شعار سال: تحویلدار بانک از نظر سلسله مراتب سازمانی بانک در پایینترین رتبه قرار دارد. تقریبا ً تمامی دریافت و پرداختهای بانک توسط تحویلدار انجام میشود، به عبارتی پولهای بانک در اختیار تحویلدار است.
آیا تا بحال شنیده اید تحویلداری پولهای بانک را اختلاس کرده باشد؟ قطعاً خیر. آیا هزاران هزار تحویلدار بانک شاغل و بازنشسته همگی انسانهای پرهیزکار و امانتداری بوده و هستند که حتی یک مورد خیانت در امانت از اینهمه آدم تا بحال مشاهده نشده؟ خیر، همگی انسانهای معمولی هستند، نمازخوان، نماز نخوان، اخلاق مدار، بی اخلاق، انساندوست، بی تفاوت، ….. در این لشگر چند ده هزار نفری همه جور آدم وجود دارد. اما علیرغم اینهمه تفاوت همگی در یک ویژگی مشترک هستند، هیچکدام حتی با وجود نیاز شدید به پول و تنگدستی هرگز به پول زیادی که همواره در اختیارشان خیانت نمیکنند.
بانکها و بسیاری از سازمانهای مشابه بجای اتکا به ویژگیهای اخلاقی پرسنل خود، با طراحی و اجرای سیستمهای کنترلی کارآمد، عملی و کم هزینه، از انسانهای معمولی کارمندانی درستکار و کارآمد میسازند. حال فرض کنید بانکها بجای اتکا به سیستم کنترلی دریافت و پرداخت تحویلداران بر گزینش و بکارگیری انسانهای خوب تمرکز میکردند، خدا میداند الان بانکها چند هزار پرونده تخلف و تعدی تحویلدار داشتند؟
در ایران بر اساس یک قانون نانوشته با لحاظ کردن ملاحظاتی، نظام اداری عملاً نه بر طراحی و اجرای سیستم خوب بلکه برمبنای گزینش و بکارگیری انسانهای خوب شکل گرفته است. معیار خوب بودن هم عمل به مناسک دینی و مهمتر از آن وفاداری است. چون در هر دو معیار از کاربلدی خبر زیادی نیست، افراد فرصت طلب و ناتوان با تظاهر به وفاداری و انجام مناسک دینی بدون دارا بودن توانایی خاصی میتوانند جواز قرار گرفتن در مناصب را بگیرند. افراد توانمند، باسواد و مطمئن از توانایی خود نیازی به تظاهر نمیبینند و معمولاً از ابراز وفاداری چاپلوسانه به مقامات هم گریزان هستند، در نتیجه در نظام اداری تقاضای زیادی برای آنها وجود ندارد، معدود راه یافته گان آزاده و توانمند به بدنه مدیریتی هم بعد از مدتی دلسرد و سرخورده شده یا سازمان متبوع خود را ترک میکنند یا با منزوی شدن و گوشه گیری به گذران ایام مشغول میشوند.
اگر انتقادات از ناکارآمدی و فساد گسترده نظام اداری را در رسانهها و خطابهها دنبال کنیم اکثر منتقدین بکار نگرفتن انسانهای خوب (که این روزها جوانان انقلابی خطاب میشوند) و عدم نظارت کافی را دلیل اصلی ناکارآمدی و فساد نظام اداری میدانند. یعنی همان اشتباهی که مسئولین ما به سهو و عمد مرتکب میشوند، اکثر منتقدین هم به سهو مرتکب اشتباه در تشخیص درد میشوند.
اولاً در هیچ جای دنیا نظام اداری کارآمد و عاری از فساد مبتنی بر انسانهای خوب مشاهده نشده که ما دومی آن باشیم.
ثانیاً، چرا به جای سیستمهای خود کنترل به نظامهای متکی بر انسانهای خوب اتکا کنیم که برای مانع شدن از لغزش آنها سیستمهای عریض و طویل و پرهزینه نظارتی ایجاد کنیم؟
الان به همان اندازه که نظام اداری ما ناکارآمد و فاسد است، سازمانهای نظارتی هم به درجاتی دچار این بلیه هستند، بعید است کشوری در دنیا وجود داشته باشد که به اندازه ایران تشکیلات نظارتی داشته باشد. ثالثاً، در بین متهمان و محکومان فساد اداری هیچ غیر خودی که خارج از چارچوب نظام گزینشی سفت و سخت نظام گزینش نشده باشد وجود ندارد و به ظاهر همه هم ظواهری متشرع دارند.
نظام اداری ما به دلیل ساختار از اساس غلط آن روز به روز ناکارآمد و فسادپذیرتر میشود، با حفظ ساختار فعلی و اتکا محض به بگیر و ببند برای اصلاح آن قطعاً راه بجایی نخواهد برد.
سیستمهای خوب انسانهای بد را هم به درستکاری وامیدارند و آدمهای خوب در سیستمهای بد دچار لغزش میشوند. بی راه نیست اگر فاسدان نظام اداری را به نوعی قربانی سیستمهای فساد پذیر محسوب کنیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از گروه رسانهای اقتصادبرتر، تاریخ انتشار: 28 مرداد 1398، www.eghtesadbartar.news