قبل از اجرای طرح تنفس و صیانت از جنگلهای هیرکانی، تنها ۱۰ درصد از کل چوب مورد نیاز اصناف و صنایع کشور، از این جنگلها وارد شده و ۹۰ درصد آن از طریق واردات و بازیافت و ... تامین میشد. با توجه به فشار نابود کننده وارد شده به منابع طبیعی و جنگلهای هیرکانی، حجم این جنگلها در عرض ۱۵ سال، به نصف کاهش پیدا کرد و کشور را در آستانه فاجعه زیست محیطی قرار داده است. اجرای طرح تنفس از سال ۱۳۹۶ و مصوب شدن، قطع هرگونه بهره برداری از جنگل ها، روزنه امیدی برای احیا جنگلها در یک بازه ۳۰ ساله بود. اما قرار دادن یک تبصره در این طرح از سال ۱۳۹۸، فضا را برای تداوم جنایت و بهره برداری کثیف از جنگلها به بهانه تمیز کردن محیط جنگلی از درختان پوسیده فراهم ساخت. موضوعی که مافیای چوب و نابود کنندگان منابع طبیعی با لابی و تطمیع برخی از نمایندگان گذشته و حال مجلس، قصد تداوم آن را داشته و سکوت وزارت جهادکشاورزی در این خصوص جای، اما و اگر فراوان دارد؟ ساداتی نژاد دقیقا چه پاسخی به متن گزارش حاضر دارد؟ در هر کجای دنیا بود، با همین گزارش میشد وزیر را استیضاح و خلع ید کرد. منتظر دریافت توضیحات هستیم.
شعار سال: جنگل خواری و از بین بردن پوشش گیاهی در شمال کشور داستان و حکایت غمباری دارد. طی سالیان گذشته سودجویان با شگردهای مختلف بخشی از این منابع مهم ملی را تخریب کردند. بر اساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در ۱۲ سال گذشته وسعت جنگلهای شمال با کاهش ۱۶ هزار هکتاری مواجه شد. همچنین طبق آمار مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان محیط زیست، در هر یک ثانیه، ۳۵۰ متر مربع جنگل و مرتع کشور نابود میشود؛ جنگلهایی که با نابودی آنها، سه استان شمالی و دیگر استانهای کشور را هر لحظه به بیابان شدن نزدیکتر میکند. روند خسارت زایی که در طی آن برای تامین منافع کثیف مثلا هزار نفر، قرار است ۸۵ میلیون ایرانی و نسلهای بعدی این کشور، قربانی شوند.
طرح «تنفس جنگلهای شمال کشور» در سال ۹۶ و بر اساس مصوبه سال ۹۲ هیات وزیران و بند ۳ ماده ۳۸ قانون برنامه ششم توسعه ارائه شد و مقرر گردید که از سال سوم اجرای طرح، به هیچ عنوان اجازه بهرهبرداری و قطع درختان جنگلی داده نشود. بر اساس اعلام سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری سالانه ۵۵۰ هزار متر مکعب چوب از جنگلهای شمال تا قبل از اجرای طرح تنفس برداشت میشد که برابر با حدود یک سیزدهم نیاز صنعت کشور بوده و مقرر گردید که با اجرای طرح، کاملا قطع شود.
اما نتیجه کار جالب بود. کیا دلیری درباره اینکه طرح تنفس قاچاق چوب را افزایش میدهد یا خیر گفته بود، این طرح در صورت اجرای درست آن، به هیچ وجه نمیتواند قاچاق را بیشتر کند. یکی اینکه طبق آخرین برآورد سالانه به ۱۶ میلیون متر مکعب چوب در کشور نیاز است میزان چوبی که از جنگلها تامین میشد ۵۰۰ هزار متر مکعب بود، یعنی عملا در مقابل نیاز صنعتی و مصرف صنفی در کشور، عددی نبود (میزان تامین نیاز کارخانهها از جنگلهای داخلی، حدود ۱۰ درصد بود و بقیه هم از واردات تامین میشد). دوم اینکه در طرح تنفس، هر چوبی که از جنگل خارج شود قاچاق محسوب میشود یعنی عملا تمام مردم میتوانند آنرا تشخیص دهند و نظارت کنند (چوب که در جیب جا نمیشود و باید آنرا با کامیون جابجا کنند که راحت دیده میشود). مساله بعدی این است که اگر قرار باشد چوب قاچاق شود باید کارخانهها بخرند که این مساله را میتوان به راحتی کنترل کرد. آخرین آماری که سازمان جنگلها در دی ماه ۱۴۰۰ برای قاچاق چوب از جنگلهای شمال ارائه کرده این است که در ۸ ماه اول سال ۱۴۰۰، بیش از هزار و ۶۰۰ متر مکعب چوب قاچاق شده و دو هزار نفر هم قاچاقچی دستگیر کردند. یعنی عملا به هر قاچاقچی حدود نیم متر مکعب چوب میرسد، همچنین در سال ۱۳۹۹ در تمام کشور ۶ هزار و ۵۰۰ متر مکعب چوب قاچاق شده بود، این نشان میدهد که بیشتر چوبهای هیزمی هستند تا درختان غول پیکری که قبلا قطع و خارج میشدند. اما مشکل طرح با ایجاد یک تبصره برای آن بوجود آمده است.
کیادلیری میگوید که مجوز ورود بهره برداران برای جمع آوری درختان خشک و آفت زده جنگلها، رویکردی است که به ورود آسان به عرصههای جنگلی و دستبرد راحتتر و بی دردسر به جنگلهای هیرکانی منجر خواهد شد. سودجویان به محض ورود به جنگلهای هیرکانی راهکارهای نابودی جنگلها را با کت زدن درختان (زخمی کردن پوست درخت یا برش بخشی از تنه درخت) بلد هستند و اگر مجوز اجرای این طرح داده شود، حداکثر تا پنج سال آینده حدود ۵۰۰ هزار هکتار از عرصههای جنگلی کشور مجددا نابود خواهد شد.
جمع آوری درختان افتاده، اسم رمز دور زدن طرح تنفس جنگل: 
از سال ۱۳۹۸ به ایجاد زمزمههایی بنام جمع آوری و استفاده از درختان افتاده، دور زدن طرح تنفس مجددا رقم خورد. ۱۴ مرداد سال ۱۳۹۸جلیل آقایی (رئیس سابق سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری) گفته بود که تا پایان سال ۱۳۹۸ طرح جایگزین طرح تنفس ارائه خواهد شد که در این طرح نیز هیچگونه بهرهبرداری چوبی از جنگل نخواهیم داشت. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری مکلف شد که وحدت رویه ایجاد و سند راهبردی سالیانه برای هر حوضه آبخیز را تعریف نموده و طرح جایگزین جنگلداری منطقه هیرکانی را تهیه کند و برای سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به اجرا در بیاورد. مثلا قرار بود که در این طرح، جنگل به گونهای مدیریت شود که چرخه طبیعی خود را حفظ نموده و پایداری اکوسیستم تضمین شود.
در یکی از تبصرههای این مصوبه، جمعآوری و بهرهبرداری با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده و غیرقابل احیاء تنها با مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور مجاز اعلام شده و زمزمه ادامه حضور در جنگل به بهانه جمع آوری درختان افتاده آن هم با وجهه دلسوزی برای منابع طبیعی از فردای اجرای قانون تنفس شروع شد. در حالی که به اعتقاد کارشناسان درختان افتاده بخشی از اکوسیستم جنگل هستند و جمع آوری سودجویانه بیشتر از وجود انبوه آنها، به این اکوسیستم ضربه میزند.
کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی معتقدند که اجرای درست طرح تنفس جنگل برای نتیجه گیری موثر، نیازمند ایستادگی سفت و سخت دستگاههای اجرایی دخیل در برابر فشارهای سودجویانه است و برای اجرایی کردن تبصره جمع آوری درختان افتاده، مقدمات فنی مورد نیاز باید ابتدا مشخص و به صورت شفاف در باره آنها به مردم اطلاع رسانی شود. وضع مقررات سختگیرانه و مکانیسم انتخاب پیمانکار برای این منظور و چگونگی اعمال نظارت بر آنها نیز نکته دیگری است که کارشناسان بر آن تاکید دارند و معتقدند در نبود چنین مکانیسمی، بار دیگر جنگلهای هیرکانی شمال کشور به شکل ویرانگرتری مورد هجوم جنگل خواران قرار خواهد گرفت.
مجید لطفلیان عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی ساری هم با بیان اینکه وجود درختان خشک سرپا به عنوان بخشی از اکولوژی جنگل به حساب میآیند، معتقد است که وجود ۱۵ تا ۲۰ درصد درختان خشک در جنگل برای حفظ اکولوژی ضروری است، برای این که این درختان همانند اجزای زنده محل حیات و تغذیه بعضی از جانوران هستند (چهار هزار نوع موجودات خاک زی وجود دارد که از درختان پوسیده تغذیه میکنند و باقی ماندن بخشی از درختان افتاده و پوسیده برای تغذیه خاک جنگلی ضروری است). در همه جای دنیا، خارج نکردن بخشی از درختان خشک، افتاده در اثر باد و توفان، آتش سوزی یا به اصطلاح علمی ' تنه و شاخه افتاده ' (Coarse woody debris) ضروری است. اما در نظریه جنگل داری کلاسیک به این موضوع توجه نشده و به نظر میرسد عدهای با هدف سوء استفاده، وجود این نوع درختان را محل شیوع انواع آفات عنوان میکنند.

تبصره غیرقابل اجرا ولی بهانه زا
محمدامینی عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، تبصره قانون تنفس جنگل درباره جمعآوری و بهرهبرداری درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده و غیرقابل احیاء در جنگلهای شمال را غیر قابل اجرا دانسته و میگوید که حدود سه هزار و ۴۰۰ آبادی در حاشیه و داخل جنگلهای شمال وجود دارد که ۹۰ درصد ساکنان آنها برای گرمایش منازل و پخت و پز از چوب جنگلی استفاده میکنند. در طرح صیانت از جنگلهای شمال سال ۱۳۸۲ مقرر شد تا سوخت جنگل نشینان از هیزم جنگلی به فسیلی بویژه گاز طبیعی تغییر کند. بررسیها نشان میدهد که این طرح در کمتر از ۱۰ درصد از خانوارهای جنگل نشینان عملی شده و مابقی افراد اقدام به استفاده از شاخ و برگ خشک شده میکنند. بررسیها نشان میدهد که سالانه حدود سه میلیون متر مکعب معادل زایش سالانه درختان جنگلهای شمال، چوبهای خشک افتاده و پوسیده توسط جنگل نشینان برای تامین سوخت جمع آوری میشود. از طرفی، ۲۰ درصد از درختان خشک افتاده و پوسیده به عنوان خوراک اکو سیستم جنگل باید در جنگل باقی بماند، اما به دلیل نظارت کم و از طرفی نیاز جنگل نشینان، چوبهای پوسیده هم به عنوان خوراک اکوسیستم جمع آوری میشود و چیزی زیادی باقی نمیماند که ارزش اجرای تبصره را داشته باشد.

کیادلیری در این خصوص میگوید که برخی از افرادی که در فضای مجازی و روزنامهها میگویند که درختان خشکیده باعث آتش سوزی جنگل میشود، حرفهای آنان به طور کامل اشتباه است. تمامی تحلیلهای افرادی را که خواهان کسب مجوز دولت برای جمع آوری درختان خشک از دل جنگلها هستند، مطالعه کرده ام. تمامی این حرفها توجیهی برای رسیدن به هدف شوم است و بیش از ۹۹ درصد علت آتش سوزی جنگل در مازندران و دیگر نقاط کشور عامل انسانی است و حتی این آتش سوزیها در فصل بهار که درختان سرسبز هستند بیشتر است، بنا بر این بیان این حرفها غیرکارشناسی و هدفهای شومی پشتسر خود دارد.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون