
اول این که امثال احمد خاتمی و احمد جنتی و یوسف نوری به گونهای دربارۀ کتب درسی سخن میگویند که انگار نه انگار یک سازمان عریض و طویل و دهها کارشناس و نویسنده روی کتابهای درسی کار میکنند و اگرچه نقدهای جدی به برخی وارد است، اما برخی مانند کتاب فارسی سال آخر دبیرستان انصافا اثری درخور است یا نحوۀ آموزش ریاضی و زیستشناسی در کتب درسی به نسبت گذشته کاملا دگرگون شده و جدای بهانهجویی بر سر واژهگزینیهای پارسی انتقاد علمی متوجه آنها نیست.
نقدها بیشتر متوجه نگاه ایدیولوژیک در کتب دیگر و اصرار تحمیل قواعد به جای لذت و آشنایی با مکالمه در دروس عربی و فارسی و حجم انبوه محفوظات است و این که غلبه تست زنی و توجه به نکات کنکوری بچهها را از غور در متون بازداشته است.
دوم: این تصور که ذهن بچهها لوح سفیدی است که میتوان از طریق کتاب درسی هر چه اراده کنند بر آن بنویسند خطاست چرا که نسل فعلی و قبلی در همین آموزش و پرورش پرورش یافتهاند و اگر آن همه تبلیغ کارگر افتاده بود کار به ضرب و زور برای تحمیل حجاب حداکثری و اخیرا هفتتیرکشی در پارک پردیسان نمیکشید و ترساندنهای غیر پلیسی کفایت میکرد.
اگر دختری چادری است مشخص است که خانوادۀ او مذهبی است و اگر مذهبی نیستند پدر یا مادر مدیر اداریاند و تا قبل از بازنشستگی رعایت میکنند یا در مدرسۀ شاهد درس میخواند و الزاما ربطی به آموزشهای در کتب درسی و مدرسه ندارد. یعنی کتاب درسی، دختری را با حجاب و پسری را نمازخوان و روزه بگیر نمیکند و نماز خواندن یا نخواندن بچهها به تربیت خانواده بستگی دارد و کتاب درسی اگر زده نکند جذب نمیکند.
سوم: ۴۰ سال است که در کتب درسی نقش آقای کاشانی را در نهضت ملی شدن نفت بیشتر از دکتر مصدق معرفی میکنند. آیا دانش آموزان دیروز که حالا بالای ۴۰ سال دارند باور کردهاند؟! اگر قرار بود کتابهای درسی اثرگذار باشد بچهها زبان انگلیسی را طی ۶ سال یاد میگرفتند حال آن که اگر نسل فعلی بهتر و بیشتر بلد است در کلاسهای بیرون یا از طریق فیلم و در فضای اینترنت یاد گرفته و از مدرسه آبی گرم نشده است.
از منظر کلان هم رهبری نیاز به این گونه تمجیدها ندارد. برای معرفی امام نیز ترجیح ایشان سخنان خودشان نیست. امثال آقای احمد خاتمی، اما انگار به اثبات وفاداری و تبعیت بیشتر میاندیشند تا درک و تبیین منظور ایشان که درست و روشن گفتند مطالب کتابهای درسی کاربردی شود. نگفتند حرفهای مرا بگذارید. مراد از کاربردی هم روشن است. یعنی کاهش اتکا به محفوظات و افزایش قدرت تحلیل و درک مسأله و پاسخهای درست.
نظام آموزش و پرورش را میتوان به دو نیم تقسیم کرد. ۶ سال اول مطابق کشورهای پیش رفته و آموزشهای لازم است مثل زبان رسمی و جغرافیا و تاریخ ایران و هنر و ورزش و ۶ سال دوم انگار مقدمهای برای دانشگاه و نوعی آشفتگی به گونهای که دختر و پسر در ۱۸ سالگی در حالی با مدرسه وداع میکند که نه میتواند یک نامۀ درست و حسابی بنویسد، نه با زبان خارجی آشنا شده در حالی که سالها عربی و انگلیسی خوانده، نه مهارت ویژهای کسب کرده، نه برای زندگی مشترک آماده شده، نه فنی آموخته (در هنرستانها البته میآموزند)، نه علاقه و عشق شان به ایران الزاما بیشتر شده و نه موضع متفاوتی در قبال رخدادهای سیاسی پیدا کرده اند (به نسبت خانواده). البته کتاب درسی زبان انگلیسی همچنان برای بسیاری از بچههایی که به مؤسسات بیرون دسترسی ندارند قابل استفاده است، اما کیفیت آن قطعا قابل ارتقاست و چرا از همان روشها استفاده نشود؟
با این همه میتوان ادعا کرد کتاب درسی بچهها را از کتاب گریزان میکند و یکی از دلایل کمکتابخوانی همین پیشینه است.
در همین فقرۀ نوشتن، بچهها هر سال یاد میگیرند انشا سه قسمت دارد: مقدمه، بدنه و نتیجه و باید علامت گذاری کنند حال آن که باید استعداد بچهها را کشف کنند.
نکتۀ پایانی هم این که از بین این همه نام که در آغاز کتابهای درسی میآید حتی یک نفر به خود زحمت نداد تا بنویسد کتاب درسی حساب و کتاب دارد و در اختیار وزیر نیست که ممکن است چند صباح دیگر استعفا کند یا استیضاح شود.
نویسندهای جایی نوشته بود وقتی احمدینژاد در همایش پزشکان با گزافهگویی دربارۀ طب سنتی به تحقیر طب مدرن پرداخت از او تعجب نکردم از پزشکان شگفت زده شدم که چرا از خود دفاع نکردند و حداقل محل را ترک نکردند ولو به بهانه ای.
تدوین کتابهای درسی ساز و کار پیچیدهای دارد و حاصل مطالعات و تحقیقات فراوان است و هر روز نمیتوان پیشنهادی داد تا نغییر کند. (روزنامۀ ایران نیست که از بدو تولد تا ۸۴ در ستایش هاشمی و خاتمی بنویسد و از ۸۴ تا ۹۲ علیه این دو و دوباره از ۹۲ تا ۱۴۰۰ در ستایش آن دو به اضافۀ روحانی و باز از ۱۴۰۰ به بعد علیه آن سه!)
نکتۀ مهمتر این است که چرا آقای احمد خاتمی تصور میکند کتاب درسی فراتر از نمره برای محصلان جاذبه دارد؟ واقعا چرا متوجه نیستند؟تازه قرار است از سال دیگر دروس عمومی از کنکور حذف شود و بعید نیست کتابهای غیر تخصصی عملا از برنامۀ مدارس و محصلین حذف شود کما این که همین حالا هم نه معلم نه محصل کتابهایی جدید الولاده مثل هویت و رسانه را جدی نمیگیرند و شب امتحان سؤالات را میدهند و بچهها حفظ میکنند. تصور تأثیر کتب درسی بر ذهن و روان بچههای نسل امروز خطاست. آنها غرق در شبکههای اجتماعی اند نه کتابهای درسی! اغلب آنها کتاب درسی را تنها برای کسب نمره میخوانند ولاغیر.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از سایت تحلیلی خبری عصر ایران، تاریخ انتشار:۲۳ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر:۸۴۴۳۰۰، www.asriran.com