شعار سال:هر سال چند صد زن به دلایل ناموسی از طرف مردان خویشاوند مرد خود (پدر، برادر و شوهر) کشته میشوند و تنها خبر تعداد اندکی از آنها به خاطر دلخراش بودن نحوه قتل سر بریدن یا نمایش قتل در انظار عمومی به اخبار حوادث روزنامهها و خبرگزاریها یا شبکههای مجازی راه مییابند و باعث ابراز تاسف عمومی میشوند. بعد از دو سه روز اخبار جدید توجه عمومی را جلب و واقعیت قتلهای ناموسی تا خبر دلخراش بعدی به فراموشی سپرده میشود.
در آخرین مورد، مرد جوانی سر زن هفده سالهاش را بریده و در میدان شهر اهواز با افتخار به نمایش گذاشته است. نام مقتول بخت برگشته به سختی پیدا شده و از گناه مستوجب قتلش فقط یک خط خبر ناموثق وجود دارد، مقتول به اجبار خانواده قبل از پانزده سالگی به ازدواج پسرعمویش درآمده. از زندگی مشترک خود ناراضی بوده و چون امکان طلاق نداشته به ترکیه گریخته، خانواده او را به خانه شوهر برگرداندهاند و حالا درباره مرگش سکوت کردهاند. البته مانند بقیه موارد قتلهای ناموسی، قاتل با گذشت اولیای دم و طی مراحل اداری بدون هیچ مجازاتی آزاد خواهد شد.
از نظر جامعهشناختی تردیدی نیست که عامل اصلی قتلهای ناموسی در ایران و کشورهای دیگر، فرهنگ مردسالارانه و حس مالکیت مردان بر زنان خانواده است. ناموس یعنی مالکیت مردانه بر جسم و وجود و هویت زن که در صورت تخطی از آنچه مردان برای زن تعیین کردهاند مانند سرپیچی از ازدواج با مردی که خانواده تعیین کرده، درخواست طلاق از شوهر، مراوده با مردان بیگانه و ... زن را مجازات میکند و حتی به قتل میرساند. اما نگاهی به پروندههای قتلهای ناموسی نشان میدهد اینگونه نیست که مردان خانواده یک زن، لزوما « از فرط غیرت و خشم مرتکب قتل شوند»، بلکه در واکنش خود نسبت به «واقعه ناموسی»، بنا بر نوعی ریسک حساب شده اقدام میکنند؛ میدانند که خشونت علیه زنان خانواده و قتل آنها مجازات اندکی دارد.
در قانون مجازات ایران چهار نوع قتل مشخص شدهاند: دفاع مشروع، قتل عمد، قتل شبهعمد و قتل خطای محض. قتلهای ناموسی در رده قتل عمد هستند و مجازات آن قصاص است مگر آنکه اولیای دم قاتل را ببخشند. اگر قاتل، پدر باشد از قصاص معاف است و بنا بر نحوه اجرای قتل و جریحهدار کردن احساسات عمومی به دو تا ده سال زندان محکوم میشود (پدر رومینا اشرفی که سر دخترش را با داس بریده بود به ۹ سال زندان محکوم شد). اگر برادر باشد، در صورت رضایت پدر، به مجازاتی مشابه محکوم میشود. اگر قاتل، همسر یا عضوی دورتر از فامیل باشد، با توافق خانوادهها و رضایت پدر مقتول فیصله مییابد. این اتفاق تنها به مناطق دارای بافت عشیرهای منحصر نیست و در حقیقت مجازات قصاص در عمل باعث افزایش نسبی حاشیه امن قاتلان میشود.
ده سال است از تدوین لایحه «حمایت از زنان در برابر خشونت» گذشته است و ارادهایی برای تصویب آن وجود ندارد. حاکمیت در برابر درخواست تغییر قانون مجازات قتلهای ناموسی و سایر موارد ستم علیه زنان تاکید میکند که باید فرهنگسازی شود و تغییر قانون بیحاصل است اما چگونه میتوان فرهنگسازی کرد وقتی نظام حقوقی به بازتولید فرهنگ مردسالارانه و آسیبهای آن چون کودک همسری، قبح طلاق زن و فرودستی زنان دامن میزند؟ وقتی در گفتمان رسمی حضور زنان در فضای عمومی جامعه مطلوب نیست و سلامت جامعه (مردان) در آن است که هر زن توسط مردان خانوادهاش تربیت و به عنوان ناموس آنها کنترل شود؟
حاکمیت با پافشاری عامدانه بر سیستم حقوقی موجود، مسئولیت مستقیم تبعات آن را نیز بر عهده دارد. برای حاکمیت مهم نیست اگر هر سال، نوجوانی هزاران دختر با ازدواج اجباری نابود میشود و صدها زن به دلایل ناموسی به قتل میرسند. مهم آن است که نظم سنتی باقی باشد، زنان کنترل شوند و خانواده مردسالار پابرجا بماند. در نتیجه از نظر حاکمیت همه این تلفات جانبی، ناچیز و پذیرفتنی است.
فاطمه موسوی ویایه- دکترای جامعهشناسی مسائل اجتماعی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی عصر اسلام ، تاریخ انتشار: 17 بهمن1400، کدخبر: www.asrislam.com/29162