گویا دکان شده است برای خودش. یک سر چرخه اقتصادی این داستان در قاچاق مواد مخدر و ساقی و معتاد است. سر دیگر را باید در کاسبی دارو و قرص و شربت ترک اعتیاد و انواع طبهای جدید و سنتی جستجو کرد. حلقه سوم اقتصادی این داستان هم در مراکز ترک اعتیاد نهفته است. پلیس هم تلاش بیهوده برای انجام وظیفه میکند و شهروندان محلههای پاتوق معتادان هم بشکل عادت روزانه فریاد میزنند و تظلم خواهی میکنند. قصد افشای کاسبیهای خرد و کثیف در برخی از اقامتگاهها را هم نداریم. آیا سازمان بهزیستی به فکر تغییر رویهها، فرآیندها و مکانیزمهای ترک اعتیاد خود نیفتاده است؟ آیا شبکه حمایتی ناموجود فعلی برای حمایت اجتماعی و اشتغال این افراد نباید راه اندازی شود؟ تا کی باید شاهد چنین خفتی در جامعه اسلامی باشیم. جمع کنید بساط بی تفاوتی و حقوق گرفتنهای ماهیانه حرام دولتی را.
شعار سال: صدای همه از بی خاصیتی روندها و رویههای ترک اعتیاد و نوع حمایتهای صورت گرفته از معتادها در آمده است. از استاد دانشگاه گرفته تا فعال اجتماعی. از خانواده معتادان گرفته تا خود معتادها.
اما شاهد تداوم رویههای ناکارآمد هستیم. شاهد تداوم برنامههای ۱۲ قدمی، هشت گامی، سرواژهها و اسامی عجق و جق، نامهای سازمانهای مردم نهاد و مراکز ترک اعتیادی که احتمالا از درون محفلهای عاطفی شبانه بیرون کشیده شده یا پیشنهاد موسساتی که ثبت فوری شرکت میکنند، میباشد.
به میزان زشتی آسیب اعتیاد، خفت از سرتا به پای چرخه درمان اعتیاد و سازمانهای متولی آن میبارد. مقالههایی قشنگ و کتابهای زیبا با مدل ها، فرمولها و چرخههایی که ادعای ترک اعتیاد دارند. شیادانی هم هستند که مدعی ترک سه سوته، پنج سوته و یکی دو ماهه این بلای خانمان سوز میباشند.
همه و همه این مجموعه، متاسفانه نتوانسته است، پاسخگو به مسئله ترک اعتیاد و بحث معتادان متجاهر باشد. آیا سازمان بهزیستی، دفاع خاصی از خود ندارد؟
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون