیها را برخی رویهها و ساختارها که از دسترس اصلاح آنان بیرون هستند میدانند.
۳- انتخابات ریاست جمهوری امسال علیرغم دعوت همه سران اجتماعی اصولگرا و بیشتر سران اجتماعی و سیاسی اصلاحطلب و مستقل، و باوجود برخی نارضایتی ها، اما با مشارکت بسیار کمتری مواجه شد، بخصوص در شهرهای بزرگ که این عدم مشارکت بسیار چشمگیرتر بود. از نظر دور نداریم که شهرهای بزرگ و بخصوص مرکز کشور آبشخور اصلی تحولات اجتماعی هستند. اهمیت این امر زمانی زیادتر میشود که میدانیم این جامعه پیش از این بیشترین اعتماد را به مراجع سیاسی خود داشتهاند؛ بنابراین در این انتخابات اکثریت جامعه تصمیم گرفت تا اطلاع ثانوی، دولت، شخصیتها و مراجع سیاسی اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل را نادیده بگیرد.
۴-در چنین اوضاع و احوالی نخستین پروژهای که نهادهای حاکمیتی و نهادهای اجتماعی باید دنبال کنند بازسازی این شرایط است. دولت، نهاد حاکمیت، و نیز مراجع فکری و اجتماعی باید خود را از «نادیدگی» نجات دهند. دولت و نهادهای غیرحاکمیتی باید این را یک پروژه نجات ملی تلقی کنند. انجام هر پروژه دیگر متوقف بر خروج از شرایط «نادیدگی» است. زیرا تا زمانی که مردم مجدداً به نهاد دولت، حاکمیت و مراجع اجتماعی حیات ندهند و آنها را به رسمیت نشناسند و تبدیل به موجودی غیرقابل اغماض نکنند ارتباط فعال و سازنده میان این نهادها و مردم برقرار نمیشود. یک زمان بارکلی فیلسوف ایده آلیست گفت وجود یعنی وجود ذهنی. یعنی همه آثار وجود به تصور وجود در ذهن و دل و جان آدمی برمیگردد. اگر مردم دولتی را از ذهنیت خود حذف کردند آن دولت دیگر وجود ندارد و آثار حیات بر او بار نمیشود. از این گذشته، همانطور که گفته شد، پدیده نادیدگی به منزله یک عارضه خوش خیم میتواند در صورت مزمن شدن بدخیم شود. در آنصورت اکثریت نامرئی یا نادیده گرفته شده، با شدتبخشی و عمقبخشی به نادیده گرفتن دولت برآمده از رأی اقلیت میتواند مشکلات جدی برای دولت و قدرت سیاسی مسلط ایجاد کرده و فضای کار و موفقیت را از او بستاند.
۵- بر این اساس شایسته و بلکه ضروری است که رئیس محترم جمهور جدید پروژه نخست خود را بازسازی شرایط ذهنی جامعه قرار دهد. این پروژهای است به غایت پیچیده و نیازمند طراحی برنامهای که اصل راهنمای آن تکریم همگان باشد و در انجام آن از همه کارشناسان از همه نحلههای فکری و سیاسی دعوت به عمل آورد. چنانچه پروژه اصلاح شرایط ذهنی جامعه به درستی طراحی شود خود میتواند به سازندهترین فرصت اصلاح اجتماعی تبدیل شده و دوران جدیدی از سیاست ورزی سازنده را در ایران رقم زند.
۶- همه کسانی که دل در گرو ایرانی آباد و آزاد دارند و مشتاق هستند تا راه فلاح و رستگاری به روی مردم و حاکمان گشوده گردد اخلاقاً موظف هستند جامعه خود را در این مهم یاری رسانند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت ایران آنلاین، تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۰، کد خبر: ۷۱۷۰۴۱، www.ion.ir