شعار سال: فاطمه مرنیسی در ۱۹۴۰ میلادی در مراکش چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را در مدارس مذهبی و قرآنی شروع کرد و تا ۲۰ سالگی تنها میتوانست به زبان عربی حرف بزند.
او پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی خود در دانشگاه سوربن، علوم سیاسی خواند و در نهایت دکتری خود را از دانشگاه براندیس دریافت کرد. بسیاری او را پایهگذار فمینیسم در مراکش میدانند. گرچه بسیاری از پژوهشهای وی حول محور همین موضوع بوده است، اما دیدگاه و جهان بینی اش از این فراتر میرفت.
مرنیسی در مسیر خود به آزادی و دموکراسی نظر داشت و این آزادی را نه فقط برای زنان بلکه برای مردان نیز ضروری میدانست. او که در نخستین آثار خود به نام «زن در ناخودآگاه مسلمانان» ابعاد روانشناسانه جامعه مسلمان نسبت به زنان را بررسی کرده بود به این نتیجه رسید که برای رسیدن به برابری نیاز است تا مردان مسلمان نیز بتوانند از فضای ذهنی محدود خود رهایی یابند و در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی پیشرفت کنند.
در سالگرد درگذشت «فاطمهمرنیسی» جامعهشناس مراکشی باید گفت بعد از کتاب: «زنان پردهنشینو نخبگان جوشنپوش» کتاب «سفر شهرزاد» دومین کتاب از ایننویسنده است که به جهت زاویه نگاه خاص انسان را دچار شگفتی میکند. سوالی که کتاب از ما میپرسد این است که تفاوت میان برداشت غربی و شرقی (خاورمیانهای) از زن و منشاء ترس پنهان از او چیست؟ واکنش ایندو چگونه است؟
نویسنده به سراغ سرنمون «شهرزاد» میرود و روایت شرقی و غربی آن را مورد مقایسه قرار میدهد.
نتیجهای که با بررسی رمانها، نقاشیها و نمایشنامه و فیلمها گرفته میشود شگفتآور است:
“مرد مسلمان با محروم کردن زن از فضای عمومی تسلط مردانه را برقرار میکند و مرد غربی با دستکاری کردن زمان و نور این کار را میکند. مرد غربی اعلام میکند یک زن برای زیبا بودن باید چهارده ساله به نظر بیاید. اگر زنی جسارت کند و پنجاه ساله به نظر بیاید پذیرفتنی نیست. مرد غربی نورافکن را بر روی خانم کوچولو میاندازد و اورا در مقام ایدهآل زیبایی قاب بندی میکند، به واقع مرد غربی مدرن نظریههای امانوئل کانت قرن نوزدهمی را اجرا میکند: زن برای زیبا بودن باید کودکوار و بی مغز ظاهر شود. وقتی زن بالغ و خودبیانگر به چشم بیاید، یا بگذارد باسنش بزرگ شود، محکوم است به زشت بودن؛ بنابراین دیوارهای حرمسرای اروپایی جمال جوان را از کمال زشتجدا میکند.
به نظرم این نگرش غربیها حتی از نگرش مسلمانان افراطی خطرناکتر و خدعه آمیزتر است، چون سلاح مردان غربی علیه زنان، زمان است. زمان چندان قابل مشاهده نیست و سیالتر از مکان است. مردان غربی از تصاویر و نورافکنها استفاده میکنند تا زیبایی زنانه را درون نوعی صغارت ایدهآل منجمد کنند.
مرنیسی معتقد است ترس مرد شرقی از زن ناشی از باور پنهان او به هوشمندی و زیرکی زن و نوعی هراس از مغلوب شدن است (مرد غربی، اما در باور خود جذابیت را دال مرکزی زن میداند) او سپس به شخصیت شهرزادقصهگو میپردازد، زنی که در برابر تیغ آخته سلطان او را به عرصه گفتگو میکشاند و در آنجا با کلمات وقصه مغلوبش میکند.
این مساله راز هراس مرد شرقی از گفتگو و نزدیک شدن زن است، زیرا اعتماد بهنفس لازم را در مواجهه با این زیرکی تدریجی و پنهان ندارد در مقابل، اما شهرزاد در روایتهای غربی، زنی لوند و شهوت انگیز است که در نهایت هم کشته وقربانی میشود در نتیجه حرامسرای شرقی در ذهن شرقی مرکز طراحی نقشه وتوطئه و در آثار غربی مکانی مملو از جلوههای لذت جویی وبرهنگی است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت کارخانه دار، تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۰، www.karkhanedar.com