شعار سال: تا پیش از اسلام زنان در جوامع گوناگون در شرق و غرب عالم با مشکلات هویتی(قبل از مشکلات حقوقی و اجتماعی) بسیاری مواجه بودند. ولادت و بعثت با سعادت پیامبر اسلام (ص) زمینه ساز تحولی ژرف در موقعیت زن در شبه جزیره عربستان گردید و بستر را برای بازیابی هویتی زن و جایگاه یابی اجتماعی او، فراهم نمود. تحولی که چند دهه بعد با بعثت آن حضرت صورت عینی جهانشمول یافت. به مناسبت ولادت با سعادت رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) ضمن گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین مصطفی قنبرپور محقق و پژوهشگر حوزه دین و تاریخ اسلام ، برخی پرسش های تاریخی-زمینه ای تحولی پیرامون موضوع زن در اسلام را با ایشان مطرح نموده و حاصل این گفتگو پیش رویتان قرار دارد. در برخی از بندها، مطالب تکمیلی در کنار فرمایشات ایشان قرار گرفته است.
ولادت رسول اسلام چه تحولات اجتماعی - فرهنگی را بهدنبال داشت؟
در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال ۵۷۰ میلادی فرزندی از آمنه عروس عبدالمطلب در مکه به دنیا آمد که نامش را محمد نامیدند و بعد از ۴۰ سال به رسالت و پیامبری مبعوث گردید. اولین آیاتی که در غار حرا بر آن حضرت نازل شد از آفرینش انسان و از علم و قلم و نوشتن بود و لذا میبینیم که رسالت بنیانگذاری علم، تمدن و فرهنگ به معنی واقعی کلمه بویژه در بین آن مردمی که کمتر بهرهای از دانش و فرهنگ داشتند ، به پیامبر اکرم (ص) اسلام واگذار شده بود. رسول خدا نیز،برای بنا نهادن این بنیان تمدنی تاکید وافر روی علم آموزی «طَلَبُ العِلمِ فَریضَه عَلى کلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَه»(فرا گرفتن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است) و تفکر( یک ساعت تفکر بالاتر از هزار سال عبادت) نمودند.
اگر در قرون وسطی در مسیحیت محکمهای به نام انگیزاسیون یا تفتیش عقاید ایجاد کرده بودند و متفکران و دانشمندان را به جرم دادن فرضیههای علمی که مخالف عقاید بعضا اشتباه برخی از مقامات روحانی و کلیسای آن زمان بود یا به زندان میافکندند یا افرادی مانند گالیله را به اعدام محکوم میکردند، در ۱۴ قرن قبل رسول خدا (ص) نه تنها علم را در هر زمینه بهعنوان فریضه و واجب، هم برای مردان و هم برای زنان بیان کرد، بلکه میفرمود: نگاه کردن به چهره یک عالم عبادت است، نشستن در مجلس یک عالم و دانشمند نیز عبادت است. حتی نگاه کردن به درب خانه یک عالم را عبادت دانسته است. زمانی که تفتیش عقاید در مسیحیت رواج داشت ، پیامبر رسالت خود را بر مکارم اخلاق قرار داد و هدف را مکارم اخلاقی دانست.
زن چه موقعیتی در شبه جزیره عربستان داشته و بعثت محمدی (ص) چه تحول بنیادینی در نوع نگرش اعراب جاهلی نسبت به زنان ایجاد نمود؟
رسول خدا (ص) با آمدنش تحول بسیار عظیمی در جهان( علاوه بر جهان اسلام) ایجاد کرد؛ در همه ابعاد چه علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. به ویژه در مورد زنان که جهان آن دوران با دیده حقارت و موجودی حاشیه ای و جنس دوم، نسبت به آنها مینگریستند. پیش از ظهور اسلام زن دارای کمترین ارزش و حقوق اعم از حقوق انسانی یا سیاسی و اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. اقوام و ملتها حتی ادیان و مذاهب و فرقههای مختلف با دیده حاشیه ای به زنان و مسائل مرتبط با زنان مینگریستند. تا آنجا که اگر چنانچه حقی از او پایمال میشد، قدرت قیام و دفاع از حقوق خود را نداشت. بهعنوان نمونه در یونان باستان آنگونه که تاریخ نشان میدهد، با وجود آنکه یونان قبل از اسلام جزو ملل پیشرفته و متمدن آن روزگار محسوب میشد، ولی زن نزد آنان دارای جایگاه هویت ساز خاص نبود و او را موجودی پاک نشدنی میدانستند .
موقعیت زن در میان سایر ملتها درچه وضعی بود؟
یونانیان عموماً زن را موجودی پست دانسته و تنها برای ادامه نسل و کارهای خانه از او استفاده میکردند. دکتر گوستاو لوبون فرانسوی در تاریخ تمدن اسلام و عرب در صفحه ۵۰۷ از قول موسیو کروپ لنگ مینویسد:زن بیچاره که در اسپارک فرزند نیرومند و شایستهای برای جنگ نمیزایید آن زن را میکشتند. در روم نیز برای زن ارزشی قائل نبودند و او را مظهر صفات شیطانی میدانستند و خود را محق می دانستند که زن غیر برده و غیر اسیر را هم مانند اشیای دیگر وسیله مبادله قرار دهند. در چین هم وضع زن بهتر از آنها نبود کنفوسیوس بعنوان یکی از فلاسفهای که تقریباً ۵ قرن قبل از میلاد مسیح میزیسته معتقد بود که مرد حاکم و زن محکوم است و پس از فوت شوهر نیز اختیار او به دست اولاد و اگر فرزندی نداشته باشد به دست خویشاوندانش بوده و زن هرگز در هیچ مورد استقلال ندارد. در کتاب «دنیا در خطر سقوط» تألیف ابوالحسن علی ندوی مینویسد: در هند هم زن به منزله کنیز مرد محسوب میشد و حتی در قمار شوهر باخته میشد و گاهی چند شوهر داشت.
اگر بخواهیم در کشورهای دیگر مانند آفریقا و کلده و آشور و حتی در ایران یا در ادیانی مانند یهود و مسیحیت وضع زن را مورد بررسی قرار دهیم، آنها هم مانند دیگر کشورهای یاد شده برای زنان ارزشی خاص قائل نبودند و بدتر از همه جا در شبه جزیره عرب بود که چه بسا در مقابل شتر زن را معاوضه میکردند و در آن سامان و آن زمان دختر بودن و یا دختر داشتن در بین بعضی از قبایل یک نوع نکبت و سرشکستگی محسوب میشد. قرآن کریم در این مورد چنین میفرماید: «همین که مژده تولد دختری را به آنها میدادند از شدت تأثر چهره و رخساری سیاه و درهم پیدا نموده و اندوهناک میشدند، از این خبر وحشت زا مردمان روی پنهان نموده و به اندیشه فرو میروند که آیا آن مولود دختر را زنده به گور نمایند یا آنکه به ذلت و خواری نگاهداری کنند؟». (سوره نحل آیات ۵۸ و ۵۹)
دلیل اینگونه برخوردها چه بود؟
بعضی از آنها از جهت فقر مجبور بودند که دختران خود را زنده به خاک بسپارند که قرآن مقدس میفرماید: وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیه إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیاکمْ آن قَتْلَهُمْ کانَ خِطْئًا کبِیرًا (سوره اسرا آیه ۳۱) یعنی از ترس فقر و بیچیزی فرزندان خود را نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم، کشتن اطفال از گناهان بزرگ است که داستان فردی به نام قیس بن عاصم که ۱۳ دخترش را که از زنان مختلف داشت زنده به گور کرده بود و در تاریخ مشهور است که وقتی مسلمان شد و این مطلب را برای پیامبر (ص) نقل کرد، اشک بر گونههای برافروخته رسول خدا، چون مرواریدی غلتان جاری گشت و فرمود: بدا به حال شما چرا با دختران خود اینگونه رفتار میکردید.
بحث در خصوص جایگاه زن در اسلام را باید از چنین مبادی تاریخی شروع کرد. در آن زمان که زنان در تمام ملتها (بویژه اعراب) از مزایای حقوقی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به دور بودند و در آن زمان که زن را برده و بنده خود میپنداشتند و برایش هیچ گونه ارزش انسانی قائل نبودند. اسلام ضمن تعریف حقوق قانونی برای زنان، آنان را به معاشرت، رفتار پسندیده و مناسب توصیه کرد. زن و مرد در بهرهمندی از کسب و تلاش و پاداش عبادات و الزام به تکالیف یکسان و مساوی هستند و زن میتواند مانند مرد، مستقلاً اراده کند و مستقلاً کار کند و مالکِ نتیجه کار و تلاش خود شود. اما زن در کنار این اختیارات باید محدودهها و محدودیتهایی را هم به رسمیت بشناسد و نگهدارنده چارجوبهای باشد. بر اساس آموزههای اسلام، تفکیک جنسیتی لازم الاجراست و روابط محرم و نامحرمی در بین زنان و مردان اجرا میشود. هرگونه رابطه جنسی خارج از روابط زناشویی در اسلام ممنوع بوده و علاوه بر گناه بودن، حد و تعزیر نیز وضع شدهاست. با این وجود، اسلام از فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان منعی نکردهاست.
با ظهور اسلام چه تغییری دررفتار با زنان به وجود آمد؟
با ظهور اسلام جهل و مادیت و جنسیت، جای خود را به علم و معنویت داد. غرور و تکبر ناشی از دارایی ها و نگاه تکاثری به تواضع و فروتنی نگاه کوثری، تبدیل شد. خفقان و ظلم جایش را به عدالت و آزادی داد و بخش زیادی از آن ظلمها و تحقیرهایی که نسبت به زن روا میداشتند، از بین رفت و زن شخصیت حقیقی خود را با رهبریهای الهی رسول خدا (ص) بازیافت و در کنار مرد به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی پرداخت. اسلام بر خلاف گذشتگان زن را در جمیع حقوق انسانی مساوی مرد دانسته و هیچ گونه تبعیضی بین آنان روا نداشته و حتی در امور آخرت و جهان دیگر از نظر پاداش و جزا بین زن و مرد تفاوتی قائل نیست.
«یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّه وَلَا یظْلَمُونَ نَقِیرًا» هرکس از زن یا مرد با داشتن ایمان کارهای شایسته انجام دهد داخل بهشت میشود و به اندازه پوسته هسته خرمایی ستم نمیبیند (سوره نسا آیه ۱۲۴).
در آیه دیگر قرآن در سوره آل عمران آیه ۱۹۳ میفرماید: خداوند دعای شان را مستجاب کرد، ما عمل هیچ عمل کنندهای از مرد و زن شما را ضایع نخواهیم کرد و نیز اسلام زن و مرد را از نظر اقتصادی و مالکیت که عدهای خیال میکردند فقط منحصر به مرد است و زن هیچگونه حقی ندارد، برای زن این مورد را هم تثبیت نموده و میفرماید: «لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَک الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَک الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کثُرَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا» برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود میگذارند سهمی خواه آن مال کم باشد یا زیاد و این سهمی است تعیین شده برای آنها (سوره نسا آیه ۷). جالب است که در غرب بنا به گفته ویل دورانت مورخ مشهور امریکایی در کتاب «لذات فلسفه» صفحه ۱۵۸ میگوید: حق مالکیت.
به رسمیت شناختن حقوق زنان یکی دیگر از موهبتهایی است که اسلام در ۱۴ قرن قبل به زن بخشید. حقی که در قرن نوزدهم و سال ۱۸۸۲ میلادی در پارلمان انگلستان به زن داده شد و پیش از آن زن حتی مالک درآمد دسترنج خود نبود، بلکه درآمد از آن شوهرش و یا پدر و مادرش بود و نیز ویل دورانت اضافه میکند که: این کارخانه و ماشین بود که زن را آزادی داد و مالک شناخت که در سایه این بخشش چرخهای صنعتی اروپا روی کالبد ناتوانش چرخیده و او را به زیر یوغ بردگی کشید که حتی در دوران بارداری هم باید کار کند و جان بکند. خلاصه در جمیع موارد اسلام به زن شخصیت داده و آن را محترم شمرده است. برای نمونه به فرمایشاتی از رسول خدا (ص) و ائمه معصومین در مقام زن اشاره میکنم. رسول خدا (ص) فرمود: بهترین شما کسی است که برای کسان خود بهتر است، من از همه شما برای کسان خود بهترم. بزرگمردان زنان را گرامی میشمارند و فرومایگان زنان را خار میدارند (نهج الفصاحه صفحه ۱۱۸) و نیز آن حضرت فرمود: بهترین شما کسانی هستند که در رفتار با زنان بهترند و فرمود: خداوند شما را درباره زنان به نیکی سفارش میکند و نیز آن حضرت فرمود که کاملترین مؤمنان آن است که اخلاقش نیکوتر است و از همه شما خوبتر کسانی هستند که برای زنان خود نیکترند.
دیگران در احقاق حقوق زنان تا چه اندازه موفق بودهاند؟
برای پاسخ به این سؤال و برای آنکه زنان مسلمان بدانند که دیگران و از جمله غربیان نسبت به آزادی و شخصیتی که اسلام به آنها داده است چه میگویند، نمونهای را بیان میکنم. یکی از نویسندگان امریکایی «لوتروپ ستودارد» در کتاب «تاریخ عالم نو اسلام یا امروز مسلمین» درباره خدمات پرارزش اسلام نسبت به طبقه زنان چنین میگوید: اسلام به زنان حق حیات و آزادی بخشید و مقام آنان را بسی ارجمند نمود، پیامبر اسلام بر زنان جهان حق بسیار عظیمی دارد و در حیات خود همیشه زنان را محترم و معزز میداشت. دکتر گوستاولوبون فرانسوی در تاریخ تمدن اسلام و عرب صفحه ۵۳۲ مینویسد اسلام اولین دینی است که در ترقی و اصلاح زنان قدمهای وسیعی برداشت و روی این اصل در مشرق زمین همیشه احترام زن نسبت به اروپا بیشتر بود و در آموزش و رفاهیات و آسایش، زنان مشرق زمین بر زنان اروپایی برتری دارند.
در جامعه و فرهنگ اسلامی فعلی، با سه چهره از زن مسلمان مواجه هستیم. یکی چهره زن سنتی است و مقدسمأب، یکی چهره زن متجدد و اروپاییمأب، که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده و یکی هم چهره فاطمه و زنان "فاطمهوار"، که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهرهای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است، با سیمای فاطمه همانقدر دور و بیگانه است که با چهره زن مدرن .این زن سوم، زنی است که میخواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را میپذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی را. از هر دو آگاه است و هر دو را هم میداند. آنکه به نام سنت تحمیل میشد و در جریان آن به وراثت میرسد، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنتهای دوره پدرسالاری است و حتی آنچه امروز از غرب میآید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن؛ بلکه مبتنی بر حیلههای حقیر قدرتهای انحرافی بود.
به کسانی که رفتار برخی از گرایشات به ظاهر اسلامی در موضوع آموزش و نوع برخورد با زنان را به کل اسلام تعمیم میدهند چه میتوان گفت؟
این موضوع مهمی است که باید تذکر بدهم وآن این است که بعضی از مخالفین بیان میکنند که اسلام با تحصیل علم و دانش زن مخالف است و حال آنکه اسلام نه تنها با تحصیل علم و دانش زن هیچ گونه مخالفتی ندارد بلکه همواره مشوق آنان در این راه بوده است. همان گونه که در ابتدا گفتم اسلام به تحصیل علم اهمیت زیادی داده و فراگرفتن علم و دانش را در هر زمینهای بر هر زن و مرد مسلمان واجب دانسته است. اسلام ناب محمدی (ص) غیر از اسلام طالبانی و داعشی است که دختران دانش آموز را به رگبار مسلسل میبندند یا آنها را قتل عام میکنند. ما آنان را نه تنها مسلمان نمیدانیم بلکه ضد اسلام و ارزشهای والای اسلامی میدانیم. اسلام واقعی میگوید؛ هیچ مانعی بر سر راه دانش آموزی زنان وجود ندارد، چه اشکالی دارد که یک دختر مسلمان به دبیرستان و دانشگاه برود و مراحل و مدارج عالی علمی را در هر رشتهای که علاقهمند است طی کند؟ ما در تاریخ اسلام نمونههای فراوانی داریم از زنان دانشمند و قهرمان. حضرت زهرا (س) که بانویی عالمه و شاعره و خطیبی بزرگ و مدافع حق و حقیقت و آزادگی بود. زنان دیگری در اسلام وجود داشته و دارند و هر کدام نسبت به زمان خود به جامعه خدمات ارزشمند و شایان توجهی کردند. حتی زنانی در تاریخ اسلام داریم که از ائمه معصومین (ع) روایت نقل کردند که در تاریخ نام آنها ثبت است و الان هم در همین کشور ایران زنانی دانشمند، آزاده و متخصص در بسیاری از علوم و فنون که از افتخارات ما هستند سراغ داریم.
شریعتی در کتاب یا مجموعه سخنرانی های «فاطمه، فاطمه است» به طور کلی در مورد نماد زن اسلامی سخن گفته است. در این کتاب، شریعتی با طرح الگوهای اخلاقی و گریز از سنت، به نوعی الگوهای از پیش تعیین شده مذهبی را جایگزین میسازد. هر چند که تیغ تند انتقاد او به سوی بنیادهای سنتی مذهب است که از نظر او برداشت سوئی از مذهب دارند. شریعتی تماما میکوشد تا بنیان دیدگاههای سنتی را به چالش بکشد و آنچه که او پیشنهاد میکند، گریز از سنتهای غلط و شکل دهی آنها در سایه مذهب سیاسی است. او به دنبال راه حلی برای گریز از شرایط چندگانگی و در واقع روی آوردن به اسلامی بود که درس هایش با آنچه که در باور عمومی جا افتاده بود، کاملا متفاوت باشد. شریعتی همانند دیگر رفرمیستها و روشنفکران منتقد غرب، به دنبال الگویی از زن میگشت که از یک سو بتواند در جهت توجیه افکار عمومی ارائه شود و از سوی دیگر از مذهب سنتی فاصله بگیرد. او الگوی زنی را پیشنهاد میکند که مطابق گفته خودش «فاطمه وار» است و تماما با زن سنتی و با زن مدرن غربی، متفاوت است.
جمع بندی و طرح سوال :
بر اساس توضیحات ارایه شده توسط حجت الاسلام مصطفی قنبرپور، برخی سوالات و استنتاج ها قابل طرح است.
*** اینکه اسلام ، هویت بخش قانونی به حقوق زن بوده و مساوات بین زن و مرد برقرار نموده، جای بحث نداشته و توسط غیر مسلمانان نیز قابل پذیرش است. اما سوال اینجاست که با توجه به تاکید دین مبین اسلام به تفکیک جنسی ،ما با کرامت بخشی به زنان همراه با محدود سازی آنها مواجه هستیم؟ موضوعی که جای دارد در سلسله بحث های آتی، بشکل خاص بدان پرداخته شود.
*** اگر اعتقاد به بحث آزادی ها، مساوات و کرامت زنان داریم، فمنیسم اسلامی چه حرفی برای گفتن می تواند داشته باشد؟ آیا با واژه و اصطلاحی پارادوکسیکال مواجه هستیم ؟ چرا تصور بر این است که استنباط های فقهی و برخی از اجتهادات ، با رویکرد مردسالار تدوین و استخراج شده و نیازمندی به ارایه تفاسیری زن مدارانه از اسلام وجود دارد ؟ آیا با موضوع و معنای دفاع از زنان بر اساس آموزههای اسلام مواجه هستیم یا تفسیری فمینیستی از اسلام؟
*** جدال و تضارب آرا در جامعه کنونی ، کمتر متمرکز بر آسیب های وارده از جانب برخی از فرق اسلامی در خصوص عدم رعایت حقوق زنان است. تاکید اصلی بر چند حق و موقعیت رجل سیاسی ، مقام قضاوت و مقام اجتهاد قرار دارد. حوزه هایی که( خصوصا بحث رجل سیاسی)، لازم است بشکل شفاف تعیین تکلیف شود.
در توضیح باید افزود که، در غالب موارد، زنان بر خلاف مردان در شریعت اسلام از تصدی بر منصب قضاوت منع شدهاند. با این وجود، در میان فقهای شیعه، برخی به جواز قضاوت و افتاء (مرجع تقلید بودن) زنان حکم دادهاند. همچنین کسانی، چون مقدس اردبیلی و محمدحسن مظفر به عدم اجماع در شرط مردانگی مرجع تقلید و قاضی، تصریح داشتهاند و شیخ طوسی نیز با وجود گزارش اجماعهای شیعه، به اجماعی در این خصوص اشاره ندارد؛ بنابراین بر دیدگاه جمعی از فقهای شیعه، زنان پس از گذراند مراحل علمی و کسب درجه اجتهاد، میتوانند و بلکه باید از اجتهاد خود برای کسب حکم شرعی استفاده کنند و حق تقلید ندارند. در این بین، فرقه خوارج و محمد بن جریر طبری، بر این باورند که زنان میتوانند همانند مردان منصب قضا را عهدهدار شوند. پیروان فقه حنفی نیز به قبول قضاوت زنان در اموری که شهادت شان پذیرفته میشود (اموری به جز حدود و دماء که موجب قصاص و حد میشوند) قبول کردهاند. در مقابل این دیدگاهها، باقی فرقههای اسلامی، قضاوت زن را مردود دانستهاند. به گونهای که، امروزه در کشورهای اسلامی جز تونس و مالزی، زنان از تصدی منصب قضاوت منع میشوند.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال با اندکی اضافات و تلخیص،برگرفته از روزنامه ایران. منتشره در بیست و یکم مهر 1401. کد خبر:629521 . https://www.irannewspaper.ir / سایر منابع .