شعار سال: در زمانه ایی که به نظر میآید مردمانش مسابقه گذاشته اند برای کسب بیشتر نام و نان، تو نه پی نان باشی ونه پی نام.
در هنگامهای که آنقدر شیفته خدمت هستند تا از هر راه ممکن به قدرت برسند تا خدمت کنند، تو پی قدرت نباشی تا بهانه شیفتگی خدمت بکنی.
در زمانهای که خیلیها احساس تکلیف میکنند تا کاندیدا شوند تو نخواهی بدانی لذت احساس تکلیف کردن برای کاندیدا شدن یعنی چه.
در هنگامهای که پیش این مقام و آن مسئول بروی، تاپستی بگیری، در خانه ات بنشینی، تا تمام مقام و منصب گرفتهها پیش تو بیایند واز گرفتن عکس یادگاری با تو پز بدهند و تو اینها را مثل مردم عادی ببینی وفرق برایت نداشته باشد. در هنگامهای که اکثراً نزد دیگر ان غیبت میکنند با عنوان نهی از منکر، و ترویج منکر میکنند، تو در خلوتت با خدا باشی و برای آنها طلب مغفرت کنی.
در زمانهای که اکثرا به دنبال مقام میدوند تو همه مقامها را پس بزنی، در هنگامهای که اکثر آدمها برای آقازاده هایشان انواع پست و مقام و گرین کارت وهزار جور کوفت و زهر مار دیگر ردیف میکنند به فرزندت بگویی مثل خودت هیچ پستی را قبول نکند ویک طلبه معمولی باشد.
در زمانی که بعضیها برای برگزاری دهه محرم ۵۰ تا بنر درسطح شهر میزنند تو بدون نصب یک بنر از در و دیوار خانه ات مردم بالا بروند، در هنگامهای که همه مساجد به شعاع ۵۰۰ متری، مسجد ت، به اندازه انگشتان دو دست نمازگزار نداشته باشند و مسجد توجایی برای ایستادن نمازگزار نداشته باشد، در هنگامهای که در بسیاری از مساجد برای نماز عید فطر تبلیغات سطح شهر انجام میدهند در مسجد توبدون هیچ تبلیغی، به علت ازدحام جمعیت دوبارنماز عید فطر بخوانی.
در این هنگامه چه اتفاقی افتاده است؟ که همه چیز در یک نفر جمع میشود و آن فرد میشود حاجی رودباری.
در مهمانیهایی که در خانه خودتان میدهید چند بارحاضرید موقع آمد و شد مهمان بلند شوید؟ حاجی رودباری موقع روضه دم در خانه اش مینشست موقع ورود و خروج همه افراد، فرقی نمیکرد چند سال دارد چه کاره است واز کجا آمده است - به احترام آن فرد بلند میشد و دست بر سینه میگذاشت و بعد مینشست، این کار او با آن سن و سال آدم را متحیر میکرد.
روضه خانگی حاجی رودباری، بی شک بزرگترین، مردمیترین، بی ریاترین، باصفاترین روضه استان ماست. هر روز توسط مردم بستههای زیادی از چای و قند گرفته تا خرما وحلوا به عنوان نذر به آن خانه سرازیر میشد و مردم با نذورات اهدایی پذیرایی میشدند، و اضافه نذورات باقیمانده هر روز به صورت بستههای کوچک در بین مردم تقسیم میشد و روز بعد روز از نو روزی از نو.
بسیاری از بازاریان مغازه هایشان را میبستند تا ساعتی با مجمع و سینیهای بزرگ و کوچک از مردم با چای پذیرایی کنند. یکی پلاستیک برای کفش بدهد، یکی استکانهای خالی را جمع کند، یکی شربت بدهد، یکی چای میریزد، همه آزادند هر کمکی از دستشان برآمد انجام دهند. خانمهای چادری و بی چادر ساعتها در صف میمانند تا درب خانه باز شود تا برای نشستن جا داشته باشند، آنهایی که جا مانده اند از درب حیاط کتابخانه وارد میشوند و در راهرو طرف مردان سر پا میایستند تا لحظات کوتاهی هم که شده از این مکان استفاده کرده باشند. ولی باز هم تعداد زیادی در خیابانهای اطراف سر پا ایستادهاند. در آن خانه هیچ چیز بوی ریا ندارد، کسی به تو تذکر نمیدهد، هر مداح و روضه خوانی که میآید بالای منبر میرود، حاج رودباری که خودش باید در این ایام پاکت بگیرد خود یک عمر به همه پاکت میدهد.
موقع ورود به مسجد سیل نمازگزاران را ببینی و برایت تعداد آنها مهم نباشد، اصلا سرت را بلند نکنی که تعدادشان را ببینی، از درب مسجد تا محراب برایت تونل باز کنند و همه از روی ادب و احترام شانه هایت را ببوسند وتو از روی حجب و حیا سرت را بالا نیاوری و سرخ بشوی.
توحرف زیادی از احترام به والدین نگفتی، ولی امکان نداشت یکبار موقع خروج از مسجد بالای سر قبر پدرت فاتحه نخوانی و رد شوی، درمورد ساده زیستی حرفی نمیزدی، چون همه وضعیت خانه ات را میدیدند و احتیاج به حرف زدن نبود، حرفی در مذمت تعلق به این دنیا نمیگفتی، چون مردم میدیدند با این دنیا زیاد کاری نداری. تو از توکل به خدا زیاد حرف نمیزدی، بعضی اوقات تا نزدیک ظهر، تاسوعا و عاشورا از غذا خبری نبود وکسی گوسفند نذری میآورد وغذا مهیا میشد. غم نان فردا را نداشتی وتوکل را در عمل نشان میدادی، ویژگی ممتازت کم حرف زدنت بود. سفارش به تقوی لغلغه زبانت نبود، عین تقوی بودی، خود ادب بودی، خود حیا بودی، خود تواضع بودی، نمیدانم چه جور به آسمان اتصال داشتی که در برخورد با زمینیان اتصالی نمیدادی!
کمتر پیش میآید در شهر ما در تشیع جنازه معلایی، مکلایی، اهل علمی، اهل هنری، اهل ورزشی، اهل هر قبیلهای که باشی - مردم همیشه در صحنه و مردم پشت صحنه همه با هم در صحنه حضور داشته باشند، وصحنه اینقدر بزرگ شود ازشهرداری تا صیقلان واز آنجا تا سر بادی الله ازدحام جمعیت باشد.
حاجی رودباری مثل کسی نبود مثل خودش بود میتوانیم به آینده امید داشته باشیم و بگوییم فلانی مثل حاجی رود باری است، چون حاجی رودباری بودن سخت است!
رضا حقی
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری گیل خبر، تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۱، کد خبر: ۴۷۸۳۰۰، www.gilkhabar.ir