شعار سال: سایت دیوار (واقعی یا فتوشاپ شده به اسم دیوار)چندآگهی فروش از سخیفترین چیرها را گذاشته است. از دستمال کاغذی مرطوب مورد استفاده رونالدو تا مسخره بازی درباره ریشه فرش اهدا شده به ایشان و امضا و غیره؟ رویکرد در پیش گرفته شده نیز عموما شوخی است و فان. شاید نباید جدی گرفت. اما کدام شوخی است که در دلش جدیتی خاص، مخفی نشده باشد؟
تصاویر یورش احمقانه و هیجانی به هتل اسپیناس پلاس، دویدنهای زشت و تهوع آور پشت اتوبوس رونالدو، صحبتهای سخیف ضرغامی درباره نصب بله و ایتا، رجز خوانیهای فلان مسئول فوتبال و غیره. شرم نمیکنید از بچههای کربلای چهار؟ شرم نمیکنید از جوانانهای سال ۱۳۵۷؟ شرم نمیکنید از شهدای این کشور؟ آخر جماعت خاک بر سر کم لیاقت اسما مدیر فرهنگی، نباید توانایی رویداد سازی عقلانی و فاخر داشته باشند؟ مرگ تان باد با حقوقی که در ماه از بیت المال این کشور میگیرید. مرگ تان باید با این حجم بلاهت و نافهمی. اگر کاش زاده نمی شدید و نکبت حضورتان را نمیفهمیدیم. کم شعورهای بی صلاحیتی که فراموش کرده اند اینجا جمهوری اسلامی ایران است و گام دوم انقلاب. اینجا سرزمین فرهنگ است و اصالت. نفرین خداوند بر وجودتان باد. بعنوان شیعه ایرانی، عرق شرم ریختیم و در خودمان جمع شدیم و روسیاه مان کردید. خداوند لحظه به لحظه زندگی تان را سیاه کند و در بیچارگی بمیرد با این حجم غفلت و کم عقلی.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال
امروز و فردا را باید برای هزاران طرفدار فوتبال این سرزمین (از کودک تا کهنسال ) که آرزوی دیدن ستاره پرتقالی دنیای فوتبال را دارند، روزهای حسرت نامید.
برای علاقهمندانی که حضور و بازی ستارهای چون رونالدو در لیگ فوتبال ایران به ذهنشان هم خطور نمیکند تا رویاپردازی کنند، حتی فرصت یک بار تماشای بازی آن در لباس تیم رقیب هم سلب شده.
با عبور از مقوله فقدان سیاستهای توسعهای و عدم بهرهمندی از ظرفیتهای موجود، که آرزوی برخورداری جامعه ورزشدوست ایران از یک لیگ حرفهای و جذب ستارههای ورزشی بینالمللی را به محاق برده و شادی و نشاط را بر دل جوانان و نوجوانان ما حرام ساخته، از دیگر جنبههای این مسئله نباید غافل ماند و آنها را ذهن دور ساخت.
حال که با پریشانحالی، پذیرفتهایم با وجود مدیریت لجام گسیخته و تفکرات غیر تخصصی حاکم بر ورزش کشور باید طوق حسرت بر گردن بیاویزیم و از رالی توسعه ورزش در منطقه دور بمانیم، چرا با عاملان هدررفت فرصتهای حداقلی هم برخورد نمی شود.؟!
آنهایی که با خطاهای فردی، خسارت عمومی و زیان ملی به بار میآورند و بدون پاسخگویی و مجازات، پیوسته از یک صندلی به صندلی دیگر در ترددند.
از آنجا که سیستم پرسشگری و پاسخ خواهی در ساختار مدیریت ورزش کشور از کار افتاده، حداقل جامعه دچار فراموشی و غفلت نشود تا مرزی میان خادمان و افرادی که با تعرض به حقوق شهروندی، خیر عمومی را به استخدام بی کفایتی و مقام پرستی خود در میآورند، شفاف باقی بماند و این رنجها عامل هُشیاری و درس آموزی برای آینده ورزش باشد.
ورزشی که در اثر غیبت شایستهسالاری و گمشدهای به نام رضایت ذینفعان، گویی خنجر به پهلو دارد و هر بار که بخواهد قامت راست کند و خاصیت نشاط بخشی خود را به جوانان این دیار هدیه دهد، این زخمها توان او را گرفته و امان او را می برند.
مادامیکه سایه تحولات فکری و چتر شایسته سالاری بر قلمرو مدیریت ورزش کشور مسلط نشود؛ ورزش، جامعهای بدون سر خواهد بود و چرخه ضعف و تکرار آن از کار نمیافتد...