شعار سال:
آزادسازی تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، فحوای توییتی بود که دکتر حجت الله عبدالملکی روز پنجم فروردین منتشر و از این ایده به عنوان انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ که میتواند منجر به ایجاد میلیونها شغل شود یاد کرد. واکنش عمومی، اما ابراز نگرانی از خطرات این ایده برای کشاورزی ایران و احتمال بسترسازی برای هجوم ویلاسازان به اندک مناطق سرسبز باقیمانده کشور بود.
ایشان طی روزهای بعد به توضیح بیشتر منظور خود پرداختند. با این حال پس از گذشت چند روز از طرح شدن این ایده و بر اساس بحثهای صورت گرفته بین متخصصان اقتصادی، میتوان به طور خلاصه به پنج ایراد اساسی ایدهی ایشان اشاره نمود:
۱-
رونق ساخت و ساز مسکن به دو دلیل اهمیت بالایی دارد. یکی از این جهت که تعداد مسکن ساخته شده در سالهای اخیر ۷۰ درصد کمتر از نیاز کشور بوده و در حال حاضر با مشکل کمبود مسکن مواجه هستیم و دوم اینکه صنعت ساختوساز برای اقتصاد ایران به مثابه لوکوموتیو بوده و رونق آن باعث رشد و گردش چرخ اقتصاد میشود. اما اینکه این ساختوساز نه در قالب مسکنسازی برای مردم عادی، بلکه در قالب ویلاسازی برای مرفهین باشد شاید منجر به حدی از رشد اقتصادی بشود، اما مشکل مسکن کشور را حل نمیکند و بدتر اینکه منابع کشور رو به جای حل یک مشکل، صرف یک کار بیهوده و دامنزننده به اختلاف طبقاتی میکند.
۲- این گزاره که
اگر شصتدرصد نقدینگی کشور هم پای ویلاسازی در زمینهای کشاورزی بیاید باز نهایتا یکدرصد از زمینها را میشود ساخت، از جهت فهم مسائل پولی و بانکی بسیار غلط است. نقدینگی سیمان و آجر نیست که تولید و مصرف بشود، بلکه در اقتصاد میچرخد و از جیب یک نفر به جیب کس دیگر میرود و از بین نمیرود. اساسا گردش نقدنیگی در اقتصاد چندین برابر کل مقدار نقدینگی کشور است. این تصور که نقدینگی یک جایی انبار شده و باید رفت مصرفش کرد و مواظب بود تمام نشود یا اضافه نشود غلط، و بیان آن توسط یک استاد اقتصاد عجیب است.
۳- ایشان با یک تقلیل و تخفیفی بیان کردهاند که فوقش یک درصد زمینهای کشاورزی بخواهد ساخته بشود، ۹۹ درصد هنوز میماند برای کشاورزی!
خوب است ایشان توجه بفرمایند که کیفیت زمینها با هم متفاوت است. معلوم است که کسی وسط بیابان ویلا نمیسازد، مشکل اینجاست که بهترین زمینها در نقاط خوش آبوهوا و با دسترسی مناسب به آب است که صرف ویلاسازی میشود. کل شهرک باستی هیلز که در زمینهای کشاورزی اطراف سد لتیان به طور غیرقانونی ساخته شده بود و با این ایده جناب عبدالملکی دیگر ساخت چنین شهرکهایی حتی روی کاغذ هم غیرقانونی نیست، ۱۲ هکتار از این ۲۳۰ هزار هکتاری است که ایشان به راحتی و با خفیف شمردن، مجوز ساخت و ساز در آن را صادر میکنند.
۴-
نکته بسیار مهم دیگر این است که ایشان اصلا مسئله آب و سایر مسائل ملی که دخالت دولت درآن لازم است را مدنظر قرار ندادهاند. درشرایطی که بسیاری از زمینهای کشاورزی قدیمی کشور امروزه به دلیل فرسایش خاک یا کمبود آب، دیگر ظرفیت کشت ندارند و درشرایطی که در بعضی استانهای کم آب کشور برنج کاشته میشود و در یک کلام در شرایطی که واقعیتهای روی زمین دولت را به سمت لزوم سلب اختیار بیشتر از کشاورزان و دخالت بیشتر حتی در تعیین بذری که کاشته میشود میکشاند، صحبت از صاحب اختیار بودن مالک زمین کشاورزی بر نوع بهرهبرداری از زمین خندهدار به نظر میرسد.
۵-
نکته نهایی نیز بیتوجهی ایشان به مسئله مشکلات صنعت است. این ادعا که مشکل صنعت کشور کمبود زمین است، به نظر صحیح نمیآید. همین حالا نیز بسیاری ازشهرکهای صنعتی که با تسهیلات فراوان و با وجود زیرساخت نسبی و کنار هم بودن صنایع مختلف ایجاد شدهاند نیز کم رونق بوده و در حالت نیمهتعطیل قرار دارند. در این شرایط تصور اینکه با آزادسازی بهرهبرداری از زمینهای کشاورزی، که قالبا مزایای شهرکهای صنعتی را نیز ندارند، یک انقلاب اقتصادی اتفاق میافتد خیلی دور از واقع به نظر میرسد.
نویسنده: سعید فضلزرندی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خانه ملت، تاریخ انتشار: ۱۴۰۰/۰۱/۰۸، کدخبر: ۲۳۷۲۴۷۴، www.nasim.news