او حرفهای شنیدنی زیادی دارد...مجری: حاج آقا و حاج خانم خیلی ممنون که قبول کردید ما در خدمت شما باشیم.آقای نوروزی: خواهش میکنم سعادتی برای بنده است.
مجری: همه چیز خوب؟آقای نوروزی: الحمد الله به لطف خداوند
مجری: اهل کجا هستید؟خانم نوروزی: من اهل کرمانشاه هستم. پدر و مادر ترک تبریز هستند و ایشان هم اهل ایلام هستند.
آقای نوروزی: با کمال افتخار من ایلامی هستم.
مجری: زوجی که چند هزار معتاد را درمان کردند. شما و حاج خانم قصه از کجا شروع شده.خانم نوروزی: قصه از جایی شروع شد که بچه خودم اعتیاد پیدا کرد از همان جا تازه من اعتیاد را شناختم.
مجری: پسرتان چند سالش بود که اعتیاد داشتن؟خانم نوروزی: پسر من از ۱۵ سالگی گرفتار شده بود.
مجری: بعد به کجا رسید؟خانم نوروزی: به کارتن خوابی رسید. توی ماشین میخوابید. توی پارکینگ خونه اش میخوابید. توی خیابانها توی ماشینش میخوابید.
مجری: همه نو مواد مصرف میکرد؟خانم نوروزی: هر چی که شما بگید مصرف میکرد. دیگه به جای بد رسیده بود.
مجری: به تزریق و اینها؟خانم نوروزی: تزریق و همه چی مشت مشت قرص میخورد.
مجری: یعنی بریده بودید کامل؟خانم نوروزی: بریده بودیم حسابی که این از در خونه رفت بیرون، دور از جونش دستم را رو به قبله بلند کردم و گفتم خدایا اینو از من بگیر دیگه خسته شدم.
مجری: عجب؟ به اینجا رسیده بود.خانم نوروزی: نفرینش کردم. خدا نشنود اینها رو.
مجری: خیلیه یک مادر همچین حرفی رو بزنهخانم نوروزی: یازده سال باهاش کوبیدم.
مجری: چند سال درگیر اعتیاد بود؟خانم نوروزی: یازده سال.
مجری: بعد پسرتون را فرستادین برای ترک؟آقای نوروزی: اول رفتن مشهد و من از آقا امام رضا (ع) خواستم و گفتم یا امام رضا (ع) یا اینکه از بین ببر و یا اینکه نجاتش بده و اگر نجاتش دادی من غلط میکنم به معتادان خدمت نکنم هر چی دارم در طبق اخلاص میگذاریم و به معتادها خدمت کنیم. بعد بردیم به یک مرکز ترک اعتیاد. وقتی خوب شد ما هم شروع کردیم به ادای دین. نذرم را اجرا کردم.
مجری: پسرتون خوب شد و شما چه کردید و وارد چه کاری شدید.آقای نوروزی: وارد ایجاد مرکز درمانی موسسه خیریه همای رحمت شدیم. هر چه داشتیم در اختیار معتادان گذاشتیم.
مجری: چه معتادهایی؟ مثلاً معتادهایی که کارتن خواب بودن و اوضاعشون خراب بود و یا نه فرقی نمیکرد؟آقای نوروزی: هر معتادی با هر ملیتی بیاد ما میپذیریم و بعضی از کارتن خوابهایی که چه خودم و چه مهدی پسرم توی خیابان پیدا میکنیم میاریم و چه خودشان بیان و چه خانوادهها بیارن و اخیراً چه نیروی انتظامی بیاره ما میپذیریم.
مجری: چند سال است که معتادان را درمان میکنید؟آقای نوروزی: از زمان پاکی مهدی یعنی ۱۶ سال است.
مجری: ۱۶ سال است که این مرکز را دارید.آقای نوروزی: بله
مجری: چند معتاد را شما درمان کردید؟آقای نوروزی: تقربیاً هفت هزار نفر اومدن و رفتن و شاید چهار، پنج هزار نفری پاک باشند.
خانم نوروزی: مدرسه بچهها را قبول میکنیم، اونی که میخواهد عروسی کند کمکش میکنیم، حتی دانشجو داشتیم در بین این بچهها که رفتن دانشگاه و مدرک شان را گرفتن الحمدالله خوب بوده و از طریق کاری که براشون درست کردیم.
مجری: یعنی کسب درآمد هم اینجا دارند؟خانم نوروزی: بله اولین کاری که شروع کردند خیاطی بود چرخ براشون گرفتیم.
آقای نوروزی: برای خرید چرخ خیاطی حاج خانم طلاهاش را فروخت و رفت هفت، هشت تا چرخ خیاطی خرید.
مجری:طلاهاتون را فروختید و چرخ خیاطی خریدید.خانم نوروزی: طلا را میخواستم چیکار کنم اینها طلاهای من هستند. طلا این بچهها هستند که کار میکنند و در آمدی دارند من لذت میبرم.
مجری: هوای شما را در این کار دارند یا نه؟ به شما سر میزنند کسانی که میتوانند حامی شما باشند، پشتیبان شما باشند؟.آقای نوروزی: والله نه اگر اذیت نکنند خیلی هم ممنون میشویم منظورم مسئولان هستند.
مجری: نیاز اصلی شما چی هست؟آقای نوروزی: کار. هیچ گونه کمک نمیخواهیم نه وام و نه چیز دیگری فقط کار.
مجری: یعنی شما میگویید زمینه کار کردن این بچهها را فراهم کنند این اداره اون نهاد و یا فلان جا بیاد کمک بگید این آقا بهبود پیدا کرد بیاد اینجا کار کند.آقای نوروزی: یکی از پایهها بهبودی اینها فقط کار است و خانواده هاشون هم پشتبند است در آمد نداشته باشد خانوادهها چه بدبختی براشون پیش میاد.
مجری: پول و بودجه نمیخواهید؟آقای نوروزی: نه پول میخواهیم نه وام فقط کار میخواهیم.
مجری: وضع مالی شما خوب هست؟آقای نوروزی: به لطف خدا.
مجری: کار شما چی هست؟آقای نوروزی: من کارم آزاد است و شرکت حمل و نقل دارم و نمایندگی بیمه هم دارم و حقوق بازنشستگی هم دست حاج خانم هست که کلا برای همین خانوادهها خرج میکند و خدا کمک میکند.
مجری: معتادی که دیگه رسیده به کارتن خوابی اوضاع بد و پولی نداره که بخواهد هزینه کند بره یه جایی ترک کند اینها را پولی نمیگیرید که؟خانم نوروزی: نه اونا پولی ندارند. خونه براشون میگیریم. الان داریم اینجا چندین خونه است که بچههای خودمون میشینند.
مجری: خونه براشون ساختین؟خانم نوروزی: نه براشون اجاره کردیم. پول پیش دادیم و کرایه را هم میدیم و نشسته با زن و بچه اش زندگی میکند.
مجری: خونه هم بهشون میدید؟خانم نوروزی: بله پس چیکار کند کجا زندگی کنه پولش کجا بود معتادی که گوشواره بچه اش را میکشه از گوش بچه اش میبره میفروشه و مواد میکشه به نظر شما پول داره پولش کجا بود مجبوریم حمایتش کنیم نمیدونم لطف خدا چیه اصلاً فکر نمیکنم این چه جوری جور میشه و ما اینجا رو میگردانیم. نمیدونم.
مجری: دخل خالی نمیشه.خانم نوروزی: کار خودشه قربونش بشم الهی خودش برای ما میرسونه.
مجری: حاج خانم شما را چی صدا میکنند؟خانم نوروزی: مامان
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری صدا و سیما، تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر: ۳۳۶۵۲۹۱، www.iribnews.ir