مذاکرات وین آنچه درمرحله کنونی مشخص است تشدید نزاع تهران و واشنگتن است، ولی آنچه نامشخص است سرنوشت این تضاد است و اینکه کدام پیش بینی از مذاکرات درست از آب در میآید:حل این ستیزها یا تصادم نهایی؛ صلح یا جنگ و حتی صلح مسلح. برای اینکه پیش بینی هگل درست از آب درآید، باید استفاده طرفین از اهرمهای فشار خود و پیدایش تنشهای فزاینده به اصلاح انتظارات طرفین از یکدیگر و برداشتهای آنها از نقاط ضعف یکدیگر ختم شود.
شعار سال: اینکه سرنوشت مذاکرات هستهای دقیقا به کجا ختم میشود؛ بستگی زیادی به این خواهد داشت که در این دوئل خود ساخته چه کسی به پیروزی میرسد:هگل یا مارکس. نگاه هگل به تعارضهای تاریخی ایده آلیستی است؛ یعنی از نگاه او روح رازآمیز تاریخ این تناقضات را پیش از تصادم نهایی حل میکند. اما مارکس دیدگاه مادی به این تعارضات دارد و قائل به ستیز دائمی در بستر تاریخ است تا از دل آن تصادم نهایی و انقلاب بزرگ زاده شود.
مذاکرات وین آنچه درمرحله کنونی مشخص است تشدید نزاع تهران و واشنگتن است، ولی آنچه نامشخص است سرنوشت این تضاد است و اینکه کدام پیش بینی از مذاکرات درست از آب در میآید:حل این ستیزها یا تصادم نهایی؛ صلح یا جنگ و حتی صلح مسلح. برای اینکه پیش بینی هگل درست از آب درآید، باید استفاده طرفین از اهرمهای فشار خود و پیدایش تنشهای فزاینده به اصلاح انتظارات طرفین از یکدیگر و برداشتهای آنها از نقاط ضعف یکدیگر ختم شود. یعنی آمریکا به مرحلهای برسد که احساس کند استفاده از اهرمهای فشار نظیر رژیم تحریم ها، استفاده از مکانیسم اسنپ بک و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت موجب تصاعد بحران در منطقه خواهد شد. در طرف مقابل نیز ایران به این نتیجه برسد که استفاده از اهرمهای هستهای، غنی سازی ۹۰%، خروج از ان پی تی و پایان دادن به همکاری با آژانس و سرانجام عبور از آستانه گریز هستهای موجبات افزایش امنیت اش را فراهم نخواهد کرد و در خوش بینانهترین حالت منجر به موازنه وحشت در منطقه خواهد شد که ظرفیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن جوابگوی آن نخواهد بود. طبیعتا در صورت رسیدن طرفین به این نقطه راه حل نهایی پیش از تصادم حاصل خواهد شد. این راه حل با احتمال بیشتر توافق محدود اعتمادساز، با احتمال کمتر برجام و با احتمال خیلی کمتر برجام پلاس خواهد بود.
تاریخ روابط بین الملل نشان میدهد که توافقات بزرگ در بازههای زمانی محدود و با تشدید بی سابقه تنشهای حاصل میشود. یعنی هر چه زمان تنگتر میشود طرفین ممکن است احساس کنند به اصلاح انتظارات و تجدید نظر موقتی در اهداف خود نیاز بیشتری دارند تا بتوانند از تصادم بزرگ جلوگیری کنند. اما با این همه اگر مذاکرات وین تا ماه مارچ به سرانجام نرسد، حداقل باید از مرگ برجام سخن گفت چرا که این توافق بندهای موسوم به غروب آفتاب دارد که بر اساس آن ایران پس از ۱۰ سال میتواند سانتریفیوژهای غنیسازی را افزایش دهد. بر این اساس برجام پس از مارچ در عمل کمتر از ۹ماه برای دولت بایدن مطلوبیت خواهد داشت و این مطلبویتی نیست که بایدن بخواهد در ازای آن به لغو تحریمها دست بزند. برنامه بایدن این بود که با گنجاندن بند همکاریهای آینده در پیش نویس توافق،۲سال زمان برای برجام پلاس و تمدید محدودیتهای هسته ای، تسلیحاتی و موشکی داشته باشد.
اما پس از آن حداکثر ماه جون امکان رسیدن طرفین به یک توافق محدود همچنان وجود خواهد داشت؛ توافقی که میتواند به سکوی پرتابی برای توافق جدید تبدیل شود. تا آن مقطع زمانی بدلیل بی اعتمادی شدید طرفین به یکدیگر و بدون توافق محدود نمیتوان از برجام پلاسی سخن گفت؛ بنابراین در سناریوی هگلی روایت ما شانس احیای برجام حداکثر تا مارچ و شانس توافق محدود حداکثر تا جون خواهد بود و هر توافقی پس از آن صرفا از مسیر توافق محدود مقدور خواهد بود.
اما همه این موارد میتواند بدلیل عدم رسیدن طرفین به یک نقطه توازنی جدید حاصل نشود و در اینجاست که سناریوی مارکسی مطرح میشود. در این سناریو که با گذشت زمان هرچه بیشتر احتمال تحقق آن افزایش مییابد، ایران و آمریکا با استفاده از اهرمهای فشار به نقطهای میرسند که تصادم نهایی بوقوع میپیوندد؛ آمریکا اسنپ بک را فعال میکند و بدین وسیله همه قطعنامههای قبل باز میگردد، در مقابل ایران از ان پی تی خارج و غنی سازی ۹۰% را آغاز میکند. آمریکا میتواند با راهکاری تصادم نهایی را به تعویق و از طریق تعیین خطوط قرمز عبور از آستانه گریز را برای ایران در حد ظرفیت نگه دارد تا مانع از آن شود که ایران این ظرفیت را به شکل بالفعل درآورد. اما اقدامات خرابکارانه اسراییل میتواند این استراتژی را ملغی و سناریوی مارکسی محقق شود
در این سناریو حتی میتوان دگرگونی بزرگی را با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران در نظر گرفت و اینکه این اقدامات خرابکارانه اسراییل، ایران را به این نقطه برساند که بازدارندگی هستهای را به هر قیمتی کسب کند و این اتفاق هم میتواند تا یکسال پس از خرابکاری محقق شود. ماههای آینده مشخص خواهد کرد که برنده همه این تضادها اولیه کیست:هگل یا مارکس
هادی خسروشاهین
تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی مجمع فعالان اقتصادی