شعارسال: دولت جدید

انقلاب اسلامی که در جوهر و ماهیت خود، تحولی بیرون از حوزهی فکر و تمدن غربی است، برای تداوم و نزدیک شدن به غایت خود نیازمند پرورش انسانهایی است که بتوانند آرمانهای این انقلاب را در سراسر پهنه گیتی محقق سازند؛ لذا در بلند مدت و در مقیاس تمدنی، آموزش و پرورش بیت الغزل و مهمترین مسئله انقلاب اسلامی است.
اما مساله این است که علیرغم همه تغییرات مثبتِ رخ داده،
انقلاب اسلامی هنوز در آموزش و پرورش ایران امتداد نیافته است. دلیل این مدعا نیز وضعیت کنونی آموزش و پرورش، اظهارات صاحب نظران تعلیم و تربیت کشور و در رأس آنها
بیانات رهبر معظم انقلاب است؛"مطلب دیگری که باید در نظر داشت، این است که آموزش و پرورش کنونىِ کشور ما، ساخته و پرداختهی فکر ما و برنامههای ما و فلسفهی ما نیست؛ این یک امر واضحی است؛ این هم جزء مسلمات است، منتها به آن توجه نمیکنیم! از روزی که نظامی به نام نظام آموزش و پرورش در این کشور به وجود آمد - از آغاز کار - بنای کار بر آن فلسفهای نبود که ما امروز دنبال آن فلسفه هستیم". (بیانات امام خامنهای در جمع فرهنگیان، ۰۳/۰۵/۱۳۸۶)
راه عبور از عالم مدرن، تحول آموزش و پرورش در جهت ایجاد تمدن بزرگ اسلامی است.همانگونه که مدرنیته در ابتدا به واسطه مدرن سازی آموزش و پرورش وارد ایران شد و سپس به ساحتهای دیگر حیات اجتماعی ایرانیان مانند فرهنگ و هنر و اقتصاد و ... سرایت نمود این بار نیز
راه عبور از عالم مدرن، تحول آموزش و پرورش در جهت ایجاد تمدن بزرگ اسلامی است. لکن با همه تلاشها و فعالیتهایی که پس از انقلاب در حوزه آموزش و پرورش انجام شده است
در این عرصه شاهد تحولی نبوده ایم و میتوان در یک جمله گفت انقلاب اسلامی در آموزش و پرورش رخ نداده است.
میتوان در یک جمله گفت انقلاب اسلامی در آموزش و پرورش رخ نداده است.
تعلیم و تربیت ظاهرا اسلامی، اما در کلیشه مدرن
در حقیقت هویت و ساختار مدرسه و به طور کلی ساختار آموزش و پرورش به شکل امروزین آن در ایران، برآمده از مبانی فکری غرب بوده و از حدود ۲۰۰ سال پیش به صورت کاملا تقلیدی با همان شکل و هویت مدرن آن بی کم و کاست در زمین ایران اسلامی غرس شده است.
ساختار آموزش و پرورش به شکل امروزین آن در ایران، برآمده از مبانی فکری غرب بوده

اولین موسسان مدارس ایران _، چون میرزا حسن رشدیه_ نه برای مقابله با جریان آموزشی غرب بلکه در استقبال از آن و بسط و توسعه آن بوده است!
اولین مدارس مدرن در ایران در سال ۱۲۱۶ توسط مسیونرهای مسیحی و سپس توسط دولتهای غربی به وجود آمدند و بعد از حدود ۵۰ سال ایرانیانی که خود به طور مستقل اقدام به تاسیس مدرسه نمودند _، چون میرزا حسن رشدیه_ نه برای مقابله با جریان آموزشی غرب بلکه در استقبال از آن و برای بسط و توسعه آن بوده است! اولین مقاومتها در مقابل جریان آموزشی مدرن در ایران توسط شیخ عباسعلی اسلامی در ۱۳۲۲ شکل گرفت؛ یعنی حدود ۱۱۰ سال پس از ورود مدارس غربی به ایران و البته دو سال بعد از عزل رضاخان توسط انگلیس و باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور. پس از او نیز در دهه ۴۰ افرادی، چون علامه کرباسچیان و مرحوم روزبه با تاسیس دبیرستان علوی و روزبه این مسیر را ادامه دادند.

هر چند مدارس اسلامی به نیت تربیت دینی و توسط افراد متدین ایرانی تاسیس شد، اما جریان غالب در آنها نه اسلام انقلابی و تمدن گرا بلکه اسلام غیر سیاسی بوده است.
نکتهای که نباید در این میان از آن غفلت نمود آنکه هر چند در ادامه مدارس اسلامی به نیت تربیت دینی و توسط افراد متدین ایرانی تاسیس شد، اما جریان غالب در مدارس دینی قبل و حتی پس از انقلاب (مانند مدارس اسلامی و سپس علوی و نیکان و کمال و روشنگر و ...) نه اسلام انقلابی و تمدن گرا بلکه اسلام غیر سیاسی بوده است. اسلامی که در آن احساس تعارض جدی با فرهنگ سرمایه داری و غرب نمیشود و به دنبال ساخت تمدن اسلامی در مقابل تمدن مادی دنیای مدرن نیست. بلکه همه هدف آن پرورش افرادی است که صرفاً معتقد به اصول دین و دارای حب اهل بیت علیهم السلام بوده و مقید به انجام فرائض مانند نماز و روزه در صورت فردی آن باشند. در واقع این نسل از مدارس و پرورش یافتگان آن نیز به نوعی از اسلام ناب با قرائت امام خمینی ره و انقلاب اسلامی محروم بوده اند. در نتیجهی این نگاه حداقلی به اسلام، پس از انقلاب نیز هویت و ساختار مدرسه از رویکرد تربیتی تا محتوای دروس و از الگوهای تدریس و ارزشیابی تا ارتباط مدرسه با خانه و مسجد و از کالبد و محیط آموزشی تا تربیت اخلاقی و اجتماعی تغییر چندانی نکرد.
خروجی اینگونه مدارس در بهترین حالت جوان متدینی است که سرباز و شهروند تمدن مدرن بوده
اصولاً برای دیدگاه حداقلی و محدود به دین، نیازی به تولید هویت جدید برای مدرسه نبود و همین هویت و ساختار فرنگی و غیربومی کفایت میکرد. بدیهی است خروجی اینگونه مدارس در بهترین حالت جوان متدینی است که سرباز و شهروند تمدن مدرن بوده و با نیت خیر، برای توسعه هر چه بیشتر کشورش در جهت نیل به تمدن غربی میکوشد.
خلاء، اما در ماموریت
در ماموریت مدرسه تحولی ایجاد نشد
خلاصه آنکه پس از انقلاب نیز رویکرد فقهی _ مناسکی برای اسلامی سازی مدارس محور توجه قرار گرفت؛ ظاهر دین در حوزه آموزش اصلاح و حفظ شد، اما باطن آموزش کاملاً با دین بیگانه ماند. عکسهای مبتذل درون کتابها حذف و در ابتدای کتب درسی، عکس امام جایگزین تصویر طاغوت شد. پوشش دختران دانش آموز اصلاح شد و برنامههای مذهبی در اعیاد و عزاداریها مورد توجه قرار گرفت، اما در ماموریت مدرسه تحولی ایجاد نشد و منزلت علم و دانش و معلم ارتقاء چندانی نیافت. بدیهی است این رویکرد در اسلامی سازی آموزش کاملاً با مدرنیته قابل جمع است.

و سوالاتی پیش رو
اما تحول در نهاد آموزش به چه معنا است، چه ابعادی دارد و چگونه باید به آن دست یافت؟ مسیر و نقشه راه تحول در آموزش و پرورش چیست؟ از میان انبوه آسیبها و مسائل موجود مساله اصلی آموزش و پرورش در ایران کدام است؟ جهت گیریهای اصلی و الگوی مطلوب در آموزش و پرورش چه باید باشد؟
این پرسشها و مواردی دیگر از این دست، موضوعاتی است که شاید در یادداشتهای بعدی فرصت پرداخت به آنها فراهم آید.
شعارسال، بااندکی تلخیص و اضافات برگزفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۴۰۰، کد خبر: ۰۰۰۰۵۷، farsnews.ir.