پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۱۰۶۹
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۷
امیر پسنده‌پور، تحلیلگر سیاست خارجی گفت: حتی اگر مدل توسعه چین را در حوزه اقتصادی به‌عنوان یک مدل و الگوی برتر ببینیم، نمی‌توانیم فقط خروجی و محصول را ببینیم بلکه باید مسیر و روشی هم که آن‌ها را به این نقطه رسانده ببینیم. امروز چین به قدری قدرتمند شده است که در جایگاه یک رقیب در مقابل ایالات متحده می‌تواند قد علم کند. لازمه آن نیز این است که دنیا را به آن شکلی که هست ببینیم نه آن شکلی که دوست داریم. ما باید باور کنیم با داشتن تعامل موثر، با داشتن توازن روابط با نظام بین‌الملل در شرق و غرب، مومن بودن به منافع ملی و تعریف منافع ملی بر اساس واقعیت‌ها در ساحت حاکمیت نه در ساحت انتقاد و کنشگری، برنامه‌ریزی برای آن‌ها و دوری از نگاه تک ساحتی حتی در حوزه‌های امنیتی می‌بینیم که اقتصاد اگر امروز بیشتر از حوزه‌های نظامی، امنیت ایجاد نکند، کمتر هم نمی‌کند.
شعار سال: دولت سیزدهم تلاش می‌کند بحث دیپلماسی اقتصادی و خصوصا آسیب‌شناسی تحریم را به امر دور زدن تحریم برای فروش نفت تقلیل دهد. این در حالیست که بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی اعتقاد دارند ضربه‌هایی که تحریم به بنیان‌های اقتصادی کشور زده به مراتب فراتر از موضوع فروش نفت است.

اخیرا بحث دیپلماسی اقتصادی از تریبون‌های رسمی کشور بار‌ها شنیده می‌شود و حتی معاونتی هم در وزارت خارجه به آن اختصاص یافته است. دولت ابراهیم رییسی تلاش داشته تا این نکته را به ناظران القا کند که قصد دارد اقتصاد را به عنوان محور سیاستگذاری در عرصه روابط خارجی قرار دهد. امیر پسنده‌پور، تحلیلگر سیاست خارجی و فعال رسانه‌ای با تاکید بر گستردگی دامنه آسیب تحریم‌ها، رویکرد دولت در این زمینه را تقلیل‌گرایانه دانست. وی معتقد است تحریم‌هایی که در دو دهه اخیر بر علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شده، فرصت جهش به سمت توسعه را از کشور گرفته است. این کارشناس روابط بین‌الملل اعتقاد دارد دولت ابراهیم رئیسی برای موفقیت در رقابت‌های منطقه‌ای باید رویکرد خود در عرصه سیاست بین الملل را تغییر دهد.

بحث توسعه بیش از ۵ دهه است که در کشور ما مطرح است، شما در حال حاضر ایران را در مسیر توسعه ارزیابی می‌کنید؟

همانطور که مطلع هستید دوره‌های زمانی توسعه بین ۲۰ تا ۲۵ سال برنامه‌ریزی و تعریف می‌شود. ماهم در کشور سند چشم‌انداز بیست ساله را به عنوان یکی از اسناد بالادستی برای تحقق اهداف راهبردی خود در حوزه استراتژی راهبردی تعریف کردیم. نقطه پایانی این برنامه نیز سال ۱۴۰۰ بود. از نقطه شروع ما باید، یک بیستم در هر سال به سمت هدف (توسعه) حرکت می‌کردیم.

اما همواره در اهداف بلندمدت و برنامه‌ریزی‌ها دچار شکست هستیم. به هزار دلیل به آنچه که به عنوان اسناد بالادستی ترسیم می‌شود مومن نیستیم. مثلا به‌علت تغییر دولت‌ها، تغییر ذائقه نسبت به برنامه‌ها رخ می‌دهد و متاسفانه این روند ابتر می‌ماند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که اسناد توسعه توسط دولت‌ها ترسیم نمی‌شوند، بلکه در مجمع تشخیص مصلحت به‌عنوان یک نهاد حاکمیتی طراحی و برنامه‌ریزی شده‌اند.
 
به نظر شما در ۱۴۰۴ به اهداف مشخص شده دست خواهیم یافت؟

به احتمال بسیار زیاد اهداف برنامه توسعه در ۱۴۰۴ هم قطعا با شرایطی که امروز کشور درگیر آن است محقق نخواهد شد. اما اینکه بیست سال از انرژی و توان سیاست خارجی یک کشور مصروف یک پرونده مناقشه‌انگیز شده، از این جهت اهمیت دارد که کشور یک دوره توسعه را از دست داده است.

نه به این دلیل که نتوانستیم در انرژی اتمی به آنچه که می‌خواهیم دست پیدا کنیم یا بالعکس! بلکه به این دلیل که این پرونده یک الصاقاتی با خود به همراه دارد که آن رفتار‌ها و برنامه‌های تنبیهی و سلبی بوده است که جامعه جهانی بر ما مترتب کرده است. این تنبیهات قطعا روی توسعه‌یافتگی ما بسیار موثر بوده و یک فرصت خوب و یک دوره زمانی طلایی را از دست داده‌ایم. آن هم در دوره‌ای که افزایش قیمت نفت قطعا می‌توانست به شدت به توسعه‌یافتگی کشور کمک کند و در همان دوران اوج چالش‌های دولت ما با جامعه جهانی بود.

در طول بیست سال اخیر راهی وجود داشت که با وجود محدودیت‌ها به سمت توسعه حرکت کرد؟

تصورم بر این است که این فرصت می‌توانست به عنوان یک اهرم که در ترمینولوژی روابط بین‌الملل موضوعاتی از جنس پرونده هسته‌ای ما به‌عنوان اهرم‌سازی و اهرم استفاده می‌شود، برای حل مناقشات بزرگ‌تر و راهبردی‌تر عمل کند. ما می‌توانستیم با این کارت بازی، با ایالات متحده بعد از چهل و اندی سال مسائل و موضوعات مهم بین خود را حل و فصل کنیم.

آیا توانستیم از چنین فرصتی استفاده کنیم؟

نه تنها این بهره را نبردیم بلکه خود این موضوع به یک چالش و معضل تبدیل شد. به عبارتی یک فرصت را با عادت رفتاری خود به یک تهدید تبدیل کردیم و امروز می‌دانیم که همه شئون زندگی مردم با این پرونده به نوعی درگیر شده است. هر روز فشار‌های اقتصادی بیشتر شده و آسیب و اثرات آن به شکل منفی در زندگی و معیشت مردم و در اشل کلان بر عدم توسعه‌یافتگی کشور در دوره طلایی خودش نشان خواهد داد.
 
با این اوصاف از کدام مورد می‌توان به عنوان بزرگترین آسیب ناشی از وضع تحریم بر علیه ایران یاد کرد؟

مهم‌ترین آسیب و چالش جدی که تحریم‌های ناشی از پرونده هسته‌ای بر کشور وارد کرده موضوع جداشدن ما از اقتصاد جهانی و خروج از ساختار‌های مهم بین‌المللی است. این موضوع به شکل پلکانی و مرحله به مرحله ما را به یک جزیره دورافتاده در حوزه اقتصاد بین‌الملل و تجارت بین‌الملل تبدیل کرده است. این موضوع سبب شده هزینه تحریم ایران برای دنیا بسیار پایین بیاید. یعنی به قدری رابطه تاثیر و تاثری ما در تجارت و اقتصاد بین‌الملل کاهش پیدا کرده است.

این موضوع باعث شده حتی اهرم‌های مهمی که برای ایفای نقش در ساختار اقتصادی دنیا داشتیم، همچون اهمیت بازار نفت ایران کم اهمیت شوند. طبیعتا در چنین شرایطی بودن یا نبودن ما در نقشه اقتصادی جهان علی‌السویه می‌شود و این بدترین آفت است. به عبارتی کشور‌های دنیا در صورت خروج یا عدم حضور ایران، خلاء ایجاد شده را به هیچ‌وجه احساس نمی‌کنند.

اخیرا موضوع دیپلماسی اقتصادی از تریبون‌های رسمی کشور بار‌ها شنیده شده، معاونتی هم با این عنوان در وزارت خارجه تشکیل شده است. رویکرد‌ها در این حوزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دیپلماسی اقتصادی صرفا با تشکیل یک معاونت در وزارت خارجه و یا با استفاده از این ترکیب در سخنرانی‌ها برای واژه‌آرایی، جمله‌آرایی و استفاده زینتی هیچوقت معنا پیدا نمی‌کند. موضوع دیپلماسی اقتصادی به‌عنوان یکی از مولفه‌های مهم در نظام بین‌الملل به خصوص پس از پایان جنگ سرد که موضوع اقتصاد در روابط بین‌الملل نقش بسیار جدی‌ای را ایفا کرد. حاکمیت‌ها از موضوع حفظ تمامیت ارضی و مولفه‌های امنیتی کمی فاصله گرفتند و رشد اقتصادی در ایجاد قدرت و امنیت بعنوان یک موضوع جدی مطرح شد.

اینجا بود که دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی سنتی را تحت تاثیر قرار داد. با جهانی‌شدن اقتصاد و تشکیل سازمان‌های اقتصادی-بین‌المللی روز‌به‌روز اهمیت آن جدی‌تر شد. برای مثال در یک پرونده امنیتی مثل پرونده هسته‌ای ایران، تحریم‌ها برای موضوعات تنبیهی، حوزه‌های اقتصادی را مورد هدف خود قرار می‌دهند. چرا که می‌دانند چه اثر مخربی بر توان و قدرت یک کشور خواهد داشت. به باور من مادامی که ما تحت تاثیر تحریم‌ها هستیم طبیعتا دیپلماسی اقتصادی معنی پیدا نمی‌کند. چون نمایندگی‌ها، سفارت‌ها و وابسته‌های تجاری ما امکان گفتگو ندارند.

محور‌های اصلی دیپلماسی اقتصادی چیست؟

دیپلماسی اقتصادی سه محور را به‌عنوان اصل ماهیتی خود دنبال می‌کند. اولین وظیفه توسعه بازار‌های خارجی است که برای این موضوع نیاز به دسترسی سیستم و نظام بانکی دارید. دومین محور جذب سرمایه‌گذار مستقیم خارجی است که یکی از عوامل مهم و اتفاقا دوای درد اقتصاد امروز ماست. اتفاقا در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چه کسی حاضر است با این وضعیت اقتصادی کشور ما در ایران سرمایه‌گذاری کند؟ سومین مورد نیز اثربخشی مثبت به نفع کشور در قوانین تجارتی و اقتصادی در ساختار‌های سازمان‌های بین‌المللی است. متاسفانه ما در این زمینه اصلا حضور فعالی نداریم، چه برسد به اینکه بخواهیم اثربخشی هم داشته باشیم. اگر بخواهیم محک بزنیم باید بر اساس این سه محور اصلی دیپلماسی اقتصادی، عملکرد دولت را بسنجیم که ما اصلا پیش‌شرط‌های آن را هم نداریم.

شما قائل به حضور پرقدرت در نظام اقتصاد بین الملل هستید؟

ما نه تنها باید در نظام تجارت و اقتصاد بین‌الملل حضور فعال و موثر می‌داشتیم بلکه باید در ساختار‌ها و در سازمان‌های بین‌المللی نیز، عضویت و فعالیت پویایی را از خود نشان می‌دادیم. متاسفانه در همان نقطه ابتدا به یک انزوا کشیده شدیم و این انزوا برای ما هزینه‌های بسیار سنگینی حداقل در حوزه اقتصاد خواهد داشت.
 
در حال حاضر دولت سیزدهم مدعی است که محدودیت‌های ناشی از تحریم را برطرف کرده (بدون توافق با غرب) و این محدودیت‌ها را محدود به فروش نفت می‌داند.

کاملا واضح است که بخشی از افزایش فروش نفت در دولت سیزدهم مربوط به اغماض و چشم‌پوشی دولت ایالات متحده است. آن هم به سبب اثبات حسن‌نیت برای هموار شدن مقدمات گفتگو و مذاکره در حوزه پرونده هسته‌ای است. بخشی از این موضوع هم در چارچوب فروش نفت به چین در حال شکل‌گیری است. اگر این اتفاق را به‌عنوان دستاورد دولت بخواهیم تلقی کنیم، آدرس اشتباه داده‌ایم. باید توجه داشت در ایالات متحده حدود یکسال است که تغییر یافته است. باتوجه به خروج دولت ترامپ از برجام، هر دولتی هم بر سرکار باشد برای اثبات حسن نیت سعی می‌کرد از روش‌هایی مانند اهدای امتیازاتی بهره ببرد؛ بنابراین می‌توان گفت این آدرس اشتباه دادن است.

با توجه به اصل حسن‌نیت در مذاکرات، آیا افزایش صادرات نفت تداوم خواهد داشت؟

اگر ادامه مذاکرات به حصول توافق و نتیجه مطلوب نرسد، قطعا آمریکا در پلن B خود که بار‌ها گفته، محدودیت فروش نفت ایران به چین را در برنامه خود می‌گنجاند. طبیعتا چینی‌ها نیز از این محدودیت تبعیت می‌کنند و این دستاورد از دسترس ما خارج خواهد شد.

یعنی معتقدید که این موضوع دستاورد دولت نیست؟

دستاورد آن چیزی است که عامل بیرونی در ایجاد یا سلب آن دخیل نباشد. پس این دستاورد دولت نیست و اساسا کلیت اقتصاد ما هم فروش نفت نیست. نباید نگاه تقلیل‌گرایانه به موضوع داشته باشیم. اینکه نظام یک کشور بعد از چهل و سه سال، فروش نفت در یک حداقلی را با کمک و اغماض دولت تحریم‌کننده به‌عنوان یک دستاورد بخواهد به مردم ارائه کند، اوج تقلیل‌گرایی و ظلم به مفاهیم توسعه و مفاهیم اقتصادی است. شخصا امیدوارم روزی ما از اینگونه فضا‌ها فاصله بگیریم.

به باور شما اینکه مذاکرات اتمی فرسایشی شده، چه آسیبی می‌تواند برای اقتصاد کشور داشته باشد؟

فرسایشی‌شدن موضوع مذاکرات و پرونده اتمی به معنای طولانی‌تر شدن عمر تحریم‌هاست. به خوبی می‌دانیم حتی اگر امروز تحریم‌ها برداشته شود مدت زمانی نیاز است تا مجددا بتوان به ریل قبل برگشت. تحریم یعنی محرومیت، برای مثال محرومیت از سرمایه‌گذاری خارجی، محرومیت از امکانات بازار‌های مالی، محرومیت از استفاده از تکنولوژی‌های برتر و محرومیت از یک اقتصاد پویا که لازمه توسعه است. تا زمانی که این پرونده همچنان ادامه دارد و ما محروم هستیم از رقابت منطقه‌ای برای توسعه جا می‎‌مانیم.

چه چشم‌اندازی برای ایران در رقابت‌های منطقه‌ای می‌بینید؟

باید توجه داشت در همین لحظه به همین میزان که به شکل سلبی امکان استفاده از این امکانات را نداریم، رقبای ما در حال حرکت هستند و جدا باید احساس خطر کرد. شاید در ۱۰ سال آینده ایران از رقابت با قدرت‌های اول منطقه‌ای به شکل فاحشی عقب بماند. از همین رو جا دارد فکری اساسی برای این موضوع شود.

از طرفی یک فرهنگ منفی هم در بین ما وجود دارد و آن هم عدم تعهد به برنامه‌ریزی است که غالبا در زندگی فردی و روزمره هر فردی نیز دیده می‌شود. شوربختانه ما فرهنگ پایبندی به برنامه‌های بلندمدت را نداریم و در تحقق هر آن چه که در اسناد بالادستی ترسیم شده، ناکام بوده‌ایم. مجموع این آسیب‌ها قطعا توسعه کشور را با خطر جدی مواجه می‌کند.
 
در حوزه بحران‌های زیست محیطی هم می‌توان از ابزار‌های دیپلماتیک استفاده کرد؟

قطعا ظرفیت استفاده وجود دارد! باید توجه داشت که امروز با تهدیدات بسیار جدی اقلیمی و محیط‌زیستی در کشور مواجهیم. در بحث آب به شدت نیازمند دیپلماسی فعال آب هستیم. در مرز‌های شرقی و غربی ایران نیز اتفاقاتی در حال رخ‌دادن است که کشور را با خطرات جدی مواجه می‌کند. به باور من حل مساله پرونده هسته‌ای باید در دستور کار قرار گیرد تا بلافاصله بتوانیم موضوعات مهمی همچون دیپلماسی آب و دیپلماسی اقتصادی را فعال کنیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم از میزان خسارت‌های خود بکاهیم نه اینکه در سود بتوانیم مزیت‌هایی را کسب کنیم.

با توجه به صحبت‌های شما در این مصاحبه، آیا می‌توان گفت تحولاتی در حوزه روابط بین الملل ایجاد شده که ما از آن‌ها غافل هستیم؟

بله همینطور است، در عرصه نظام بین‌الملل، تغییر و گفتمان ایجاد شده است و جابجایی و تغییرات بسیار جدی در مولفه‌های مولد قدرت شکل گرفته است. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد بعد از پایان جنگ سرد و پایان دوقطبی در نظام بین‌الملل، کم‌کم مولفه‌های نظامی و امنیتی فضای کمتری را اشغال کرد. در این شرایط بود که اقتصاد بخش بسیار جدی‌تر و فضای بیشتری را به خودش اختصاص داد؛ آن هم به‌عنوان یک عامل قدرت‌آفرین و امنیت‌آفرین!

امروز چین را در جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی مشاهده می‌کنیم، اما قطعا بجز جنگ‌های اقتصادی این کشور قهرمان هیچ جنگی نبوده است. چرا که در دوره دَنگ شیائوپینگ در دهه ۷۰ آن‌ها با این واقعیت مواجه شدند که نظام بین‌الملل با آنچه که آن‌ها به‌عنوان موضوعات ایدئولوژیک در ساختار اقتصاد سیاسی خودشان تعریف کردند هیچگونه همخوانی ندارد.

به همین جهت با یک ایدئولوژیک‌زدایی بسیار سریع، سیاست «در‌های باز» را ایجاد کردند. در پی اجرای این سیاست چینی‌ها گفتند که از امروز ما دیگر اقتصاد انقلابی، کشاورزی انقلابی و … نداریم و با این سیاست وارد مسیر توسعه شدند. از آن زمان بود که شروع کردند و امروز ثمره آن را می‌بینند.

آیا می‌توان چین را به عنوان الگویی برای ایران در نظر گرفت؟

حتی اگر مدل توسعه چین را در حوزه اقتصادی به‌عنوان یک مدل و الگوی برتر ببینیم، نمی‌توانیم فقط خروجی و محصول را ببینیم بلکه باید مسیر و روشی هم که آن‌ها را به این نقطه رسانده ببینیم. امروز چین به قدری قدرتمند شده است که در جایگاه یک رقیب در مقابل ایالات متحده می‌تواند قد علم کند. لازمه آن نیز این است که دنیا را به آن شکلی که هست ببینیم نه آن شکلی که دوست داریم. ما باید باور کنیم با داشتن تعامل موثر، با داشتن توازن روابط با نظام بین‌الملل در شرق و غرب، مومن بودن به منافع ملی و تعریف منافع ملی بر اساس واقعیت‌ها در ساحت حاکمیت نه در ساحت انتقاد و کنشگری، برنامه‌ریزی برای آن‌ها و دوری از نگاه تک ساحتی حتی در حوزه‌های امنیتی می‌بینیم که اقتصاد اگر امروز بیشتر از حوزه‌های نظامی، امنیت ایجاد نکند، کمتر هم نمی‌کند.


شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از تجارت نیوز، تاریخ انتشار:۲۳ تیر ۱۴۰۱، کد خبر:، tejaratnews.com
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین