شعار سال: جامعهای که میخواهد به توسعه پایدار در همه زمینهها برسد و شرایط ایده آل داشته باشد باید در راستای ارتقای کیفیت تعلیم و تربیت و علم و فرهنگ خود به بالندگی برسد. چرا که آموزش و پرورش ابزار تربیت نیروی آگاه، کارآمد و متعهد برای کشور است و به واسطه توجه ویژه به آن میتوان شاهد سیر صعودی پیشرفت در کشور و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود.
عرصه تعلیم و تربیت از مهمترین پایهها و زیربنای رشد و بالندگی همهجانبه کشور و بستر اصلی ارتقای سرمایههای انسانی با تاثیرگذاری مثبت در تمام امور و حوزههای گوناگون یا به عبارتی نهادی تاثیرگذار در جامعه است. افراد فعال در این حوزه مسئولیت و رسالتی در ساخت باورها، ارزشها و فرهنگ و هویت کودک، نوجوان و جوانهای پهنه مقدس و غرورآفرین ایران دارند. چنین ارتباطی تنگاتنگ با افراد جامعه و خانوادههای شهری و روستایی به معنای تاثیرگذاری مستقیم بر آینده یکایک این افراد و به دنبال آن تاثیر بر آینده جامعهای که در آن در حال زندگی میباشیم، است.
با علم به این حد از تاثیرگذاری بر آینده کشور باید توجه ویژه و کارشناسی شدهای به ساحتهای شش گانه تربیتی سند تحول بنیادین که مجموعهای از رفتارها و فعالیتهای تعلیم و تربیت و نیاز انسان برای رسیدن به کمال مطلوب میباشد و همچنین چراغ راهی روشن برای آموزش و پرورش است، داشته باشیم.
یکی از این ساحتها، تربیت سیاسی در آموزش و پرورش میباشد که نباید اجازه تفسیر آن به معانی دیگر و خم کردن آن بر مبنای اهداف حزبی و جناحی افراد و گروههای خاص داده شود، که به جای تربیت سیاسی به سیاسی بازی و سیاسی کاری بپردازند.
در اهداف کلان آموزش و پرورش و نگاه به آینده آن و سند تحول بنیادین، تربیت سیاسی دانش آموزان از جایگاه ویژهای برخوردار است و این تربیت سیاسی آموزش و پرورش به معنی سیاسی بازی و سیاسی کاری و به معنای التهاب آفرینی نیست. به معنای حزب گرایی و تبدیل این عرصه مهم به بنگاه سیاسی نیست، تربیت سیاسی بیانگر حاکمیت مطلق گروه و حزب و تشکل خاص و خارج نمودن افراد مخالف سلیقه گروه حاکم در عین شایستگی و صرفاً استفاده از افراد همسوی تشکل صاحب قدرت نیست.
تربیت سیاسی در آموزش و پرورش، به معنای ایجاد زمینههای رشد و آگاهی و دانایی و ارتقای قدرت تشخیص و تقویت اراده و اعتمادبهنفس، رشد احساس مسئولیت، تقویت روحیه مشارکتجویی و مشارکتپذیری و ایجاد روحیه سوال و پرسش گری و پژوهش است. اما نقطه مقابل آن آفتی به نام سیاسی کاری و سیاسی بازی وجود دارد که فعالیتی مبهم و مسموم است و ریشه دواندن آن در این حوزه باعث خدشه به پتانسیلهای بالقوه کشور یعنی سرمایههای آن، که نسل جوان و نوجوان باشد، میشود. همچنین آیندهای تیره رقم خواهد زد که روزبهروز موجب سقوط و انحطاط جامعه خواهد شد.

به معنای اصطلاحی، سیاست برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف و مجموعه تدابیری است که برای اداره امور اتخاذ میشود؛ لذا سیاست مقولهای اجتنابناپذیر است، حتی در آموزش و پرورش که این مطلب در نقد دخالت سیاست در امور آن به قلم آمده است. چراکه مدیر سیاستمدار، توانمند و ذینفوذ میتواند با تکیه بر قدرت به دست آمده در جهت تحول در سازمان تحت اداره به بسط عدالت آموزشی و فراگیر، رفع کمبودها و ایجاد فضای آرام و بی تنش در آموزش و پرورش اقدام کند.
همان طور که امام علی علیه السلام اشاره نموده اند: نیکویی در سیاست باعث قوام و دوام ملت است. میتوان با خودکنترلی فردی در این سیستم به مقصد مطلوب نزدیک و نزدیکتر شد و آن گونه که شایسته معلم است عمل کرد.
از این تعبیر در مییابیم که سیاست رابطی میان ریاست یا سرپرست و جامعههای انسانی است و عبارت از تدبیری جهت اداره جامعه انسانی میباشد.
اما به راستی در سیستم آموزش و پرورش کشور ما اهدافی که سازمان از طریق سیاست قصد وصول آن را دارد، اهداف خود سازمان است یا اهداف و تمامیتخواهی حزب حاکم؟ آیا از قدرت به دست آمده برای تامین نیازهای تعریف شده سازمان استفاده میشود یا عزل و نصب مدیران مدارس در سطوح مختلف؟
فرد سیاستمداری که به جایگاه حقوقی که خود ابزار قدرت خواهد شد، رسیده است نباید صرفاً سودای ماندگاری بر اریکه قدرت در سر داشته باشد، نباید به جهت یکدست نمودن سازمان تحت مدیریتش از حزب خود، معلم نخبه را با منجنیق به نقاطی پرت کند که اگر سر سوزن ذوق و پتانسیلی از شمه معلمی وی مانده باشد هم سوزانده شود و در مقابل فضا را برای قدم رو رفتن معلمی بی کیفیت در شاخصترین اماکن آموزشی و اداری مهیا سازد.
امروز آموزش و پرورش در هر کجای کشور پتانسیلها و ظرفیتهای گرانبهایی دارد که دارای توان بالای اجرایی و نفوذ در ارکان قدرت کشور هستند، اما متاسفانه به جای متمرکز نمودن این ارتباطات و نفوذ موثر بر مسائل مهم تعلیم و تربیت، تحول آموزش و پرورش، معیشت معلمان و پی ریزی جامعه آرمانی که فرزندان خود آنها هم در آن زندگی خواهند کرد، توان خود را متوجه لابی گریهای سیاسی برای جابه جایی فلان مدیر و مستخدمین مدارس نمودهاند. حیف از این سرمایه سوزی و بن بست خودساختهای که بر مسیر توسعه ایجاد میکنند.
شخص لابی گر محترم در آموزش و پرورش، وزیر و وزرای گذشته اید یا مدیرکل و نماینده ادوار و یا حال، برای همیشه یک بار به معنای واقعی اجازه دهید شرایط به هم گسیخته دستگاه تعلیم و تربیت ترمیم شود و دردهای ناشی از ابتلا به ویروس سیاستزدگی در آن تسکین یابد. سیاست رابطی میان ریاست یا سرپرست و جامعههای انسانی است و عبارت از تدبیری جهت اداره جامعه انسانی میباشد.
بی گمان شما از رانتها و امراض آموزشی نشأت گرفته از سیستم نادرستی که خود تعبیه کردید خبر دارید. آشفتگی اولویتها، به حاشیه رفتن اصل موضوع تعلیم و تربیت، ترجیح منافع شخصی و جناحی بر شایستگی ها، کمبود اعتبارات مالی، کمبود نیروی انسانی کارآمد در این حوزه، عدم توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و کالایی شدن آموزش همه ناشی از سیاست زدگی جامعه و به ویژه آموزش و پرورش است که حاصل اقدامات افسارگسیخته شما در عرصه تعلیم و تربیت میباشد که هنر را خوار و جادویی و تمکین و بنده پروری را ارجمند ساخته اید.
اما با همه این شرایط و برای محقق شدن اهداف اساسی و انسانی تعلیم و تربیت حداقل برای پایه ریزی آینده روشن و جامعه پویا هنوز هم فرصت باقیست. میتوان با خودکنترلی فردی در این سیستم به مقصد مطلوب نزدیک و نزدیکتر شد و آن گونه که شایسته معلم است عمل کرد.

به جای سیاسی بازی و سیاسی کاری به تربیت سیاسی بپردازید، به رشد اندیشه دموکراسی به عنوان یک ضرورت زندگی جمعی در افراد جامعه کمک کنید که در سایه تربیت سیاسی قابل تحقق است.
بعد سیاسی دانش آموزان را پرورش دهید، به سمت آموزش کار تشکیلاتی در دانش آموزان حرکت کنید که کار تشکیلاتی دانشآموزان را مسئولیت پذیر تربیت خواهد کرد و با ذهنیتی پخته و آماده وارد جامعه خواهند شد. به کیفیت و خدمت فکر کنید. برای استقلال آموزش و پرورش تلاش کنید و آن را جولانگاه سیاسی کاری نکنید و چشمان خیره دانشآموزان که آینده مطلوب برای خود متصور شدهاند را نادیده نگیرید.
در آستانه آغاز سال جدید امید داریم به نو شدن تفکرات حاکم بر آموزش و پرورش، شایستهسالاری، اولویت قراردادن تعلیم و تربیت، جوانگرایی و... پرداخته شود و نخبگان به جای پخمگان سکاندار شوند.